۲۳ تیر ۱۳۸۲، ۱۶:۳۶

سيد محمد بهشتي در گفت وگوي مشروح با "مهر":

ميراث فرهنگي را از سايه به آفتاب مي آوريم

ميراث فرهنگي را  از سايه به آفتاب مي آوريم

سيد محمد بهشتي پس ازرياست جمهوري سيد محمد خاتمي سررشته امور را در سازمان ميراث فرهنگي كشور به دست گرفت. او معتقد است در طول پنج سال گذشته رسانه ها نقشي حياتي را در قبال ميراث فرهنگي ايفا كرده اند. موضوعاتي از قبيل تهديد يونسكو براي خارج كردن مجموعه تاريخي « ميدان نقش جهان» از فهرست ميراث جهاني خود، لايحه سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي، بودجه سازمان ميراث فرهنگي در برنامه جديد دولت، فشردگي برنامه هاي هفته ميراث فرهنگي را با سيد محمد بهشتي در ميان گذاشتيم كه مشروح آن پيش روي شما است.

 

   

  شنيده شد يونسكو تهديد كرده است در صورتي كه مشكلات مربوط به «ميدان نقش جهان» اصفهان ادامه يابد، اثر يادشده را از فهرست آثار جهاني خارج خواهد كرد. آيا اين موضوع صحت دارد؟ در صورتي صحت، سازمان ميراث فرهنگي چه اقداماتي را براي جلوگيري از پيش آمدن چنين وضعيتي اتخاذ كرده است؟ توضيح اينكه در 23 آذرماه سال 1374 كار ساختمان عمارت جهان نما در زميني كه براي كاروانسرايي قديمي در ميدان شهرداري اصفهان بود آغاز شد. بر اساس توافقات به عمل آمده ميان سازمان ميراث فرهنگي اصفهان و شهرداري اين شهر، شرايطي توسط طرفين مشخص شد تا كار ساختماني اين بنا مبتني بر اين شرايط انجام شود. شهرداري بعداً از اين شرايط عدول كرد و همين امر موجبات اختلاف ميان شهرداري و ميراث فرهنگي اصفهان فراهم آورد. اين موضوع از آنجايي كه ميدان نقش جهان در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شده بود، اعتراض اين سازمان را نيز به دنبال داشت.

  مطابق كنوانسيون ميراث فرهنگي اگر اثر ثبت شده اي در فهرست ميراث جهاني به دلايلي در معرض تهديد قرار گيرد يونسكو تحت شرايط ويژه اي آن اثر را در فهرست آثار در معرض تهديد قرار خواهد داد. وقتي اثري به هر دليل در اين فهرست قرار گيرد يونسكو فراخواني جهاني به منظور حفظ آن اثر ترتيب مي دهد. يكي از مواردي كه يونسكو به اين عمل مبادرت مي كند ناتواني علمي كشور صاحب اثر براي حفظ آن است.

      يونسكو همچنين در صورت وجود شرايطي سياسي كه به واسطه آن اثري در معرض تهديد قرار گيرد به اين اقدام دست خواهد زد. در اين مورد سعي مي شود با فشارهاي سياسي كه به آن كشور وارد مي كند هيأت حاكمه را ملزم به ايجاد شرايطي براي حفظ آن اثر كند. نمونه اين اقدام را درباره باميان شاهد بوديم؛ گرچه فشار جمامعه جهاني براي حفظ آن موثر واقع نشد.

      يكي ديگر از شرايطي كه بسيج جامعه جهاني را براي حفظ اثري برمي انگيزد ابراز ناتواني اقتصادي كشوري براي اين كار است.

   

 قرار دادن هراثر در فهرست آثار در معرض تهديد به نوعي حكايت از ناتواني كشور صاحب اثر براي حفظ آن دارد. ولي خارج كردن اثري از فهرست ميراث جهاني بسادگي امكانپذير نيست بلكه اين كار مستلزم شرايط سختي است

   به هر حال قرار دادن هراثر در فهرست آثار در معرض تهديد به نوعي حكايت از ناتواني كشور صاحب اثر براي حفظ آن دارد. ولي خارج كردن اثري از فهرست ميراث جهاني بسادگي امكانپذير نيست بلكه اين كار مستلزم شرايط سختي است. تهديدي كه يونسكو درباره مجموعه نقش جهان داشته اين است كه اثر مذكور را در فهرست آثار در معرض تهديد قرار دهد كه اين امر به خاطر هر علت كه باشد، به نفع كشور ما نيست. درباره نقش جهان ما بيشتر نوعي اختلال مديريتي را شاهديم. اگر اين اثر در فهرست آثار در معرض تهديد قرار گيرد، نمايش خوبي از وضعيت مديريتي كشور نخواهد بود.

      سازمان ميراث فرهنگي فعاليتهايي را براي جلوگيري از چنين اقدامي آغاز كرد. ما پس از بازديد كارشناسان يونسكو، مذاكرات و نشستهايي را با آنها در اصفهان داشتيم. تمام اين مذاكرات منجر به اين شد كه شهرداري اصفهان نقشه هاي جهان نما را براي شوراي فني ما بفرستد تا شوراي مذكور با بررسي نقشه ها و همچنين رعايت نظرات كارشناسان يونسكو و واقعيتهايي كه اتفاق افتاده، نظري را اعلام كند كه امكان تحقق آن وجود داشته باشد. بر اين اساس احيا و بازسازي كاروانسرايي كه در آنجا بوده، عملي و واقع بينانه نيست و ما نمي توانيم بگوييم كه عمارت «جهان نما» نبايد اصلا وجود داشته باشد.

      جزييات اين بررسي را رسماً به شهرداري اصفهان اعلام كرده ايم و حالا منتظريم پس از تغيير و تحولي كه در شوراي شهر و طبعا شهرداريها اتفاق مي افتد بزودي شاهد اجراي اين تصميم باشيم. اخيراً در صحبتهايي كه با استاندار اصفهان داشتم، ايشان هم قول داده اند از طرح سازمان حمايت خواهند كرد.

 


 چند سال پيش اخباري راجع به پيشنهاد ثبت آثاري نظير طاق بستان، تخت سليمان و چند اثر ديگر از سوي سازمان ميراث فرهنگي در فهرست ميراث جهاني اعلام شد ولي ديگر خبري در اين باره منتشر نشد. نتيجه اين پيشنهادات چه شده و مذاكره در اين باره در چه مرحله اي قرار دارد؟

كنوانسيون ميراث جهاني داراي كميته اي  اجرايي است كه مرجع تصميم گيري درباره اين موضوع محسوب مي شود. ما در طول دو دهه اول پس از پيروزي انقلاب اسلامي درباره وظايفمان نسبت به اين كنوانسيون غفلت كرديم و حق عضويت خود را نپرداختيم. اين امر موجب شده بود پيشنهاد ما براي ثبت آثارمان در فهرست آثار جهاني با اشكال مواجه شود. اما تقريباً از پنج سال پيش تصميم بر اين قرار گرفت كه شرايط خود در اين كنوانسيون را عادي كنيم. لذا حق عضويت خود را بتدريج پرداخت كرديم  به نحوي كه تا پايان سال 1381 ديگر هيچ گونه بدهي در قبال كنوانسيون مذكور نداشتيم.

      از آنجايي كه اين كنوانسيون سه اثر ميدان نقش جهان، چغازنبيل و تخت جمشيد را بر اساس يك سري اطلاعات محدودي ثبت كرده بود تصور همكاران ما در سازمان بر اين بود كه با اعلام اين فهرست جديد از آثار با ارزش و مشابه قبلي كميته اجرايي آنها را نيز در فهرست آثار خود به ثبت خواهد رساند. با چنين تصوري يك بار 30 اثر و بار ديگر 17 اثر از بين تعداد قبلي انتخاب و به كميته اجرايي كنوانسيون پيشنهاد شد. ولي گسيختگي قبلي در رابطه ما با اين كنوانسيون با عث شده بود از قوانين و مقرراتي كه در دو دهه گذشته در كميته اجرايي و كنوانسيون وضع شده، بي خبر باشيم. به موجب مقررات جديد ما مي بايست براي هر يك از آثار پرونده مفصلي را حاوي مستندات، طرحهاي زيربنايي و عمراني پيرامون اثر، طرح مديريتي آن و همچنين يك سري اطلاعات ديگر را آماده  مي كرديم. فراهم كردن چنين پرونده اي  براي هر اثر زمان بسيار طولاني را مي طلبيد.

 

در صدديم  اصلاحيه اي در مصوبه كميته اجرايي مبني بر افزايش سهميه ثبت كشورهايي بسان ايران كه داري آثار متعدد و با اهميتند صورت پذيرد. اگر قرار باشد ثبت آثار تاريخي كشور ما نيز همچون ساير كشورهايي كه از اين گونه آثار كمتر دارند سالي يك مورد انجام شود، چند قرن زمان مورد نياز است! 

     ما فعاليت خود را به منظور پرونده سازي براي پنج اثر آغا زكرديم و در سال 1380 به كميته اجرايي كنوانسيون ميراث جهاني تقديم كرديم. از نظر آنها اشكالاتي به پرونده وارد بود و از سوي ديگر ما دريافتيم كه به موجب آخرين مصوبه كميته اجرايي از هر كشور تنها يك اثر در سال براي ثبت در فهرست ميراث جهاني پذيرفته مي شود. بنابراين ما از پنج مورد بايد يكي را انتخاب مي كرديم.

  با مشورت با كارشناسان يونسكو دريافتيم پرونده « تخت سليمان» از همه پرونده ها تكميل تر و بيش از ساير آثار به الگويي كه كنوانسيون براي ثبت آثار در نظر گرفته است نزديك است. در نتيجه بررسي اين پرونده از سوي آنها مورد قبول واقع شد و از سال 80 ايكوموس (شوراي بين المللي بناها و محوطه هاي تاريخي)  كه مرجعي بين المللي براي حفاظت آثار فرهنگي است از نزديك بررسي ميداني شرايط اثر و اطلاعات داخل پرونده را مورد ارزيابي مجدد قرار داد و قابل دفاع بودن پرونده در كميته را نيز تأييد كرد. اول تير ماه قرار است كميته اجرايي كنوانسيون ميراث جهاني در نشست سالانه خود درباره ثبت اثر مذكور تصميم بگيرد و ما به ميزان بالايي اطمينان داريم كه تخت سليمان به عنوان چهارمين اثر از ايران در فهرست آثار جهاني ثبت خواهد شد. ( اين مصاحبه پيش از ثبت « تخت سليمان» در فهرست ميراث جهاني يونسكو انجام شده است) در سال 1381 پرونده « پاسارگاد» را تكميل كرديم و براي كميته اجرايي كنوانسيون ميراث جهاني فرستاديم. نامزدي اين اثر نيز پذيرفته شده و منتظريم هيأتي از ايكوموس براي بررسي نهايي اطلاعات پرونده به ايران عزيمت كند. پرونده آثاري چون بقعه شيخ صفي، مسجد جامع اصفهان، سلطانيه، و چند اثر ديگر نيز در دست تكميل است. بدين ترتيب قصد داريم هر سال يكي از آنها را براي ثبت در فهرست ميراث جهاني به كنوانسيون ميراث جهاني پيشنهاد دهيم.

 از سوي ديگر در صدديم تا اصلاحيه اي در مصوبه كميته اجرايي مبني بر افزايش سهميه ثبت كشورهايي بسان ايران كه داري آثار متعدد و با اهميتند صورت پذيرد. اگر قرار باشد ثبت آثار تاريخي كشور ما نيز همچون ساير كشورهايي كه از اين گونه آثار كمتر دارند سالي يك مورد انجام شود، چند قرن زمان مورد نياز است!

 

 جشنواره يا يادواره اي را كه سازمان ميراث فرهنگي هرساله به مناسبت هفته ميراث فرهنگي در چند سال گذشته برگزار كرده حالتي سرطاني به خود گرفته. بدين معني كه ما به يكباره با سيلي از برنامه هاي مختلف مواجه مي شويم  كه طبعاً از هيچ يك از آنها نيز بهره وافي و كافي حاصل نمي شود. در واقع سازمان تمام توان خود را در طول سال جمع و سپس آن را در يك هفته متمركز مي كند. شايد بتوان گفت در طول سال سازمان ميراث فرهنگي درباره برگزاري چنين برنامه هايي، حالتي تقريباً تعطيل به خود مي گيرد. آيا تصور نمي كنيد اگر برگزاري اين برنامه ها در طول سال توزيع شود انعكاس و تأثيرگذاري آنها افزايش يابد؟

 ما در واقع در سازمان ميراث فرهنگي در تلاشيم تا موضوع ميراث فرهنگي را از سايه به آفتاب آوريم. وقتي رسانه ها تمام ظرفيت اطلاع رساني خود را روي پوشش مناسبتهاي هفتگي متمركز مي كنند سازمان ميراث فرهنگي نيز ناگزير است كه با برگزاري هفته ميراث فرهنگي حداكثر استفاده را براي ابراز موجوديت خود به عمل آورد.

      پوشش اين برنامه ها تنها براي مردم و رسانه ها سخت نيست؛ اجراي بيش از 300 برنامه در يك هفته در سطح كشور براي سازمان ميراث فرهنگي نيز دشوار است. سازمان در طول سال نيز برنامه هاي زيادي را برگزار مي كند ولي هيچ يك از آنها منعكس نمي شوند. در واقع ظرفيت رسانه اي در كشور به ميراث فرهنگي اختصاص داده شده محدود است. در اين عرصه وقايع بسياري رخ مي دهد كه حداكثر كاري كه رسانه ها درباره آن انجام مي دهند اين است كه آن رويداد را در حد يك خبر اعلام كنند. براي مثال وقتي همايشي در زمينه ميراث فرهنگي برگزار مي شود رسانه ها تنها به اعلام خبر برگزاري آن بسنده مي كنند در حالي كه در دل اين رويداد موضوعات بسيار ارزنده اي نهفته اند. در واقع مي خواهم بگويم برگزاري فشرده اين برنامه ها تحت عنوان هفته ميراث فرهنگي نوعي عكس العمل به عدم توجه رسانه ها به موضوع مذكور در طول سال است.

      در اين چند سالي به سازمان آمده ام وقتي به رسانه ها نگاه مي كنم مي بينم يك صدم آنچه در عرصه موضوعات ميراث فرهنگي اتفاق مي افتد در رسانه ها منعكس نمي شود. كارهايي كه در اين زمينه انجام مي شوند تقريبا همگي حايز اهميتند. اگر بنايي مرمت مي شود اين بنا بخشي از تاريخ معماري كشور را در خود دارد. ما با اين كار داريم از سندي بسيار مهم محافظت به عمل مي آوريم؛ اين كار با ساختمان سازي عادي كاملا تفاوت دارد. بنابراين ضروري است در جايي خبر آن انعكاس يابد. از آنجايي كه هنوز اليت جامعه ما درباره موضوع ميراث فرهنگي شناخت درستي ندارد نوع توجهي كه به آن صورت مي پذيرد سرسري است. در كشور هنوز توجهي صحيح و جدي نسبت به آنچه حقيقتا ميراث فرهنگي است صورت نپذيرفته است.

      البته اين وضعيتي بود ما قبلاً با آن مواجه بوديم. اين رابطه بتدريج در حال نزديك شدن به وضعيتي متعادل است. گرچه تا رسيدن به تعادلي مطلوب زمان زيادي لازم است. در حال حاضر بسياري از رسانه بخش بزرگي از ظرفيت خود را به موضوعات مربوط به ميراث فرهنگي اختصاص داده اند. اگر روزنامه ها را تورق كنيد مي بينيد حداقل هر هفته يك مطلب راجع به ميراث فرهنگي را در آنها مي توان يافت.

     


 مدتي است ادغام سازمان ميراث فرهنگي و سازمان ايرانگردي و جهانگردي بر سر زبانها است. به نظر شما آيا سازمان جديد در كار خود موفق خواهد بود؟

 نكته قابل توجه در اين باره اين است كه لايحه اي كه از سوي هيأت دولت به مجلس داده شده بيش از آن كه بوي ادغام --  حل شدن دو سازمان در يكديگر را بدهد،  عبارت از تجميع دو سازمان است.

     سازمانهاي ميراث فرهنگي و ايرانگردي و جهانگردي همواره از دو مشكل رنج برده اند. يكي ازاين مشكلات عدم تناسب سطح سازماني آنها با مأموريتهاي محوله است. به عبارتي هر دو سازمان فرابخشي اند و به عنوان يك بخش نمي توان از آنها نام برد

      سازمانهاي ميراث فرهنگي و ايرانگردي و جهانگردي همواره از دو مشكل رنج برده اند. يكي ازاين مشكلات عدم تناسب سطح سازماني آنها با مأموريتهاي محوله است. به عبارتي هر دو سازمان فرابخشي اند و به عنوان يك بخش نمي توان از آنها نام برد. موضوع ميراث فرهنگي و جهانگردي به گونه است كه مي توان گفت تقريباً با همه دستگاههاي كشور تعامل دارند. لذا به ترتيبي كه در حال حاضر اداره مي شوند نمي توانند تكاليفي را كه قانون بر عهده آنها گذاشته، بدرستي انجام دهند. رفع اين مسأله مستلزم ارتقاء سطح سازماني آنها و حضور در مراجع مديريتي و برنامه ريزي كشور نظير هيأت دولت است.

      مشكل ديگر سازمانهاي مذكور به عدم تناسب جايگاه سازماني آنها با مأموريتها و فعاليتهايشان مربوط مي شود. اين دو تشكيلات به لحاظ سازماني به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه مأموريتهاي متعددي بر عهده اش گذاشته شده، وابسته اند. برخي از اين مأموريتها فوري و فوتي است و لذا تمام ذهن مديران اين مجموعه را به خودش مشغول مي كند. وزير ارشاد هر قدر هم كه به موضوع ميراث فرهنگي يا جهانگردي تعلق خاطر داشته باشد، اشتغال در موضوعاتي از قبيل مطبوعات، سينما، هنرها نمايشي، كتاب و غيره فرصت توجه در خور به دو موضوع يادشده را از او مي گيرد. بنابراين لازم است جايگاه سازماني اين دو بخش مستقل شود.

      تشكيل وزارتخانه اي مستقل و يا ايجاد سازماني زير نظر نهاد رياست جمهوري دو راه حل مطرح شده براي رفع مسايل فوق بودند كه راه حل دوم مورد تصويب قرار گرفت. به هر ترتيب كسي كه رييس اين سازمان آينده خواهد شد در هيأت دولت و برنامه ريزيهاي كلان كشور حضوري مستقل دارد و تنها دغدغه اش موضوع ميراث فرهنگي و توريسم خواهد بود. بنابراين مي بايست بتواند مشكلات اين دو حوزه را حل و فصل كند.

      در مفاد لايحه تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نظراتي را كه سازمان ميراث فرهنگي داشته رعايت شده كه در صورت تصويب در صحن علني مجلس معتقدم گشايشهاي جديي در حوزه هاي ميراث فرهنگي و توريسم ايجاد شود. فكر مي كنم براي كسي كه تصدي سازمان آينده را بر عهده خواهد گرفت، شرايط مساعدتري براي كار در حوزه ميراث فرهنگي و جهانگردي فراهم باشد.

 

 درسخنراني خود در مراسم افتتاح خانه كرد در ايام برگزاري هفته ميراث فرهنگي، گفتيد كه هنوز نتوانسته ايد اقدامي كه شايسته كشور باشد انجام دهيد. چه چيزهايي در ذهن شما بوده كه قادر به انجام آنها نشده ايد و احيانا چه چيزهايي مانع انجام آنها بوده اند؟

 تصور ما بر اين است كه ما براي رسيدن مقصدي عالي بر پلكاني در حركتيم وقتي تعداد پله هاي طي شده را مورد توجه قرار مي دهيم مي بينيم تعداد زيادي را طي كرده ايم ولي وقتي به مسافت طي شده و راه باقيمانده تا مقصد مي نگريم درمي يابيم كه مسافت زيادي را نپيموده ايم.

      واقعيت اين است كه در طول اين سالهاي خدمتم در سازمان، كارهاي زيادي انجام شده ولي ما داريم از ميراث فرهنگي سرزمين كهني به نام ايران صحبت مي كنيم. بنابراين مجبوريم به حقارت كارهايي كه انجام شده اقرار كنيم. در بسياري مقولات كشور ما ممكن است نتواند ادعا كند كه از جايگاهي رفيع در مقياس جهاني برخوردار است ولي شكي نيست كه اين سرزمين در موضوع ميراث فرهنگي از جايگاهي بسيار والا بهره مي برد. موضوع ميراث فرهنگي از جمله مقولاتي است كه ما       مي توانيم با گردني افراشته درباره آن در جهان عرض اندام كنيم. بدين ترتيب نه اين كارها بلكه اگر دهها برابر آن را هم انجام دهيم باز عظمت ميراث فرهنگي ايران، ما را ناگزير از خضوع و خشوع  مي كند. نه اين كه ما آدم متواضعي باشيم بلكه عظمت موضوع ما را خاضع مي كند.

 

 بودجه اي كه براي ميراث فرهنگي از سوي دولت در نظر گرفته شده آيا پاسخگوي نيازهاي آن بوده است؟

 چند وقت پيش نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي نامه اي را خطاب رياست جمهوري نوشته بودند كه در آن مقايسه اي صورت گرفته بود ميان ميزان بودجه سالانه ما و كشورهاي مصر و تركيه براي ميراث فرهنگي. اين مقايسه به نظر من جالب بود. اين كشور ها نه فقيرند و نه غني ولي به عنوان كشورهايي برخوردار از آثار تاريخي برجسته، محسوب مي شوند. مصر از جهت كميت و كيفيت شايد يك دهم آثار تاريخي ما را نداشته باشد ولي اين كشور به غير از كمكهاي بين المللي كه براي ميراث فرهنگي خود دريافت مي كند سالانه 500 ميليون دلار در اين راه سرمايه گذاري مي كند. كشوري مثل تركيه شايد يك پنجم آثار ما در آن جمع نباشد اما اين كشور سالانه حدود دو ميليارد دلار روي اموري از قبيل حفاظت، مرمت، پژوهش و معرفي آثار ميراث فرهنگي خود.سرمايه گذاري مي كند. در كشور ما با توجه به افزايشي كه در اعتبارات اين حوزه نسبت به هشت سال گذشته صورت گرفته، رقمي حدود چهل ميليون دلار در اين زمينه هزينه مي شود.

      ميراث فرهنگي داراي اقتضاهايي است كه محدود به مكان نيست. هر كجا باشد موضوع بسيار حساسي است كه متخصصين بسيار معدودي قادرند روي آن كار كنند و كار در آن حوزه نيز بسيار گران قيمت است. همه جاي دنيا هم آسمان ميراث فرهنگي يك رنگ است تفاوت ما هوي با هم ندارد. خوب مقايسه اين اعداد مي تواند پاسخ سوال شما را بدهد.

      ما از افزايش منابعمان در طول سالهاي اخير با خبريم ولي اين را هم بايد به كساني كه اين كار را كرده اند يادآور شويم كه يك ريال را دو ريال كرده اند. حال ما مثال حال گرسنه اي است تا چند وقت پيش براي رفع گرسنگي اش تنها دو تا دانه برنج و يك تار گوشت كباب به او مي داده اند و حالا كه قرار شده غذاي او را افزايش دهند، آن مقدار را دو برابر كرده اند. بنابراين بودجه اي كه از سوي دولت براي ميراث فرهنگي تخصيص يافته قدرت انجام تكاليفمان را ازما گرفته است.

 

کد خبر 10638

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha