از نظر پوپر بازی علم بی پایان است و گسترش تاریخی علم، همانا نزدیکتر شدن گام به گام به حقیقت است. این مسئلهای است که پوپر آن را با مفهوم حقیقتنمایی مطرح میکند و آن را از مفهوم احتمال متمایز میسازد.
او میگوید هر چند فکر نمیکنم هرگز بتوان با قوانین کلی خود، حقیقت نهایی طبیعت را توصیف کرد، ولی شک ندارم که میتوان هر چه عمیقتر و عمیقتر در ساختار جهان غور و بررسی کرد و شاید بتوان گفت میتوان هر چه بیشتر به اوصاف اصلیتر و عمیقتر جهان راه برد.
پوپر در کتاب در جستجوی ناتمام میگوید تصور یک حقیقت مطلق و این تصور که "ما هیچ نمیدانیم چرا که لغزش پذیریم"، با هم مرتبط هستند. او میگوید اگر یک حقیقت مطلق وجود نداشته باشد، در این صورت آنچه من میگویم حقیقت است. تنها در برخورد با یک حقیقت مطلق است که ما جهل خود را در مییابیم.
به نظر پوپر تصور یک حقیقت از آن جهت لازم است که هیچگاه لغزش پذیری خود را از یاد نبریم. در این صورت ما از هر نوع دستاویز و بهانهای که در حد خود قابل دفاع باشد ولی واقعا درست نباشد، در امان میمانیم.
به عبارت دیگر این خلاف و عکس نسبیت است که بر اساس آن حقیقت اصولا وجود ندارد و از آن نباید صحبت کرد.
دیدگاه پوپر در مورد معرفت علمی را میتوان بر اساس گفتههای او در کتاب منطق اکتشاف علمی بدین ترتیب صورتبندی کرد. او میگوید علم تجربی نه دستگاهی از گزارههای یقینی و ثابت شدن است و نه روز به روز بر قطعیتش افزود میشود.
دانش تجربی ما معرفت قطعی و یقینی نیست؛ نه با آن به سرمنزل حقیقت میتوان رسید و نه حتی به جانشین آن یعنی احتمال میتوان دست یافت. ما را به قطع و یقین راهی نیست بلکه نصیب ما فقط گمان بردن است. این حدسها یا "گمانهها" در عین اینکه بسیار تخیلآمیز و گستاخانهاند، اختیارشان به دست آزمونهای سنجیده و دقیق سپرده است.
پوپر میگوید اینک آشکار گشته که آرمان کهن علم، یعنی نیل به معرفت یقینی و قابل اثبات بتی بیش نبوده است. عینیت علم ایجاب میکند همه گزارههای علمی همواره موقت بمانند. گزاره علمی ممکن است تقویت شود، ولی این تقویت همیشه نسبت به گزارههای دیگری است که آنها هم موقت هستند.
پوپر معتقد است که "یقین قطعی" تنها در تجربه درونی و ایمان قلبی دست یافتنی است.
نظر شما