۲۷ بهمن ۱۳۸۸، ۹:۰۳

شاخصهای اخلاق اسلامی

شاخصهای اخلاق اسلامی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: نام پیامبر اسلام (ص) با اخلاق و فضیلت گره خورده است. اسلام وی بیش و پیش از هر چیز مروج گونه‌ای خاص از اخلاقیات بود که تأکید بسیاری بر عقلانیت، انسان‌دوستی، شفقت، احترام به دیگران و محبت داشت.

سخن گفتن در باب اخلاق اسلامی کاری سهل و ساده نیست. این امر هم بدین دلیل است که چندین معنا از اخلاق در گفتمان فکری – فلسفی مطرح است و هم هنگامی که از اخلاق سخن می‌گوییم باید مشخص نماییم که چه معنا و منظوری از آن مراد می‌گیریم.

معمولاً چندین معنا از اخلاق به ذهن متبادر می‌شود. گاهی از اخلاق هنجارهای اخلاقی در جامعه مدنظر است و گاهی معرفتی که این هنجارها را مشخص می‌کنند و گاهی هم از اخلاق مبانی فلسفی علم اخلاق مورد توجه است. پس مشاهده می‌کنیم که حداقل سه معنا از اخلاق را می‌توان پررنگ کرد.

زمانی هم که از اسلام سخن به میان می‌آید گاهی مدنظرمان مبانی و مبادی‌ای است که در قرآن مجید موجودند. گاهی رفتار و سنت حضرت محمد (ص) مورد توجه است و در پاره‌ای مواقع هم اعمال مسلمانان در طول تاریخ توجه ما را به خود جذب و جلب می‌نماید. به همین جهت مفهوم اخلاق اسلامی  وجوه و شقوق مختلفی را در بر می‌گیرد. گاهی منظور از اخلاق اسلامی مجموعۀ هنجارهایی است که قرآن ترویج می‌کند یا رسول اسلام (ص) بر آنها توجه ویژه‌ای داشته‌اند. گاهی هم به ارزشها و هنجارهایی توجه داریم که در طول تاریخ مسلمانان در جوامع متفاوت مورد توجه بوده‌اند. در این میان مسلمانان در طول تاریخ نظامهای معرفتی و علمی اخلاقی متفاوتی به وجود آورده‌اند که در پاره‌ای مواقع هنگام سخن گفتن از اخلاق این معنا مورد توجه قرار می‌گیرد.

علت بعثت پیامبر اسلام (ص) آن بود که ایشان مکارم اخلاقی را در جامعه ترویج کنند. حق آن است که اسلام بیش و پیش از هر چیز مروج گونه‌ای خاص از اخلاقیات بود که تأکید بسیاری بر عقلانیت، انسان‌دوستی، شفقت، احترام به دیگران و محبت داشت. در این راستا اسلام هم مانند مسیحیت و یهودیت بر نقش توحید برای احیای ارزشهای اخلاقی اصیل تأکید و توجهی ویژه مبذول می‌دارد. در این میان شاید مفهومی که می‌تواند همۀ ارزشهای اخلاقی اسلام را مشخص کند مفهوم تقوا است. این مفهوم نه تنها به شناخت و آگاهی توجه دارد که عمل را نیز در کنار شناخت و فهم مهم می‌داند.

به تعبیردیگر انسان متقی نزد قرآن کسی است که نه تنها شناخت درستی از جهان، انسان و محیطی که در آن زیست می‌کند دارد که بدین شناخت عمل هم می‌کند. در این بستر معیار نزدیکی به خدا نه زن بودن و مردن بودن و نه سفید بودن یا سیاه بودن هیچ کدام نیست. کسی به خدا نزدیکتر است که متقی‌تر باشد. به همین جهت در اسلام هنگامی‌که از علم سخن به میان می‌آید علمی مورد توجه است که انسان‌ساز باشد و خشیت را هم در دل عالم به وجود آورد.

رشد اسلام انقلابی چشمگیر در همۀ زمینه‌ها نسبت به فرهنگ جاهلی بود که پیش از اسلام موجود بود. در عرصۀ اخلاقی هم اسلام را می‌توان یک انقلاب منحصر بفرد دانست که بسیاری از نابهنجاریهای اخلاقی و رذیلتها را کمرنگ کرد. اما بزرگترین انقلابهای بشری هم بهتری اثری که می‌توانند داشته باشند اثرات اصلاحی است. فرهنگ و تمدن چنان نیست که بتوان یک شبه آن را تغییر داد و هر فرهنگی تنها به صورت تدریجی قابلیت تغییر را در خود می‌بیند.

تمدن اسلامی هم بهترین کاری که توانست انجام دهد آن است که پاره‌ای از رذیلتهای آشکار فرهنگ جاهلی را کمرنگ کند. زمانی زیاد لازم بود که بشر بتواند بر همۀ این موانع و رذیلتها غلبه کند طرفه آنکه پس از 1400 سال از ظهور اسلام و تأثیر چشمگیری که همۀ فرهنگها و تمدنها از فرهنگ اسلامی و ارزشهای آن گرفته‌اند هنوز بشر نتوانسته است همۀ رذیلتها را از بین ببرد.

به بسیاری از آموزه‌های اسلام در باب ارزشهای اخلاقی باید از این دید نگریست. اسلام در سرزمینی رشد کرد که بدترین نوع رفتار نسبت به زنان و کودکان ترویج می‌شد و کاری که رسول اسلام (ص) انجام داد این بود که جلوی این حرکتهای افراطی بایستد اما نابودی کامل این جهالتها در یک زمان کوتاه بیست و سه ساله و حتی یکی و دو سده‌ای ممکن نبود. تکرار کنیم که بسیاری از آموزه‌های دیگر اسلامی که ریشه‌های اخلاقی داشتند با توجه به این نکته قابل توجه است.

کد خبر 1035052

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha