۲۵ اسفند ۱۳۸۸، ۹:۲۸

چهارشنبه سوزی با چاشنی حادثه

چهارشنبه سوزی با چاشنی حادثه

سرخوشی و هیجان زدگی و صداهای مهیب این روزها خیلی ها را می ترساند، بازار ترقه و موشک، نارنجک و انفجار داغ است. دوباره "چهارشنبه سوزی" است...

 شهر مملو از هیاهوی تدارک استقبال از بهار و سال نو است. خیابانها تا چندین برابر حجم خود پذیرای ماشینها و آدم ها هستند. عابر بانکها با صفهای طولانی گاهی پاسخگوی نیازهای مراجعان هستند و گاهی با درج پیام از پرداخت پول معذورند.

همه در تکاپو و حرکت بین خانه و مراکز خریدند، بازار حال و هوای خاصی دارد، مردم نسبت به روزهای دیگر خوشحال تر به نظر می رسند و با شور و اشتیاق خاصی خرید می کنند. پیاده روها و بازارهای داغ دستفروشان و فریادهای حراج شب عید تا پاسی از شب گذشته همچنان به گوش می رسد.

عید دارا و ندار و فقیر و غنی ندارد،هر کس با توجه به بودجه اش خرید می کند. در ولعی سیری ناپذیر جیبها خالی می شود و دستها پر از بسته های خرید و این در حالی است که با گرفتن اندکی تخفیف احساس شعف می کنند آخر کار هم خستگی همراه با شوق خریدهای شب عید و خوابی رویایی و شیرین به این خیال که سرشان همچنان بی کلاه مانده است!

خرید شب عید در نوروز ایران باستان

در کتاب (تاریخ نوروزآ) آمده است از ورود برج اسفند یعنی ماه حوت بود که کم کم اندیشه عید نوروز در دلهای اغنیا و غم و غصه آن به خاطر فقرا نشسته و جنب و جوش دادو ستد در بازارها و دکاکین ظاهر گشته مردم به تهیه وسایل عید بر می خاستند و مقدم بر همه، رخت و لباس دوخته و ندوخته برای خود و اطفال بود که دغدغه و وقت زیادتر می طلبید ...

قیمت مهم نیست، نوروز سالی یکبار مهمان ما است

در ین ایام برخی تلاش می کنند با خرید وسایل جدید زندگی یکنواختی را از محیط خانه دور کنند و تغییر ایجاد کنند. فقط نو باشد و قیمت آن برای بعضی ها اصلا مهم نیست. در این میان چشم و همچشمی فضایی را ایجاد کرده است که عقل کمتر مجال خودنمایی پیدا می کند. بزرگ و کوچک همه به دنبال خرید به این مغازه و آن مغازه می روند و با کلافگی می خواهند نو نوار بشوند. ویترینها، گویی با رنگهای دلفریب دارند حرف می زنند و عابران را به وسوسه خرید دعوت می کنند.

تنوع طلبی یک واقعیت انکارناپذیر است که اشتیاق به داشته های بیشتر و متمایزتر را به همراه دارد تا جایی که گاهی از خریدهای ضروری فراتر رفته و در صورت عدم مهار آن به تجمل طلبی و خریدهای غیر ضروری می رسد. در فرهنگهای مختلف الگوهای خرید کردن متفاوت است و به پدیده‌های روانشناختی و جامعه‌شناختی آن سرزمین تعلق دارد.



 
 
در گذشته تمایل به خرید و الگوهای مصرف، فقط به تأمین حداقل نیازهای اساسی مانند خوراک و پوشاک محدود می‌شد، اما  در جوامع امروزی خرید و مصرف پدیده‌هایی هستند که با الگوهای جدید قابل تعریف هستند و نیازمند فرهنگ سازی ریشه ای و هویتی است.

با توجه به اینکه خرید کردن افراد دارای الگوهای متعدد بوده و بر اساس آن می توان درصد سلامت روانی افراد را مورد سنجش قرار داد، بر این اساس فاکتورهایی چون میزان تحصیلات، وضعیت اقتصادی، روابط عاطفی و محیط اجتماعی نقش در خور توجهی دارد.
 
در شهرها تمایل افراد به تأمین کالاهایی است که مطابق با فرهنگ جامعه و الگوهای موجود است. این امر با در نظر گرفتن عواملی چون مد، تبلیغات و پیروی از گروههای همسان شدت بیشتری پیدا کرده و در ایام خاص با توجه به نیازهای روز با بحران نیز روبرو می شود.

در هنگام خرید انتخاب صحیح کالا و داشتن برنامه مناسب نشانه استقلال فکری و قدرت تصمیمگیری است که در نهایت منجر به کسب نتیجه دلخواه در کمترین زمان است. بر همین اساس افرادی که دچار تزلزل در تصمیم گیری هستند برای خرید دست به انتخابهای گوناگون زده که در اکثر موارد با سلایق شان در تضاد است و همین بی برنامگی موجب می شود که ساعتها این افراد در مراکز خرید سرگردانی و حیرانی را تجربه کنند.

بر همین اساس در جوامع امروزی بهره مندی از قدرت انتخاب و کسب مهارتهای خرید مناسب با توجه به رشد جمعیت، شلوغی روزافزون و تنوع کالایی یکی ازمولفه های اساسی و قابل توجه است که الگوسازی مناسب در این خصوص باید ابتدا در رسانه های جمعی و پس از آن در خانواده ها به صورت یک فرهنگ نهادینه شود.

وسواس خرید؛ اعتیاد جامعه امروز

اعتیاد به خرج کردن، خرید کردن و تنوع طلبی همانند دیگر اعتیادها از نظر اقتصادی، اجتماعی و روانی جنبه های ویرانگری دارد.اکثر افرادی که دچار خرید بیمارگونه حاد هستند، از تعدد خرید کالاهایی که هرگز مورد استفاده قرار نگرفته یا پوشیده نمی شوند، لذت می برند. اصرار به تقلید از دیگران و متفاوت بودن شرایط مالی این افراد را در اغلب موارد دچار بحران می کند.

تمایل شدید به تملک مواردی خاص مانند کفش، البسه، کالاهای لوکس یا لوازم الکترونیکی در مواقع بروز بحرانهای روحی و روانی و یا شادی خارج از کنترل، در خیلی از افراد جامعه به چشم می خورد.

وسواس یکی از اختلالات اضطرابی است که به صورت افکار وسواسی، به زور و برخلاف میل شخص وارد ذهن فرد می‌شود. در این حالت، فرد به پوچ بودن این مشکلات واقف است اما قادر به دور کردن آن نیست و در برابر برخی اعمال قادر به مقاومت نیست که یکی از آنها خرید است.
 Shopaholic  به افرادی اطلاق می شود که بیش از حد خرید کرده و در واقع نوعی اعتیاد به خرید کردن دارند. این نوع افراد حتی علاقه ای به چانه زدن هم ندارند.

90 درصد معتادان خرید زنان هستند

بر اساس آمار 80 تا 90 درصد افرادی را که به وسواس خرید مبتلا هستند، زنان تشکیل می‌دهند. مطالعات در کشورهای پیشرفته نشان داده است که یک تا هشت درصد جمعیت بزرگسال و به‌ طور میانگین سه تا پنج درصد مردم دچار مشکل وسواس اجباری خرید هستند و این مشکل به صورت اشتغال ذهنی افراد به خرید انواع اجناس و کالاها از مراکز خرید است. این اختلال از نوجوانی آغاز می‌شود و در زنان 20 تا 35 ساله بیش از دیگران مشاهده می‌شود. از جمله عواملی که منجر به ترغیب افراد وسواسی به خرید می شود تنش و هیجان پیش از خرید است که در زمان خرید به اوج نشاط خود رسیده و ساعاتی پس از آن پشیمانی و دلزدگی را به همراه دارد.

در این گونه مواقع اکثرا پس از اینکه تب خرید فروکش می کند و تبعات اقتصادی این رفتارها مشاهده می شود این افراد خریدهای خود را پس داده و در این زمینه با مشکلات بسیاری روبرو می شوند.

اما آنچه حائز اهمیت است عدم نیاز این افراد به کالاهای خریداری شده است به نحوی که تنها عمل خرید و احساس لذت ناشی از آن مهم است تا جاییکه ممکن است از یک کالای مشخص چندین مورد خریداری کرده و در آخر آن را به دیگران هدیه می کنند.

از دیدگاه روانشناسان این افراد دارای اعتماد به نفس بسیار پایین‌تر از حد عادی هستند اما برخی رفتارگرایان می‌گویند فردی که دچار وسواس خرید است، همانند فرد معتاد است، فقط به خرید فکر می‌کند و هیجان قبل از خرید و احساس نشاط هنگام خرید برایش همانند مصرف مواد مخدر است.  این در حالی است که میزان دفعات و مبالغ هزینه شده در هر خرید باید بیشتر شود تا احساس نشاط در فرد پایدار بماند.
 
وسواس خرید، رفتار پیچیده‌ای است که درمان آن تنها از طریق دارو نیست و نیازمند روان درمانی نیز هست. این افراد به دلیل عدم شناخت این بیماری در خود کمتر به روان پزشک مراجعه می کنند و از آنجا که اطرافیان نیز درک مناسبی از بیماری آنها ندارند علاوه بر مشکلات خانوادگی و آسیبهای روحی از نظر اقتصادی نیز ضربه های قابل توجه ای را تجربه می کنند. 

معتادان به خرید اعتماد به نفس شکننده دارند

دکتر ناصر قاسم زاد روانشناس و دبیر انجمن حمایت از بهداشت و روان جامعه معتقد است در ابتدا باید تعریفی درست از خرید را داشته باشیم که بر اساس آن هر فردی نیازمند خرید میزانی از وسایل مورد نیاز در حد نرمال جامعه است. اما فردی که تمایل به تغییر ظاهری در فواصل زمانی کوتاه داشته و دائما در فکر متفاوت بودن و داشتن بهترینهاست و این تمایل به مشغله ذهنی این فرد تبدیل شود به بیماری خودشیفتگی گرفتار شده است.

به نظر این مدرس دانشگاه انسان سالم می داند که بهترین و کامل ترین خداست و بندگان خدا می توانند چنانچه از ادبیات دینی، آموزه های معرفتی و تقوای درونی بهره مند باشند با احترام به حس نوعدوستی و سیرت دینداری به دور از افراط و تفریط علاوه بر حفظ سنتها، با توجه به نیازهای روز ظاهری اراسته و متین داشته باشند.

این پژوهشگر اجتماعی معتقد است: افراد خود شیفته از افراط و تفریط بسیار رنج می برند و برای تمام نیازهای ظاهری زندگی ولع خاصی دارند. این افراد از اعتماد به نفس شکننده ای برخوردار بوده و حرف و نظر دیگران تاثیر زیادی در نحوه تفکر و قدرت تصمیم گیری آنها دارد. این بیماران در هیچ شرایطی احساس امنیت و رضایت روانی نداشته و همیشه کمبود و خلاء روانی را شاهد هستند.

دکتر قاسم زاد بروز این علائم در سنین نوجوانی و جوانی در افراد را یک پدیده طبیعی خوانده و آن را جزو مراحل رشد شخصیتی می شمارد و معتقد است با رشد شخصیتی و اجتماعی فرد این رفتارها کمرنگ شده و ثبات عقیده و دوراندیشی جای آن را می گیرد.
 
این درمانگر اجتماعی ریشه گسترش این بیماری در اجتماع را در نوع فرهنگ و اقتصاد جوامع امروزی می داند و می گوید: جوامع امروزی شامل کشورهای تولید کننده و مصرف کننده و کشورها یی با ظرفیت تولید بالا و مصرف در حد عرف و کشورهایی که تولیدی ندارند و فقط مصرف کننده هستند می شوند. بر این اساس کشورهایی که از توان تولید بالا برخوردار هستند برای گسترش بازارهای هدف و تجاری خود مصرف گرایی ، مدگرایی و نارضایتی از وضع موجود را به کشورهای دیگر تحمیل کرده و با استفاده از ابزارهای تبلیغی و رسانه ای سعی در القای هر چه بیشتر فرهنگ مصرف و خرید را دارند.

دکتر قاسم زاد نارضایتی درونی، اضطراب و چشم و هم چشمی را از مشخصه های افرادی می داند که به اختلال شخصیت گرفتارند. این افراد در زندگی خانوادگی و در اجتماع از بحران هویت رنج می برند و با بروز این رفتارها و خرج تراشی ها نوعی انتقام و یا اعتراض را نشان می دهند. ولع خرید در این افراد به عنوان یک مسکن موقت است که در درمان اختلالات و آسیبهای روانی آنها هیچ تاثیری ندارد.
 
این پژوهشگر اجتماعی می افزاید: برای اصلاح جامعه از بیماریهای خودکم بینی و خودشیفتگی نیازمند به آموزشهای شهروندی، مهارتهای زندگی و شاداب زیستن از طریق رسانه ها، آموزش و پرورش و نهادهای اجتماعی هستیم. فرهنگ سازی که براساس آن سبک و نگرش زندگی افراد براساس آموخته های دینی و سنت ها با توجه به نیازهای امروز جامعه تعریف شده و حس رضایتمندی، امید به زندگی و شادی در افراد تقویت شود.

این مدرس دانشگاه پیروی از سنتها را از مولفه های جامعه سالم و پویا می داند و معتقد است خرید مایحتاج ضروری در ایام نوروز برای پایبندی به عرف و احترام به اعتقادات فرهنگی و ملی کاری پسندیده و قابل احترامی است. اما آنچه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد انجام خریدهای ضروری است و اینکه باید از عید در ظاهرمان نشانه ای داشته باشیم و خرید یک یا دو مورد از پوشاک کافی است و نیاز به تغییر کلی در فرم پوشش و یا وسایل خانه نیست.
 
 خریدهای نوروزی شدت خرید است نه وسواس

از دیگاه دیگر دکتر پرویزرزاقی روانشناس معتقد است: ولع خرید زمانی معنی می دهد که فرد خارج از حد و توان خودش دست به خرید بزند اما اینکه چرا افراد در ایام عید دست به خرید می زنند بیشتر جنبه روانی شدت خرید را دارد تا وسواس خرید زیرا در این ایام هر یک از افراد خانواده سعی دارند خریدی هدفمند و به قاعده داشته باشند.

این روانشناس عوامل موثر در پدیده خریدهای شب عید را بخشی به خاطر ارتباطات جمعی و دید و بازدیدهای این ایام می داند. به نحوی که جنبه روانی نو شدن و متحول شدن طبیعت و آغاز سال نو نیز موجب شکوفایی احساسی و تحول روانی در جامعه می شود.

از سوی دیگر تعطیلات 13 روزه ابتدای سال و فرصت مناسب خرید برای کسانی که در ایام سال کمتر از این موهبت برخوردارند نیز میتواند از دیگر عوامل تاثیر گذار باشد.

از مهمترین شاخص ها در این ایام این است که خرید همگان و تاثیر اجتماعی این امر که همه می خرند و این حس همه در همه بودن این باور را در فرد پدید می آورد که اگر من این کار را نکنم پس در جایگاه مناسب نیستم.

توجه به این نکته که افراد در جامعه برای عینیت بخشیدن به نیازهای شخصی خود از فرهنگها و منش های دنیای کهن و نیاکان خود الهام می گیرنداین باور را تقویت می بخشد که  ایرانیان برای مناسبت های باستانی خود ارج و قرب خاصی قائل هستند و گذر زمان نتوانسته خیلی از آنها را از بین ببرد مراسم باستانی استقبال از بهار و میزبانی از نوروز از جمله این موارد است که مردم دوست دارند با توجه به وضعیت اقتصادی و توانمندی های اجتماعی به زیباترین وجه برگزار شود.



احساس خرید مردم در این ایام زیبا توام با همگرایی و همدلی است که در پناه آن می توان به حفظ کانون خانواده، ایجاد شعف و شادی روانی، شناخت بیشتر والدین از توقعات فرزندان، مجال همدلی و مهربانی و عدم گرایش فرزندان به گروههای همسن اشاره کرد.

از نظر دکتر رزاقی زمانی این تاثیرات مثبت از خرید شب عید حاصل می شود که خانواده ها در زمان خرید با هم کنار بیایند، معامله یا تهدید نکنند و با مثبت نگری مسایل اقتصادی را مورد توجه قرار دهند. در این صورت است که افراد دست به خریدی می زنند که احساس روانشناختی و نیاز اجتماعی خودشان را تامین می کند نه چیزی که دیگران توقع دارند.

دکتر رزاقی شدت خرید، تقلید و عادتهای غلط را در عدم اعتماد به نفس و کمبود رضایتمندی افراد می داند و معتقد است افرادی که از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند از طریق نوع پوشش و شدت و تنوع در خرید نیازهای روحی خود را در تعاملات اجتماعی پاسخ می دهند. نوع پوشش این افراد و توجه بیش از حد به مد و تمسک به خریدهای متعدد، در محافل اجتماعی تامین کنند نیازهای شخصیتی این افراد است. تایید دیگران و پذیرش اجتماع یکی از بزرگترین دغدغه های افرادی است که به این بیماری شخصیتی گرفتارند.

این روانشناس عادت خرید را در ایام عید در صورتی که همراه با برنامه و در نظر گرفتن نیازهای ضروری باشد پسندیده می داند و آن را در استهکام بخشیدن به روابط عاطفی خانواده ها و نکوداشت مناسبات باستانی موثر می داند.

از نظر دکتر رزاقی عادت خرید در ایام عید متجلی می شود یعنی فرد این عادت را در نهاد خود دارد و شرایط محیطی و روانی و همچنین پایبندی به سنت ها در بروز این حس روانی تاثیر گذار است. تبلیغات، عوامل محیطی، استفاده از رنگ ها و مدل های جدید و به کار بردن عوامل روانی از جمله ارایه تخفیف می تواند در شدت بخشیدن به این انگیزه موثر باشد.
 
حفظ سنتهای ارزشمند

حال و هوای روزهای پایانی اسفندماه مثل یک حس تولد دوباره است. یک تغییر و نو شدن، دیدن شوق معصومانه کودکان لحظه ای که بسته های لباس و کفش نو را در دست دارند، بی تابی ماهی های قرمزتو تنگ های بلوری وسبزه هایی که با زیبایی و سلیقه تمام اراسته شده اند، دستهای پر ازسنبل های رنگی و خوشبو و ظرف های کوچک و بزرگ سمنو، حس زندگی و طراوت را در دلها بیدار می کند.
 
خوب است در کنارهمه این نعمت ها اندیشه بهتر دیدن و زندگی کردن را هم داشته باشیم. به قاعده و در حد نیاز خرید کنیم و سعی کنیم با درک بهتر، این روزهای زیبا را مملو از خاطرات شیرین کنیم. راستی یادمان باشد سالی که روزهای پایانی آن را شاهد هستیم سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری شده بود.
کد خبر 1052505

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha