۱۵ فروردین ۱۳۸۹، ۹:۱۸

حرکت بر بستر تکرار و ملال

حرکت بر بستر تکرار و ملال

مجموعه های نوروزی صدا و سیما همه ساله انتظارات فراوانی را در میان مخاطبان ایجاد می کنند و معمولا پس از نمایش عمومی هم بازخوردهای متفاوت و گاه متعارضی را به وجود می‌آورند.

به گزارش خبرنگار مهر مجموعه‌های نوروزی امسال همچون همیشه بر بستر تکرار و ملال حرکت کرده و از الگوهایی کلیشه‌ای و تکراری بهره گرفتند. در زیر نگاهی کوتاه و گذرا به مجموعه های نوروز 89 تلویزیون انداخته شده است.

دارا و ندار 
                                                                                                                         مسعودده نمکی همواره نامی جنجالی و کنجکاوی برانگیز بوده است. چه در زمانی که قلم به دست گرفت و روزنامه نگاری را تجربه کرد و چه آنگاه که اعلام کرد به سینما و فیلمسازی متمایل شده و دو قسمت از فیلم "اخراجیها" را ساخت. اما حاصل این کنجکاوی برانگیزی به ویژه در زمینه فیلمسازی همواره با سرخوردگی همراه بوده است.
 
از چند ماه پیش که زمزمه ساخت سریال نوروزی شبکه تهران توسط ده نمکی به گوش رسید بار دیگر توجه افکار عمومی به سوی او جلب شد. به ویژه آنکه صداوسیما با تبلیغ فراوان و در اختیار گذاردن اماکانات قابل توجه به این وضعیت دامن زد.

اما با نمایش سریال " دارا و ندار" بار دیگر اثبات شد که ده نمکی هنوز ظرفیتهای سینما و تلویزیون را نشناخته و روی این مدیوم هنری تسلط کاملی ندارد.جوهره اصلی داستان "دارا و ندار" تقابل فقر و غناست. نکته‌ای که بارها و در اشکال مختلف در سینما و تلویزیون ایران به تصویر کشیده شده است. ده نمکی سالها پس از نخ نما شدن این دستمایه به سمت و سوی نمایش تصویری ستایش آمیز از فقر و فلاکت رفته است. تقدیس فقر و نکبت در آثار تصویری سینما و تلویزیون ایران نکته تازه ای نیست .اما این روند در مجموعه تلویزیونی "دارا و ندار" به قدری ناشیانه و رنگ باخته صورت گرفته که چاره ای جز مقایسه آن با مجموعه های سطحی و موعظه‌گر دهه 1360 تلویزیون باقی نمی ماند.

ده نمکی در " دارا و ندار" باز هم به سراغ قصه ای خطی و پرشخصیت رفته و کوشیده تا با بهره گیری از طیف وسیعی از بازیگران امتحان پس داده طنزهای تلویزیونی، جذابیتی به قصه نه چندان پر و پیمان خود ببخشد. حتی حضور بازیگران شناخته شده ای که سابقه چندانی هم در زمینه طنز ندارند قرار بوده بر رنگ و لعاب ظاهری کار بیفزاید.اما ضعف قصه و فیلمنامه  در کنار اجرای ساده و سر دستی چنان لطمه ای به کلیت کار زده که بی شک می توان "دارا وندار" را ناموفقترین مجموعه نوروز 89 سیما دانست. ده نمکی به مانند دو قسمت " اخراجیها" با اشتباه گرفتن مسیر به سمت کمدی ابتذال لغزیده و اقبال عمومی توده های مردم نسبت به این گونه ی سطحی از طنز را عامل توفیق خود می داند. به نظر می رسد تا زمانی که ده نمکی از مفاهیم طنز و کمدی  به تعریفی درست و منطقی دست نیابد، در کماکان بر همین پاشنه خواهد چرخید و امید به بهبود کیفی آثار این فیلمساز بیهوده خواهد بود.
 
چار دیواری

سیروس مقدم از جمله مجموعه سازان کهنه کار و امتحان پس داده صدا وسیما به ویژه در زمینه سریالهای مناسبتی به شمار می رود. مقدم بر اثر فعالیت مداوم در این حوزه به فرمولهایی ثابت و مشخص و کدهایی قابل استناد دست یافته و نسبت به همتایان خود آثار شسته رفته تری ارائه می دهد.

مجموعه "چار دیواری" هم به مانند اغلب سریالهای تلویزیون داستانی کلیشه ای و کهنه دارد. ماجراهای گاه طنز آلود و گاه غمناک چند خانواده که اتفاقاتی ناخواسته سرنوشت آنها را به یکدیگر گره می زند و در نهایت با یک مراسم عروسی، نقطه پایان خوشی بر تمامی این ماجراها گذارده می شود. با این فرمول  تکراری نمی توان و نباید انتظار نو آوری داشت. چرا که چارچوب قصه اجازه عمل چندانی به کارگردان نمی دهد و همه چیز  بر پایه الگوهای همیشگی سریالهای صدا وسیما پیش می رود. بر اساس این الگوهای ساختاری شخصیتهای مثبت منبع خیر و برکت و عصاره نیکی و رحمتند.

شخصیتهای خاکستری ناخواسته درگیر ماجراهایی می شوند و انگ گناه یا خطا بر پیشانیشان می خورد.اما در طول سریال هم با تحول مثبت روحی و شخصیتی مواجه می شوند و هم به اعاده حیثیت دست می زنند و عاقبت با اثبات بیگناهی خود به رستگاری می رسند. شخصیتهای منفی اینگونه مجموعها همواره یا در اقلیت محض قرار دارند یا اصلا وجود خارجی ندارند و در صورت وجود در نیمه پایانی به کلی از روند گسترش داستان حذف می شوند.
 
از منظر شخصیت پردازی در مجموعه " چار دیواری" هم با چنین روندی روبروییم. حتی گزینش بازیگران اصلی مجموعه ( به جز آتیلا پسیانی در ایفای نقشی متفاوت و البته نه چندان موفق) از کلیشه های آزمون پس داده و تکراری بهره گرفته شده است.امیر جعفری پیش از این هم نقش هایی از این دست را بر عهده داشته و خود نیز به لحاظ شیوه بازیگری چیز تازه ای به شخصیت تکراری نادر نیفزوده است.

در نهایت به نظر می رسد فرمول کهنه "چار دیواری" محبوب ترین فرمول سریال های نوروز و حتی ماه مبارک رمضان باشد که هر سال با نام ها و شکل های گوناگون تکرار می شود. به ویژه آنکه تم مذهبی قسمت های پایانی سریال بر محبوبیت متن های این چنینی نزد مدیران سیما می افزاید.

زن بابا

مجموعه نوروزی شبکه سه امسال مصداق بارز بلاتکلیفی سریال سازی باری به هر جهت، بی برنامه‌گی و نداشتن متنی مناسب و در خور پردازش است. "زن بابا" بیش از آنکه روی محور "قصه" و متن منسجم حرکت کند، مجموعه‌ای "شخصیت محور" است که عمده بار گسترش پیرنگ روایی خود را روی بداهه پردازی‌ها و دیالوگ‌های بازیگران اصلی خود  نهاده است. از این مجموعه کاراکتر سیروس گرجستانی و مزه پرانی‌های گا و بی ‌گاه علی صادقی را بگیرید آنگاه هیچ نکته قابل ذکر و اشاره‌ای باقی نمی‌ماند که بتوان به آن پرداخت.

متن سریال "زن بابا" شاید شباهت چندانی به کارهای موفق رضا عطاران در سال‌های گذشته نداشته باشد، اما در لحظه لحظه مجموعه ردپای نگاه و طنز ویژه عطارانی به چشم می‌خورد، حتی تم اصلی موسیقی متن مجموعه یادآور مجموعه "خانه به دوش" عطاران است.
 
"زن بابا" قصه مشخص و قابل ردیابی ندارد. فقط می‌توان به ماجراهای مرد سالخورده‌ای اشاره کرد که به تومور مغزی مبتلاست و فرزندانش می‌کوشند تا ارثیه خود را به دست آورند و پیرمرد نیز قصد تجدید فراش دارد. بر مبنای این قصه دو خطی تماشاگر به رگباری از دیالوگ‌های به اصطلاح نمکین از سوی شخصیت‌های بی‌شمار سریال مواجه است. سریالی که پیرنگ داستانی آن د ر حدود  15 یا 16 قسمت پیشرفتی به اندازه یک تله فیلم 90 دقیقه‌ای دارد. این سریال هم به ضعف مبتلا به سایر همتایان خود یعنی شخصیت پردازی تکراری و کلیشه‌ای و گزینش بازیگرانی تکراری و درخشش‌های تکراری دچار است. ضعفی که به نظر نمی‌رسد به این زودی قابل اصلاح و تغییر باشد.
 
 البته  تا زمانی که مدیران سیما در باب نگاه خود به موضوع طنز و مجموعه‌های نوروزی تحولی اساسی به وجود نیاورند و در کماکان روی همین پاشنه خواهد چرخید.
کد خبر 1057067

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha