پروفسو ویلیام کیلور استاد روابط بینالملل و تاریخ در دانشگاه بوستون در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه آیا نظریه روابط بینالملل در قرن بیستم تأثیر مستقیمی از حوزه فلسفه داشته یا نه، گفت: روابط بینالملل تأثیر زیادی از فلسفه داشته است. مناظرههای روابط بینالملل و تحولات در حوزه نظریهپردازی این حوزه متاثر از مناظرات و تغییر و تحولات فلسفی بوده است.
نظریهپرداز باید دانش فلسفی داشته باشد
مؤلف "تاریخ قرن بیستم" در ادامه افزود: بر این اساس تأثیرگیری حوزه روابط بینالملل از فلسفه امری غیرقابل انکار است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا نظریهپرداز روابط بینالملل نیازی به پشتوانه قوی فلسفی دارد یا نه، گفت: نظریهپرداز روابط بینالملل حتما و تأکید میکنم حتما باید مطالعه فلسفی داشته باشد.
کیلور تصریح کرد: به عبارت دیگر مطالعه فلسفه به عمیق شدن بصیرت نظریهپرداز کمک میکند و این مطالعه برای او ضرورت دارد.
فلسفه قارهای بصیرتهای زیادی برای نظریهپردازی دارد
ویلیام کیلور
وی در مورد این موضوع که در میان فلسفه قارهای و فلسفه تحلیلی کدام حوزه برای نظریهپردازی در روابط بینالملل اهمیت دارد، تصریح کرد: این پرسش به دو بخش تقسیم میشود یکی تاثیر فلسفه تحلیلی بر حوزه نظریهپردازی روابط بینالملل و دیگری تاثیرگذاری حوزه فلسفه قارهای بر نظریهپردازی در این حوزه.
استاد دانشگاه بوستون افزود: درباره تاثیرگذاری و اهمیت فلسفه تحلیلی بر روابط بینالملل و ارتباط این دو حوزه باید گفت که هیچ ارتباطی بین فلسفه تحلیلی و علم روابط بینالملل وجود ندارد.
سر ویراستار "دائرة المعارف جهان مدرن" در ادامه تصریح کرد: در مورد ارتباط فلسفه قارهای و علم روابط بینالملل قضیه فرق میکند. فلسفه قارهای و علم روابط بینالملل با یکدیگر ارتباط داشته و روابط بینالملل تأثیرات زیادی از فلسفه قارهای داشته است.
مؤلف "نظم جهانی پس از 1945" در ادامه افزود: فلسفه قارهای بصیرتهای زیادی بر علم روابط بینالملل داشته است. این بصیرتها تنها محدود به علم روابط بینالملل نبوده و کارکرد نظام بینالملل نیز بصیرتهایی از فلسفه قارهای داشته است.
نظر شما