۷ دی ۱۳۸۸، ۸:۴۶

"قدرت" نیات بازیگران را شکل می‌دهد

"قدرت" نیات بازیگران را شکل می‌دهد

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: فرید زکریا از نظریه پردازان واقعگرایی معتقد است که توانمندیهای نسبی تا حد زیادی به نیات دولتها شکل می‌دهند. هنگامی که دولتی قدرتمندتر می‌شود، می‌کوشد نفوذ خود را افزایش دهد و به حداکثر برساند.

واقع‌گرایان تهاجمی چنین استدلال می‌کنند که آنارشی دولتها را وادار می‌سازد قدرت (یا نفوذ) نسبی خود را به حداثر برسانند. از دید آنها آنارشی بین‌المللی حائز اهمیت زیادی است. این آنارشی عموما وضعیتی هابزی است که در آن امنیت امری کمیاب است و دولتها می‌کوشند با به حداکثر رساندن امتیازات نسبی خود به آن نایل شوند.

در این جهان دولتهای خردورزی که به دنبال امنیت‌اند، به انجام اقداماتی تمایل دارند که ممکن است به تعارض با دیگران منجر شود و می‌شود.

از این منظر، تفاوتهای داخلی میان کشورها نسبتا بی‌اهمیت است؛ زیرا فرض بر این است که فشارهای سیستمی آنقدر قوی است که باعث می‌شود دولتهایی که در وضعیت مشابهی‌اند رفتار مشابهی داشته باشند. بنابراین با بررسی توانمندیها و محیط بیرونی دولتها می‌توان رفتار آنها را فهمید.

زکریا از نظریه‌پردازان واقعگرایی تهاجمی معتقد است که تاریخ نشان می‌دهد دولتها در شرایطی که به شکلی فزاینده ثروتمند می‌شوند، به ایجاد ارتشهای بزرگ روی می‌آورند، خود را درگیر مسائل خارج از مرزهایشان می‌کنند و به دنبال افزایش نفوذ بین‌المللی خود می‌روند.

به عبارت دیگر، توانمندیهای نسبی تا حد زیادی به نیات دولتها شکل می‌دهند. هنگامی که دولتی قدرتمندتر می‌شود، می‌کوشد نفوذ خود را افزایش دهد و به حداکثر برساند و محیط بین‌المللی خود را کنترل کند.

بنابراین دولتها در مواردی که تصمیم‌گیرندگان اصلی آنها تصور کنند توانمندی نسبی کشور بیشتر شده است، راهبردهای تهاجمی و با هدف بیشینه‌سازی نفوذ را دنبال خواهد کرد.

از دید بسیاری از نوکلاسیکها نظام تاثیر مستقیم رفتاری ندارد و در اینجا از یک سو، به عوامل ادراکی و از سوی دیگر، به ساختارهای دولتی توجه می‌شود.

توجه زکریا به عوامل ذهنی در مفهوم "شوک ادراکی" دیده می‌شود که بر اساس آن رویدادهای خاصی می‌توانند باعث شوند سیاستمداران ناگهان متوجه تاثیرات بلند مدت روندهای مربوط به قدرت شوند.

قدرت دولتها لزوما همیشه در تمامیت خود در دسترس نیست و این ساختارهای دولتی‌اند که ابزار لازم برای اعمال قدرت را در اختیار سیاستمداران می‌گذارند (یا نمی‌گذارند). در نتیجه توانمندیهای ملی به شکلی مستقیم به رفتار دولت ترجمه نمی‌شوند و باید در این بین به قدرت دولت(که با قدرت ملی تفاوت دارد) توجه داشت.

قدرت دولت مهم‌تر از قدرت ملی است، زیرا بخشی از قدرت ملی را تشکیل می‌دهد که حکومت می‌تواند از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند و نشان می‌دهد که تصمیم‌گیرندگان تا چه حد می‌توانند با سهولت به اهداف خود نایل شوند.

البته باید توجه داشت که توجه واقع‌گرایان تهاجمی به متغیرهای سطح واحد کمتر از واقع‌گرایان تدافعی است. اما به نظر زکریا هر قدر قدرت دولت و قدرت ملی افزایش پیدا کند به سیاستهای خارجی توسعه‌طلبانه‌تری منجر می‌شود.

کد خبر 1006847

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha