به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر ، برنامه موفق «نود» که هر هفته دوشنبه شبها، از شبکه سه پخش میشود هماکنون به یکی از پرمخاطبترین برنامههای صدا و سیما تبدیل شده است. این پرمخاطب بودن را میتوان به دلیل ویژگیهای خاص و گاه منحصر به فرد این برنامه دانست.
«نود» تنها برنامه صدا و سیما نیست که سابقه پخش طولانیمدت دارد و به جنبههای نقادانه در بررسی مسایل میپردازد. اما دو ویژگی اصلی، آن را تبدیل به برنامهای شاخص در تلویزیون کرده است: اول اینکه چون «نود» از حوزههای مربوط به سیاست دور است درنتیجه با صراحت بیشتری به مسایل موردنظر خود میپردازد و کسانی هم که در آن شرکت میکنند، نظرات خود را با صراحت بیان میکنند.
ویژگی دوم «نود» که البته مهمتر است به مخاطبان آن برمیگردد. اگرچه مخاطبان نود طیفی گسترده را شامل میشوند اما همانطور که عادل فردوسیپور، خودش نیز در یکی از برنامههایش اذعان کرده است، «مخاطب نود، دانشجوی فلسفه نیست.» از سوی دیگر فقط مخاطبان این برنامه نیستند که به سطح عامه نزدیکترند و به بیان دیگر به جهان واقعی جامعه ایرانی تعلق دارند، بلکه شرکتکنندگانی هم که در «نود» حضور مییابند از دل همین مخاطبان برآمدهاند.
با توجه به همین ویژگی دوم میتوان گفت که نحوه استدلال کردن در برنامه «نود»، تا حد بسیار زیادی به نحوه استدلال کردن در عرصه اجتماعی ایران شبیه است. بنابراین نقد برنامه نود در واقع، نقد این برنامه یا نقد عادل فردوسیپور نیست، بلکه این نقد، بهانهایست تا نحوه استدلال کردنهایی که در جامعه ما اتفاق میافتد مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
بیشک «نود» بخش زیادی از این اقبال عام از سوی مخاطبانش را مدیون تهیهکننده و مجری توانای خود، عادل فردوسیپور است. اما فردوسیپور گاه استدلالها و دلایلی را به پشتوانه سخنانش مطرح میکند که میتوان آن ها را مورد نقد قرار داد. یکی از شایعترین مواردی که وی بسیار به کار میبرد استفاده از عباراتی است مانند «کجای دنیا چنین کاری میکنند؟».
چنین سخنانی احتمالاً برای همه ما آشنا و معمولند: «همه این کار را میکنند»، «همه میگویند»، «هیچ کجای دنیا این حرف پذیرفته نیست» و... در واقع بسیاری از افراد در گفتگوهای روزمره خود سخنانی از این دست را بر زبان میآورند تا مدعای خود را موجه و درست جلوه دهند. اما طرح پرسشهایی در این باره میتواند مشخص کند که آیا ما مجازیم همواره به این گونه دلایل در اثبات سخن خود متوسل شویم یا نه؟
احتمالاً فردوسیپور با این سخن خود میخواهد بگوید ما در هیچ کجای دنیا نمیبینیم که فلان کار را کنند یا چون همه این کار را میکنند پس این کار درست است. روی دیگر این سخن این است که اگر کاری را هیچ کس نکند پس آن کار مطلوب یا درست نیست. گوینده چنین سخنانی ممکن است در صدد انجام مغالطهای در دفاع از مدعای خود باشد. حال آنکه پذیرش یا عدم پذیرش و انجام یا عدم انجام کاری از سوی همه افراد، نمیتواند دلیلی بر درستی آن چیز یا کار باشد.
این مغالطه را میتوان مغالطه «همه این کار را میکنند» یا «حقانیت به واسطه اجماع» دانست. البته این دو مغالطه بسیار به یکدیگر شبیهاند. روی دیگر مغالطه نخست این است که «هیچ کس این کار را نمیکند». اما آشکار است که این «همه» یا «هیچ» به طور دقیق به کار نرفتهاند. به بیان دیگر منظور گوینده از «همه»، «بسیاری از افراد» و منظور از «هیچ»، «کمتر کسی» است.
اما صرف اینکه بسیاری از افراد کار نادرستی را انجام میدهند یا کمتر کسی کار درستی را انجام میدهد، نتیجه نمیدهد که کار نادرستی، درست یا کار درستی، نادرست باشد. همچنین در مغالطه دوم صرفاً به این خاطر که درباره درست بودن یا نبودن چیزی اتفاقنظر وجود دارد دلیلی بر درستی یا نادرستی آن چیز نیست. بنابراین در صورت برخورد با چنین عباراتی، علاوه براینکه ممکن است دیگران اشتباه کرده باشند، باید به این نکته نیز توجه کرد که چه بسا موقعیت خاص ما ایجاب میکند که ما کاری متفاوت انجام دهیم. این مسأله از آن روی مهم است که امکانی را برای ظهور و بروز نوآوریها و خلاقیتها فراهم میکند.
نکته مهم دیگر این است که به کار بردن عبارات مذکور همیشه به معنای انجام مغالطه از سوی گوینده نیست. یعنی ممکن است درست بودن چیزی مورد توافق همه یا بسیاری از افراد باشد و آن چیز هم واقعاً درست باشد. پس عادل فردوسیپور همیشه هم مغالطه نمیکند و اتفاقاً در بسیاری از موارد، انتقادات او به جاست، فقط شاید باید در نحوه استدلال کردنش کمی تجدیدنظر کند.
نظر شما