به گزارش خبرنگار مهر "شهین بارور" عضوی از جامعه معلولین است که ناتوانی جسمانی اش مانع از رسیدن وی به خواسته ها و آرزوهایش نشده و بلند پروازی ها و دستیابی به موفقیت از دنیای او رخت بر نبسته است. او با تمام وجود تلاش می کند تا همچون هر انسانی به آرزوهایش برسد، حتی اگر ناتوانی جسمانی اش نیل به آمالش را برای او دشوار کند.
شهین بارور موفقیت و رشد و بالندگی اش را در گرو شعر و نقاشی یافته و تاکنون 15 نمایشگاه نقاشی انفرادی، 90 نمایشگاه گروهی و یک نمایشگاه نقاشی انفرادی در آلمان گذاشته است. وی دو کتاب شعر با نام های " تقدیم با سکوت " و " تبسم تلخ " را به چاپ رسانیده و کتاب شعر سومش نیز در دست چاپ است.
شهین: می خواستم میلاد زیبایی باشم!
شهین بارور می گوید: من نیز دوست داشتم میلاد زیبایی باشم اما همچون قابی شکسته رها شده در پشت میله های ظلمت و رنج بودم.
شهین 50 سال پیش در انزلی در حالی چشم بر این جهان گشود که از همان ماه های نخستین پدر و مادرش متوجه برخی از مشکلات جسمانی او شده بودند. بی توجهی پزشکان شش ماه شروع درمان را به تاخیر انداخته و پس از آن درمان را با مراجعه به پزشکان رشت و تهران تا 10 سالگی ادامه دادند اما به دلیل تاخیر در شروع درمان تلاش ها موثر واقع نشد.
شهین هیچگاه به مدسه نرفت و تنها به کمک پدر و مادرش خواندن و نوشتن را آموخته و از این طریق سعی در درک دنیای پیرامون خود داشت.
50 سال پیش به دلیل نبود امکانات برای معلولین که شهین در آن زمان دوران کودکی خود را سپری می کرد، تمام آموزش های لازم و حتی خواندن و نوشتن را در خانه و در ارتباط با همسالان خود تعلیم دید. 11ساله بود که با ماشین تایپ نوشتن را آموخت.
وی ادامه می دهد: برای من سکوت بی معنا بوده و همواره با تلاش و پافشاری های فراوان سعی در بدست آوردن زندگی خوب و شایسته ای داشتم.
"رنگ ها" کلید خوشبختی زندگی شهین
شهین بارورمی گوید: از همان ابتدای زندگی راه ناهمواری پیش رویم بود اما از میان همه این ناهمواری ها توانستم "رنگ ها" را به عنوان کلید خوشبختی زندگی ام بیابم.
وی در خصوص علاقه اش به نقاشی اضافه می کند: نقاشی را نه برای تفریح و وقت گذرانی بلکه آن را عاشقانه دوست دارم. شاید مرا بیشتر از روی نقاشی هایم بشناسید.
شهین نیز همچون دیگران در پی روشی بود برای بیان افکار، دنیا و عواطف و احساسات خود و برای این منظور نقاشی را برگزید. نقاشی برای وی علاوه بر آن که ابزاری بود برای بیان دنیای ناپیدایش، بال پرواز آرزوهایش را نیز در گرو نقاشی می دید.
در آغاز، نقاشی وی تلاش بیهوده ای در بازنمایی اشیا و مناظر بود.
مادر شهین بارور در خصوص نقاشی های شهین و شروع فعالیت هایش می گوید: در ابتدای کار نقاشی های شهین به خاطر لرزش و ناتوانی دستانش هیچ طرح و نقش خاصی نداشت اما برای تشویق و حمایت از او نقاشی هایش را به دیوار زده و آنها را به همه نشان می دادم تا انگیزه اش را بالا ببرم.
ولی فقدان کنترل دست ها و حتی سر و گردن خیلی زود وی را از ادامه راه باز داشت.
مادر شهین ادامه می دهد: برای اینکه بتواند راحت تر نقاشی کند از دسته برس استفاده کرده و به ابعاد مختلف فرم می داد.
آشنایی با شیوه های مدرن نقاشی راه حل های تازه ای را در مقابل دیدگانش قرار داد. از جمله عدم وفاداری هنرمند به تناسبات طبیعی، واقع گریزی عامدانه و اگاهانه نقاش.
شهین با گذر زمان آموخت چه طور شدت رعشه دست ها را کم کرده و قلم را تا اندازه ای در کنترل خود در آورد. دست از تلاش نکشید و تمرین را ادامه داد به طوریکه طراحی کردن را بدون تعلیم معلم فرا گرفت و پس از آن با محمد رضایی معلم نقاشی کار با آبرنگ را آغاز کرد.
آثار وی بسیار لطیف، عاطفی و گاهی نمادین بوده و موضوعات آثارش اغلب مضامینی کاملاً آشنا و برگرفته از زندگی پیرامونش است، همچون خانواده، زن، تنهایی، رنج، پرواز، پرنده و مناظری که با چشماندازهایی وسیع یا جادهای که به دوردست ختم میشود.
شهین بارور اولین نمایشگاه نقاشی خود را در سال 65 در سن 26 سالگی در سینما تئاتر بلوار انزلی برگزار کرد.
وی 15 نمایشگاه انفرادی در تهران و شهرستان و 90 نمایشگاه جمعی برگزار کرده و یک نمایشگاه نیز در دورتموند آلمان به مدت یک هفته آثار شهین بارور را در معرض نمایش عموم قرار داده است.
مادر شهین بارور در خصوص استقبال عمومی مردم در شهر دورتموند می گوید: علاوه بر اینکه آثار وی در این نمایشگاه مورد استقبال عمومی قرار گرفت یکی از آثارش به عنوان طرح روی جلد کتابهای درسی دانش آموزان آلمانی نیز به چاپ رسید.
شعر زبان بیان احساسات بارور است/ چاپ دو کتاب از شهین بارور
شعر زبان و ابزار دیگری است که شهین برای بیان سخنان و نمایش رنگ دنیایش به همگان از آن بهره برده است.
شهین بارور در خصوص شعرهایش می گوید: نمی خواهم اسم این نوشته ها را "شعر" بگذارم. به نظر من این نوشته ها بیشتر بیان احساسات خودم است تا شعر.
وی ادامه می دهد: با این وجود تاثیر پیذیری ام از شعر هایی که خوانده ام به ویژه اشعار احمد شاملو را نمی توان انکار کرد.
تاکنون دو کتاب شعر با نام های " تقدیم با سکوت" و " تبسم تلخ" را به چاپ رسانده است.
بارور علاوه بر نقاشی و شعر در حوزه داستان نویسی و سینما نیز فعالیت کرده است.
نقش کم رنگ بهزیستی در حمایت از معلولین
مادر شهین با اشاره به کم رنگ بودن نقش سازمان بهزیستی می گوید: در طول این 50 سال بدون حمایت سازمان بهزیستی تمامی هزینه های مادی و معنوی را خود متقبل شده ایم .
نام کتاب های بارور خبر از درون مایه غم انگیز اشعار و زندگی اش می دهند و مادر شهین فشارها و کمبود های حاکم بر جامعه معلولین را عامل این غم بیان می کند.
مادر شهین با انتقاد به عملکرد و عدم مسئولیت پذیری سازمان بهزیستی بیان می کند: با وجودی که بهزیستی خانه دوم معلولین به حساب می آید اما از حمایت های مادی و معنوی به آنها دریغ می کند.
وی ادامه می دهد: سازمان بهزیستی تنها در هفته بهزیستی است که با اجرای برنامه و طراحی مصاحبه های مختلف معنا پیدا می کند.
وی اضافه می کند: هزینه زندگی معلولین بالا است و بهزیستی در ارائه خدمات کوتاهی می کند.
مادر این معلول هنرمند از نقش کم رنگ وزارت ارشاد در حمایت از هنرمندان معلول نیز انتقاد کرده و می گوید: چاپ کتاب سوم شعر شهین بارور به دلیل مشلات مالی به تعویق افتاده است.
وی مشکلات معلولین را محدود به وضعیت جسمانی آنها ندانسته و اظهار می دارد: با وجود انبوهی از مشکلات که جامعه معلولین دارند و هیچ سازمانی از آنها حمایت نمی کند، شهرداری نیز با حفاری های بی پایان خود بر مشکلات آنان دامن می زند.
***
شهین بارور معتقد است بسیاری از ذهن ها در دنیای کنونی دچار رخوت و سکون شده اند و می گوید: خدا را شاکرم که تنها از لحاظ جسمی معلولیت دارم و ذهنم معلول نیست و می توانم بارور شوم!
شهین بارور در زمینه نقاشی و ادبیات هیچ گونه تحصیلات آکادمیک ندارد و تمامی موفقیتهایش راحاصل تلاش ها و صبر و بردباری خود و مادرش می داند.
با تمامی مشکلات و کاستی ها شهین بارور، دختر ایران زمین در هیچ مرحله ای از زندگی دست از تلاش بر نداشته و نامیدی را به دل خود راه نداده است. باوجود توانایی جسمانی بسیار پایین وی، توانایی روحی و ذهنی اش به غایت بالا ست.
بارور با تلاش خستگی ناپذیرش با شعر و نقاشی بارور گشته و میلاد زیبایی ها است.
.........................................
یاسمین السادات مولانا
نظر شما