۱ دی ۱۳۸۸، ۸:۴۰

واقعگرایان کلاسیک ریشه قدرت را در طبیعت انسان جستجو می‌کنند

واقعگرایان کلاسیک ریشه قدرت را در طبیعت انسان جستجو می‌کنند

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: از متقدمان نوواقعگرایی "کنت والتز" را می‌توان نام برد که در اثری تحت عنوان "نظریه سیاست بین‌الملل" سعی کرد اندیشه‌های واقعگرایی سیاسی را سامان داده و آن را به صورت یک نظریه رسمی مطرح سازد.

واقعگرایی در اوایل دهه 1980 به علت ورود جنگ سرد به مرحله نوین و رقابت تسلیحاتی میان شرق و غرب تجدید حیات یافت. نو واقعگرایی ( واقعگرایی ساختاری) مانند شکل کلاسیک آن همچنان دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین‌الملل می‌داند.

نظریه سیستمی قابلیت توضیح پدیده‌های بین‌الملل را دارد

والتز در کتاب دیگرش تحت عنوان "انسان، دولت و جنگ" که تلاشی بود برای توضیح جنگ، به سه سطح تبیین یا به بیان خود سه او، سه "تصویر" اشاره می‌کند که عبارتند از: سرشت انسان یا تصویر اول که ریشه جنگ را در سرشت جنگ‌طلب انسان یا انسانهای خاص جستجو می‌کند؛ دولت یا تصویر دوم که جنگ را بر اساس جنگ‌طلبی دولتهای خاص با ایدئولوژیها و رژیمهای خاص سیاسی تبین می‌کند؛ و ساختار نظام بین‌الملل یا تصویر سوم که وقوع جنگ را بر مبنای توضیح جنگ لازم می‌داند و معتقد است که علت فاعلی و علت زمینه‌ساز هر دو تاثیر دارند و تصویر سوم چارچوب سیاست جهانی را توصیف می‌کند.

والتز معتقد است بدون تصاویر اول و دوم نمی‌توان هیچ شناختی از نیروهای تعیین کننده سیاست داشت؛ تصاویر اول و دوم نیروها را در سیاست جهانی توصیف می‌کنند، اما بدون تصویر سوم ممکن نیست بتوانیم اهمیت آنها را ارزیابی کنیم یا نتایج آنها را پیش‌بینی نماییم.

اما در نظریه سیاست بین‌الملل دو تصویر نخست را تقلیل‌گرایانه می‌داند، زیرا خصوصیات نظام را به خصوصیات واحدهای تشکیل‌دهنده آن یعنی افراد یا دولتها فرو می‌کاهند.

این نظریه‌ها با شناخت ویژگیها و تعاملات اجزا در پی فهم کل‌اند اما نمی‌توانند پیامدهای سیاسی بین‌المللی را تبیین کنند. در مقابل، توضیح قابل قبول را تبیینی ساختاری یا سیستمیک معرفی می‌کند. اما معتقد است که نظریه‌های سیستمی پیشین نیز علل سطح نظام را با علل سطح واحد در هم می‌آمیزند.

نو واقعگرایی ضمن تأکید بر فقدان اقتدار مرکزی، سطح تحلیل را نظام بین‌الملل قرار می‌دهد و معتقد است که ساختار نظام بین‌الملل نوع و قواعد بازی را مشخص می کند. در این راستا آنچه در درون دولتها می‌گذرد اهمیت نداشته، نمی‌توان بر ایدئولوژی و رژیم حاکم تأکید داشت. بر این اساس سیاست خارجی همه دولتها تحت عنوان تأثیر عوامل سیستمیک قرار دارند و مانند توپهای بیلیارد از همان قواعد هندسه و فیزیک سیاسی تبعیت می‌کنند.

کنت والتز بر مختصات ساختاری نظام بین‌الملل تأکید می‌ورزد و معتقد است که چنین فشارهای ساختاری سبب می‌گردد تا با وجود تفاوت در افراد و دولتها، روشها و رویه‌های نسبتا یکسان و همگونی از سوی آنها اتخاذ شود.

در حالی که واقعگرایان کلاسیک ریشه قدرت را در طبیعت انسان جستجو می‌کنند، نو واقعگرایان به نبود اقتدار مرکزی در نظام بین‌الملل اشاره دارند که طی آن انباشت قدرت را برای بقا به دولتها تحمیل می‌کند.

تأکید بر واحد فردی تقلیل‌گرایانه است

کنت والتز تأکید واقعگرایان سنتی را تنها بر فرد و طبیعت او، روشی تقلیل گرایانه توصیف می‌کند و نظام بین‌الملل را عرصه‌ای می‌داند که رفتار تمام دولتها در درون آن شکل می‌گیرد.

بر این اساس کنت والتز نظریه‌های سطح واحد را به علت آنکه کل نظام جهانی را از طریق بررسی تعاملات اجزای آن (نظامهای داخلی) تشریح می‌نماید، قبول ندارد؛ زیرا چنین رویکردهای تقلیل‌گرایانه، درصدد یافتن یک نوع ارتباط مستقیم میان مقاصد بازیگران (دولتها) و داده‌های حاصل از کنشهای آنهاست و تنها مواردی که آنها به آن عنایت نمی‌کنند، ویژگیهای ساختاری است که آن نیز به نظام بین‌الملل تعلق دارد و خود را به نحوی از انحاء به کلیه واحدها تحمیل می‌نماید. همین عامل در مرحله غایی داده‌های تعاملی میان دولتها را تعیین می‌کند.

کد خبر 1004690

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha