دکتر ضیاء موحد در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه ترویج تفکر تا چه اندازه نیازمند درک و به کارگیری شیوههای ادبی است؟ اظهار داشت: ادبیات مانند هر رشتهای دیگر از علوم انسانی با تفکر عمیقاً سروکار دارد. منتها تفاوت پرداختن به تفکر در ادبیات با تفکر در فلسفه یا در علوم دقیقه این است که در ادبیات، بیان، بیان عاطفی است و به همین دلیل مؤثر واقع میشود.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره این گفته کامو که "تفکر هر زمان ادبیات زمان بعد است" نیز گفت: شاید عکس این گفته درستتر باشد یعنی ادبیات هر زمان تفکر زمان بعد است. برای اینکه ادبیات یک جنبه پیشرو هم دارد. ادبیات میتواند نسبت به آینده بصیرت دهد. بصیرت ادبیات نسبت به آینده مسئله خیلی مهمی است، به نحوی که شما اگر کتاب "تجربه مدرنیته" نوشته مارشال برمن ( مراد فرهادپور هم آن را به فارسی ترجمه کرده است) بخوانید در آن نویسنده میخواهد اصلاً قرن بیستم و مدرنیته را از آثار ادبی بیرون بیاورد.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: او از آثار بزرگ ادبیای که نوشته شده است میخواهد نتیجه بگیرد که اینها پیشگامان قرن مدرن بودهاند. بنابراین به یک اعتبار حرف کامو عکسش با اهمیتتر است. در اینکه ادبیات نسبت به گذشته نگاه دارد و تفسیر گذشته است شکی نیست اما اهمیت ادبیات برای آینده بیش از تأثیرپذیری آن از گذشته است.
موحد در مورد اینکه ادبیات تاچه اندازه خود میتواند موضوع تأملات نظری باشد؟ هم گفت: خیلی زیاد. درواقع فلسفه ادبیات، فلسفه شعر یا رمان اینها فلسفههایی هستند که ادبیات را موضوع قرار میدهند.
این نویسنده و مترجم خاطرنشان کرد: ادبیات یک وجه هنری دارد و یک وجه نظری. فلسفۀ ادبیات به افکاری که در ادبیات به کار رفتهاند میپردازد.
نظر شما