با وجود اینکه در نظام سیاسی نوپایه عراق، رخداد چالش های این چنینی در گذار از روند دموکراتیک انتخابات، تشکیل دولت جدید و نهادهای اصلی کشور گریزناپذیر به نظر می رسد، اما با توجه به گذشت بیش از 7 سال از اشغال عراق و تجربیات سران سیاسی این کشور ایجاد مانع در این روند سیاسی متزلزل، تعجب برانگیز است.
عراق در شرایط کنونی ظرفیت تحمل اختلافات سیاسی میان جریان ها را تا حد زیادی از دست داده است. کشوری که چندین دهه را تحت خفقان و دیکتاتوری شدید رژیم منحله بعث از سر گذراند و به ناگاه با سرنگونی "صدام" شاهد تحولات متعددی بود.
در واقع از همان سال 2003 نیروهای سرخورده و تحت پیگرد بعثی و حامیان صدام که در عراق تعداد آنها کم نبود، تلاش های پشت پرده خود را در آسیب زدن به هر چه که عراق جدید به دست می آورد، آغاز کردند. این تلاش ها در ابتدا کاملا به صورت مسلحانه دنبال می شد، که به تدریج از شدت آن کاسته شد.
در عین حال، برخی شخصیت های سر سپرده به رژیم بعث، با کنترل تمایلات درونی و برای بقا در عراق تغییر فاز داده و حامی عراق جدید شدند. ورود این اشخاص به روند سیاسی عراق جدید، طبعا مشکلاتی را به وجود آورد و می آورد که در سال های اخیر و به ویژه چند ماه گذشته نمایان شده است.
علاوه بر جریان های بعثی (شامل گروه های مسلح و سیاستمداران رنگ عوض کرده)، مولفه دیگری نیز وجود داشت که به عراق آسیب وارد می کرد.
نگرانی کشورهای عرب منطقه از تحولات عراق یکی از اصلی ترین مسائلی بود که عراق را در برابر چالش های متعددی قرار داد. نظامی نو پایه که برای برخواستن و حرکت به کمک نیاز داشت، در مشکلات خود رها شده بود.
در زمانی که لازم بود کشورهایی نظیر عربستان، مصر و ... به شکل گیری نظام نوین عراق کمک کنند، برخی از آنها خود را بی تفاوت جلوه داده و برخی دیگری نیز تلاش ها برای جلوگیری از شکل گیری یک نظام قدرتمند در این کشور کلید زدند.
نگرانی از قدرت گرفتن شیعیان در عراق با توجه به مقبولیت مراجع دینی و دیگر شخصیت های شیعه مبارز با صدام، اصلی ترین مسئله ای بود که نگرانی اعراب را بیشتر می کرد.
در اینجا گروه های تروریستی همچون القاعده قدرت گرفته و با هدایت و پشتیبانی مالی از سوی این کشورهای به ظاهر دوست عراق، کمر همت بر انجام هر چه بیشتر عملیات های تروریستی بستند. از طرفی، تلاش های فرامنطقه ای واشنگتن در هدایت برخی از جریان های داخلی عراق را نیز باید به این مسائل افزود.
حال روی سخن با سران جریان های سیاسی در عراق است که آیا نباید با درس گرفتن از 7 سال گذشته قدم در راه نوینی نهاده که تنها مصالح عراق را تامین کند. پافشاری بر مسائل اختلاف زا نتیجه ای جز عملیات های تروریستی مشابه روز گذشته که در آن صدها نفر کشته و زخمی شدند را نخواهد داشت.
البته پافشاری فهرست العراقیه به رهبری "ایاد علاوی" و شخصیت های ابهام داری (در زمینه وابستگی به رژیم بعث) همچون "طارق الهاشمی" بر این مسئله که اکثریت را دارا بوده و حق تشکیل دولت با آنهاست، با توجه به ارتباط های عربی و فرامنطقه ای آنها بسیار مشکوک است.
این در حالی است که ائتلاف بزرگ عراق با حضور جریان های مالکی و حکیم، همواره بر مسئله تشکیل دولت مشارکت ملی با حضور چهار جریان اصلی در این کشور تاکید دارند.
به نظر می رسد، پافشاری جریان العراقیه بر مسائل ادعایی خود علاوه بر اینکه وضعیت امنیتی در عراق را شکننده تر می کند، زمان تشکیل دولت را نیز از 5 ماهی که در سال 2005 طول کشید، بیشتر کرده و عراق را با عواقب خطرناک تری مواجه کند.
نظر شما