حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد تمایز جوهری میان حکمت و فلسفه گفت : فلسفه هرنوع اندیشیدن عقلی را دربرمی گیرد ولی حکمت یک نوع معنویت و بینش فراگیر را به همراه دارد کسی که حکیم است دردل خودش یک نوع اطمینان و آرامش و معنویتی پیدا می کند یعنی توجه به معنای ماورای طبیعی است و ارتباط با عالم ماوراء دارد اما فلسفه اندیشیدنی است که در ذات حقایق ماورای طبیعی را نفی می کند.
وی افزود: حکمت متفاوت از فلسفه و آن چیزی است که ما در سنتهای بزرگ دینی می بینیم و بر تعقل تأکید شده، در واقع به حکمت بر می گردد حکمت نوعی تعقل عقلی است که انسان را به عالم بالا می رساند اما فلسفه فقط یک نوع تحلیل و تأمل عقلی است که هیچگاه برای انسان آن آرامش و طمأنینه را نمی آورد و انسان را به عالم بالا سوق نمی دهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مورد اینکه آیا می شود حکمت را معرفت مسلط در جهان پیشا مدرن دانست؟ گفت : به طور قطع اینطور نیست. امروزه فلسفه هایی که وجود دارد حکمت نیستند، بیشتر فلسفه یا پاره فلسفه هایی می بینیم که یکسری پرسشهای فلسفی است که فیلسوف مطرح می کند و پاسخ به آنها هم برایش اهمیت ندارد نفس پرسش اهمیت دارد.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: درحکمت جواب دادن به پرسشها هم اهمیت دارد یعنی حکیم کسی است که به پرسشهای فلسفی جواب داده است . اما در فلسفه های جدید که مربوط به دوران مدرن است ما چنین چیزی نمی بینیم بیشتر نفس پرسشها اهمیت دارند. فیلسوف اهل چشیدن و شهود نیست در حالیکه حکیم اهل چشیدن و شهود است.
قائمی نیا درباره نیاز فلسفه برای پیشبرد راه خود به حکمت اظهار داشت: شک نیست فلسفه به صورتی که ارتباطش را با حکمت قطع کرده است مشکلی از انسان حل نمی کند علاوه بر اینکه بحران معنویت در انسان ایجاد می کند و به شکاکیت می انجامد. طبیعی است فلسفه برای اینکه بتواند نقش کلیدی در زندگی بشر ایفا و آرامشی در جان او ایجاد کند نیاز به حکمت دارد و به یک معنا برای اینکه از شکاکیت های جدید فاصله بگیرد تنها راه همان احیای حکمت است.
نظر شما