پروانه سپهری نقاش و تحصیلکرده رشته موسیقی یکی از خواهران سهراب سپهری، در گفت و گو با خبرنگار مهر از جعل امضای برادرش در زیر تعدادی از طرحهای او خبر داد.
وی در مورد نحوه اطلاع از این جریان به خبرنگار مهر گفت: وقتی سهراب بعد از دورهای که برای معالجه بیماری به لندن رفته بود، بازگشت دو آلبوم بزرگ که برای نگهداری از طرحها و کاغذهای نقاشی استفاده میشود، آورده بود. من آنها را در انبار منزلمان پیدا کردم. او گفت که تعدادی از طرحهایش را به خانمی داده است که دوست داشته آنها را ببیند.
سهراب در این زمینه بسیار مهربان بود و هروقت کسی از او میخواست کارهایش را به او بدهد تا ببیند، قبول میکرد، طرحهایش را هم به این خانم داده و قرار بود بعد از پس گرفتن، آنها را در این آلبومها قرار دهد.
وی افزود :بعد از فوت سهراب، چون هنوز این طرحها نزد این خانم بود، با ایشان تماس گرفتم و خواستم که طرحها را بازگرداند. در آن زمان در تالار وحدت کار میکردم که قرار شد، طرحها را فردای همان روز به تالار وحدت بیاورد. این خانم 10 طرح را برایم آورد و من تصور کردم کل کارهایی که نزد این خانم بوده همین تعداد است.
سپهری در ادامه به جزئیات این ماجرا اشاره کرد: من اطلاعی نداشتم تعداد طرحهایی که نزد این خانم بوده، بیشتر است اما بعد از مدتی، فهمیدم کتابی شامل 162 طرح با عنوان "اتودها و طرحهای سهراب سپهری" از برادرم چاپ شده است که این طرحها را من یا خواهران دیگرم نداشتیم. پس احتمال دادم باید طرحهای بیشتری در اختیار این خانم بوده باشد و او هم بدون اینکه به ما اطلاع دهد، کتابی چاپ کرده است.
وی در مورد فعالیتهای بعدی خود برای پیگیری این جریان گفت: با ناشر کتاب تماس گرفتم و گفتم که چرا این طرحها را چاپ کرده است. او هم گفت، خانمی که طرحها را برای چاپ آورده، ادعا کرده این کارها متعلق به خودش است. من به این ناشر گفتم به هرحال وقتی تعداد زیادی طرح، دست فردی بوده است که عضو خانواده سپهری نیست، باید به این مسئله شک میکرد و ابتدا با ما تماس میگرفت.
سپهری سپس در مورد جعل امضای برادرش در زیر برخی از طرحها گفت: زمانی بعد از چاپ کتاب، شنیدم نمایشگاهی از آثار سهراب برگزار شده است. در آن زمان مطلع شدم نگارخانهای نمایشگاهی از طرحهای سهراب را برگزار کرده، جالب که زیر طرح. این درحالی است که هیچ نقاشی پایین طرحهایش را امضا نمیکند. طراحی صورت میگیرد تا بعد به یک نقاشی تبدیل شود.در واقع این طرحها اتود است.
سپهری عنوان کرد: آثار به نمایش درآمده احتمالا همان طرحهایی بودند که نزد این خانم نگهداری میشدهاند و برای نمایش به یکی از نگارخانهها ارائه کرده است. چون محل کارم در تالار وحدت بود، یکی از همان روزها مدیر هنرهای تجسمی آن زمان را که به تالار وحدت آمده بود، به صورت اتفاقی دیدم. در صحبتی که با هم داشتیم، ایشان به من گفتند طراحیهای سهراب در همان روز افتتاحیه حدود چهارمیلیون تومان به فروش رفته است. این میزان فروش حدود 15 سال پیش مبلغ بالایی بود.
خواهر سهراب سپهری در توضیح جریانهای بعدی ابراز داشت: بعد از این موضوعها به واسطه یکی از آشنایان دورم که با این خانم نسبتی داشت، پیغام دادم که کارهایش درست نبوده و بدون رضایت ما است. او هم گفت که این طرحها را سهراب به من هدیه داده است. درحالی که اینطور نبود. سهراب آلبومها را از لندن آورده بود تا طرحهایش را بعد از بازپس گرفتن در آنها قرار دهد.
وی گفت: هیچ نقاشی 162 طرح خود را به کسی که اصلا شغل دیگری دارد و در زمینه هنری فعالیت نمیکند، هدیه نمیکند. برای همین نامهای به مدیر امور هنرهای تجسمی و معاونت هنری نامه نوشتم و خواستار حمایت آنها شدم اما در نهایت این نامهها به افراد مختلف ارجاع شد و اقدام خاصی صورت نگرفت.
این نقاش همچنین به بخش دیگری از این موضوع اشاره کرد: چند سال قبل نمایشگاهی از آثار سهراب در موزه هنرهای معاصر برگزار شد و از تمام کسانی که کارهای او را دراختیار داشتند، خواسته بودند تا کارها را برای مدتی برای نمایش به موزه قرض دهند. نام مجموعهدارانی که تابلوها از آنها قرض گرفته شده بود، در پایین تابلو بود. وقتی به دیدن نمایشگاه رفتم در کمال تعجب دیدم تعدادی تابلوی نقاشی هم هستند که نام این خانم در پایین آنها به عنوان مجموعهداری که تابلوها را به موزه امانت اداده، قیده شده است و متوجه شدم سهراب علاوهبر طرحها، تابلوهای نقاشی نیز به این فرد امانت داده است.
سپهری در مورد اقدامهای قانونی برای پیگیری این مسئله اشاره کرد: وقتی متوجه تمام این قضایا شدم، تصمیم گرفتم وکیل بگیرم و از طریق قانونی مسئله را پیگیری کنم چون دوست داشتم مردم و کسانی که در آن نگارخانه آثار سهراب را خریدهاند، بدانند امضای این طرحها جعل شده است. چند هفته است که وکیل گرفتهام اما به دلیل شکستگی پا مجبور هستم در خانه باشم و برای همین وکیل فعلا درحال بررسی پرونده است تا بعد از بهبود وضعیت جسمانی بتوانیم پرونده را به جریان بیاندازیم.
البته همان زمان که فهمیدم امضای سهراب جعل شده است، کارها را به وکیلی سپردم اما متاسفانه بعد از مدتی که خبری از او نشد، خبردار شدم با دست خطهایی که از سهراب داشت، کتاب دیگری منتشر کرده است. من هم آن سالها علاوه براینکه کار میکردم، تصمیم داشتم کارهای سهراب را به موزه هنرهای معاصر کرمان اهدا کنم و برای همین آنقدر درگیر این کار شده بودم که دیگر موضوع جعل امضاها را تقریبا فراموش کرده بودم ولی این بار حتما به صورت جدی کار را دنبال میکنم.
نظر شما