به گزارش خبرنگار مهر، در این رمان با شخصیتهای متعددی مواجهایم که هر بخش از داستان با روایت هر کدام از آنها و لحن مخصوص به آنها پیش میرود؛ شخصیتهایی مانند پرویز، غلام، استوار غفوری، کل حسن، جعفری، ماهمنیر، مراد، فرید و سهرابی که هر یک با نام خود یک یا چند بخش از رمان را به خود اختصاص دادهاند.
پرویز شخصیت اصلی این رمان که دو فصل اول و آخر کتاب را روایت میکند شرایط عجیبی دارد. روابط خانوادگی درستی ندارد، پدرش مبدل به موجودی نباتی شده که نگهداری او بر شانههای مادرش سنگینی میکند، برادر الکیخوشی دارد که کانادا زندگی میکند و خواهری که خود دچار مشکلات خانوادگی بدتری است. پرویز با چندی از اهالی زنگیآباد همراه میشود برای یافتن گنجی در دشت دقیانوس. گنجی که برای یابندگانش سرانجام متفاوتی رقم میزند.
در رمان "پرسه زیر درختان تاغ" میخوانیم: یک حبه قند را گوشه لپم میگذارم. ملچ و مولوچ میکنم. چای را فوت میکنم. یک قلپ چای میخورم. به کارگرها نگاه هم نمیاندازم. دوست ندارم ببینمشان. نمیخواهم یاد پدرم بیفتم. قند توی دهانم با گرمای چای که مزه جوشیده میدهد، آب میشود. میگویم: نصف مزدشان را بده و مرخصشان کن.
کتاب "پرسه زیر درختان تاغ" با شمارگان 1650 نسخه در 224 صفحه منتشر شده است.
نظر شما