نخستین واکنش مهم نسبت به انقلاب رفتارگرایی در روابط بینالملل مربوط به رهیافت سنتگرایی بود که رفتارگرایان در آغاز به عنوان معضل اصلی در به وجود آوردن یک قاعده کاملا علمی از تحقیق سیاسی آن را هدف انتقاد قرار داده بودند.
یکی از مشهورترین و سرسختترین مدافعان این رهیافت کلاسیک، هدلی بول است. بر اساس نظر هدلی بول بر خلاف رفتارگرایان و جانشینان آنها یعنی اثباتگرایان و بعضی از منتقدان فرا اثباتگرا، رهیافت کلاسیک نسبت به روابط بینالملل دارای روششناختی واضحی نیست و فرضیهها را شکل نمیدهد و آنها را محک نمیزند و از اسباب رسمی تحقیق یعنی الگوها، تکنیکهای آماری، ابزاری تجزیه و تحلیلی و غیره استفاده نمیکند.
این رهیافت به گردآوری و سازماندهی اطلاعات نمیپردازد. در عوض آنها دیدی علمی دارند و تا حدی به قواعد علمی پایبند هستند.
رهیافت کلاسیک این دیدگاه را که تنها یک تجزیه و تحلیل علمی درست یا معتبر نسبت به سیاست بینالملل وجود دارد، رد میکند. این رهیافت از شناخت تجربی که پژوهشگران روابط بینالملل به گونهای معقولانه میتوانند از برنامههای پژوهشی خود بدان دست یابند محروم است.
رهیافت کلاسیک نمیپذیرد که علم رو به گسترش روابط بینالملل با پیچیدگی، دقت و حسابگری روزافزون و نیروی پیشبینی کننده و تشریحی وجود دارد. در عوض این رهیافت، نظریهها را محدود به تاریخ(زمان) و فرهنگ(مکان) میبیند.
رهیافت کلاسیک به این دیدگاه معتقد است که فعالیت علمی درست موضوع تجربه علمی یا کار علمی است، یعنی مشاهده، مطالعه و تحقیق. پژوهش علمی صحیح تنها مسئله آموزش تکنیکی شیوهها یا الگوها یا تکنیکهای صحیح آماری نیست بلکه مسئله جذب موضوع شدن است که جهت این امر باید مشاهده کنندهای آگاه، متفکر و منتقد جهان سیاست حال و گذشته بود.
رهیافت کلاسیک، اولویت را بر ذهن جستجوگر قرار میدهد؛ یعنی کنجکاوی، بصیرت و داوری. از نظر هدلی بول فعالیت پژوهشی اساسا شامل تفکر در مورد یک موضوع مهم در قالب تحقیق است تا بتوان به نتایجی هر چند ابتدایی دست یافت. یکی از گفتههای خاص او این بود که "تفکر نیز پژوهش است".
وی به موضوعات کلانی چون امنیت، نظم و عدالت بینالمللی میپردازد. باید توجه داشت که چه موضوع خرد باشد یا کلان مهمترین چیز در روش تحقیق، روششناختی علمی نیست؛ بلکه شناخت ماهیت و به ویژه شناخت تاریخی است.
به طور کلی میتوان عناصر اصلی فعالیت علمی سنتی را شناخت و نظمدهی پرسشهای اصلی، تبیین مفاهیم مربوط، به وجود آوردن تمایزات مناسب، جستجو برای شواهد تاریخی و تنظیم یک بحث منسج دانست. در رهیافت کلاسیک هدف درک یا فهم موضوع مستقل در قالبهای خود است.
نظر شما