به گزارش خبرنگار مهر جلسه پرسش و پاسخ نمایش "مکاشفه در یک مهمانی خاموش" بعد از اجرا، سه شنبه شب 4 بهمن در سالن شماره 2 تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.
در این جلسه رضا حداد کارگردان و آتیلا پسیانی نویسنده نمایشنامه حضور داشتند و گروه بازیگران هم به آنها پیوستند.
در ابتدای جلسه آتیلا پسیانی یادآور شد طرح اولیه این نمایش و بعضی از صحنهها از رضا حداد بوده است که در طول کار و مشورت با یکدیگر کامل شدهاند : خیلی از صحنهها که ایدههای ذهنی رضا بود، دست نخورده در نمایش باقی ماند. این نمایشنامه را به همراه دو نمایشنامه دیگر از رضا حداد و سیامک احصایی که آنها هم در سال 88 نوشته شدهاند در یک مجموعه به چاپ رساندیم.
در ادامه یکی از حاضران از آتیلا پسیانی در مورد پیام این نمایش سوال کرد که پسیانی حاضر به جواب دادن نشد کیومرث مرادی مدیر این پروژه به جای او پاسخ داد: خیلی سخت است از یک هنرمند داغ داغ بپرسیم اثر هنری تو چه معنا و مفهومی دارد. یادم می آید دوستی از من خواست یادداشتی در مورد تئاتر تجربی بنویسم و آن را تعریف کنم، این کار برای من خیلی دشوار بود چون تئاتر تجربی تعریف مشخصی ندارد و تنها باید آن را دید و از آن لذت برد.
مرادی همچنین افزود: من به عنوان تماشاگر عادی و نه مدیر این پروژه هر بار که نمایش را می بینم بخش تازهای در ذهنم باز می شود.
برداشتهای متفاوت و مختلف حاضران در جلسه و تاکید آنها برای رسیدن به تعریف مشترک و پیام مشترک از این نمایش گرداننده جلسه را بر آن داشت تا از پسیانی بخواهد تعریفش را از اتاق سفید ذهن که قبلا مطرح کرده بود بازگو کند.
پسیانی در جواب گفت: من تعریفی از تئاتر تجربی نمی کنم چون این تعریفها برای ویترین مطبوعات است . اما در مورد اتاق سفید ذهن باید بگویم همان چیزی است که در ذهن تماشاگر رخ میدهد و یک اثر هنری را ملزم می کند در مقابل تماشاچی متواضع باشد تا بتواند نقطه چینهای پر نشدهای را در ذهن او باقی بگذارد. بهترین صحنهها در نمایشهای مختلف و بهترین نوشته ها انهایی است که نقاط نامعلومی دارند تا مخاطب بتواند برداشت خودش را از آن ها داشته باشد.
هر اثر هنری برای خودش چهارچوبی قائل است که تماشاچی هم باید داخل همان چهارچوب حرکت کند. شما نمیتوانید اثری را ببینید و برایتان تداعی کننده اتفاقی نباشد. |
آتیلا پسیانی |
او در ادامه به کلیدهایی که گروه برای رسیدن به معنای مشترک به تماشاچی میدهند اشاره کرد : راوی این نمایشنامه دانای کل نیست و مسیر را ترسیم نمی کند، راوی در این نمایشنامه تنها به مخاطب اطلاعات می دهد.ما خودمان هم نمی دانیم آخر مهمانی چه اتفاقی می افتد و این بر عهده ذهن تماشاچی است. گروه اجرایی به مخاطب کلید و چگونگی راه را نشان می دهد. اینکه شما چطور از این کلید استفاده کنید و پشت در چه ببینید بر عهده خودتان است. هر اثر هنری برای خودش چهارچوبی قائل است که تماشاچی هم باید داخل همان چهارچوب حرکت کند. شما نمیتوانید اثری را ببینید و برایتان تداعی کننده اتفاقی نباشد. این به تجربیات ذهنیات و نحوه دخالت آن در اثر هنری مربوط است.
اما یکی از تماشاگرها در مورد اقتباس پسیانی در این نمایشنامه از فیلم "چشمان کاملا بسته" پرسید و او هم در پاسخ گفت: تا به حال به این مساله توجه نکرده بودم و متوجه این قضیه نشدم اما هر فیلم و نمایشنامه ای که مهمانی در ان ترتیب داده شده لزوما اقتباس از این اثر نیست.
او در ادامه افزود: همه ی تصاویری که در این نمایشنامه می بینید از ابتدا وجود داشته و البته بعضیها هم در طول کار به وجود آمد. صحنه های بدون کلام و پر تحرک این کار همه از ایدههای کارگردان بود که با هم فکری بازیگران و خلق جزییات کوچک توسط انها کامل شد.
حداد هم در تکمیل صحبت های آتیلا پسیانی و در پاسخ به اینکه دست بازیگرها برای خلق صحنه ها تا چه اندازه باز بوده است، توضیح داد: بازیگرها نقش به سزایی در به وجود آمدن این نمایش داشتند. من خیلی وقتها ابزار و موسیقی را به بچهها می دادم و انها خودشان حرکات را طراحی می کردند. این اتفاق در مورد بازی ستاره پسیانی و حرکات او که با موسیقی همراه بود افتاد. در نهایت همه تمرینهایی که ما در این مدت انجام دادیم مثبت بود و بهترین ها را از میان تمرین ها انتخاب کردیم.
بازیگرها نقش به سزایی در به وجود آمدن این نمایش داشتند. من خیلی وقتها ابزار و موسیقی را به بچهها می دادم و انها خودشان حرکات را طراحی می کردند. |
رضا حداد |
وی در مورد ترکیب موسیقی و تصاویر دو بعدی یادآور شد : قطعا روزی که می خواستم کار را شروع کنم می دانستم که دوربین و صحنه را با هم دارم. فکرم بر این بود جایی که بخواهم تماشاگر صحنه را نبیند از تصویر استفاده کنم و یا موسیقی را قوی کنم و رفته رفته در طول کار به این تصاویری که دیدید رسیدم.
در ادامه یکی از حاضران در مورد فضای کارهای پسیانی و شخصیت های اغلب غیر عادی نمایشنامههای او پرسید و پسیانی هم در جواب گفت: آدم های غیر عادی لزوما بدبخت نیستند ، می توانند خوشبخت هم باشند. اما این شیوه نوشتن من است و شاید مناسب کلینیکهای روانی باشد. هر کسی که مشکلی در زندگی دارد لزوما آدم ناهنجاری نیست. مثلا در همین نمایش ما آرشیتکتی داریم که زندگی اش را میکند و ادم موفقی است اما در مورد نحوه برخورد با جنس مخالف دارای مشکل است. این آدم به هیچ وجه نابه هنجار نیست.
در انتهای این جلسه بازیگران از تجربه های خود در این کار گفتند. لیلی رشیدی در مورد یک اثر هنری تجربی گفت: کارگردانی تئاتر آن هم تئاتر تجربی به نظرم نزدیکی زیادی با زمان و اتفاقات هر دوره دارد. مثلا اگر قرار بود من این کار را سال آینده انجام بدهم شاید نمی پذیرفتم. همه ی این ها بستگی دارد شما در چه جامعه ای و در چه اوضاعی زندگی کنید.
روناک یونسی، یکی از دیگر بازیگران این نمایش در مورد اولین تجربه ی صحنه ی خود توضیح داد: من یک روز بدون اینکه بدانم اینجا چه خبر است به کار دعوت شدم و ابتدا در تمرین ها شرکت نمی کردم و فقط کار بچه ها را میدیدم و نتوانسته بودم با کار ارتباط برقرار کنم. اما رفته رفته زمانی که وارد کار شدم از آن لذت بردم و حالا دوست دارم بازهم کار اجرا را تجربه کنم.
نمایش" مکاشفه در باب یک مهمانی خاموش" به نویسندگی آتیلا پسیانی و رضا حداد هر شب ساعت 20:30 در سالن شماره 2 تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود.
نظر شما