به گزارش خبرنگار مهر، اواخر دهه 60 همایون اسعدیان فعالیت در سینما را با عکاسی شروع کرد، مسیری که پیش از او بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران پیموده بودند. اسعدیان پشت دوربین رفت تا عکسهای فیلم سینمایی "دبیرستان" را بگیرد. یک ملودرام پرسوز و گداز با مایههای اجتماعی که در دهه 60 میان تماشاگران محبوبیت یافت.
اما مسیری که اسعدیان پیمود تا روی صندلی کارگردانی بنشیند هشت سال طول کشید. نزدیک به یک دهه زمان نیاز بود که اسعدیان اولین فیلمش را کارگردانی کند. "نیش" (1373) یک فیلم اکشن بود. در سالهایی که موج تولید اکشنهای وطنی اوج گرفته بود اسعدیان مانند هر کارگردان تازهوارد دیگری، فیلمی را ساخت که محصول شرایط بود. او برای تثبیت شدن در جایگاهش نیاز داشت فیلمی بسازد که از آن استقبال شود.
یکسال بعد اسعدیان یک ملودرام دیگر ساخت، "مرد آفتابی" فیلمی شیرین با مایههای طنز و نگاهی اجتماعی به مسئله مهاجرت به ژاپن بود، موضوعی که جامعه در آن سالها درگیرش بود. حضور حمید جبلی، اکبر عبدی و فاطمه معتمدآریا و فیلمبرداری شیک و ساختار شسته رفته فیلم نشان میداد اسعدیان تواناییهای یک کارگردان حرفهای را دارد و میتواند قصهگوی خوبی باشد.
نگار جواهریان در نمایی از "طلا و مس"
"شب روباه" (1375) فیلم سوم این کارگردان یک فیلم پلیسی بود، تجربهای در حد و اندازههای کوششهای ناموفق سینمای ایران برای تجربهگری در این فضای جذاب. اما "شب روباه" موفقیتی برای کارگردانش به همراه نیاورد و خیلیها آن را به حساب تجربههای کارگردانی گذاشتند که به دنبال پیدا کردن مسیر دلخواهش در سینما است.
مسیری که بتواند میان مخاطب عام و خاص پل بزند، بدون این که شعور تماشاگرش را نادیده بگیرد. اسعدیان یکی از کارگردانهای پر کار دهه 70 است. اما نمیتوان ردی یکسان و خطوطی مشابه را در کارنامهاش یافت. آنچه در بیشتر فیلمهایش تکرار شده مایه اجتماعی این آثار است. اما حتی نمیتوان او را یک فیلمساز اجتماعی دانست. اسعدیان بیشتر از هرچیز فیلمسازی است علاقمند به روایت و قصهگویی، قصهها باید وسوسهاش کنند تا آنها را با مخاطبش شریک شود.
"شوخی" (1378) دیگر فیلم این کارگردان تلاشی در سینمای کمدی و اجتماعی با وجود استفاده از پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا موفقیتی در جذب مخاطب نداشت، تلاش اسعدیان برای روایت یک قصه سرراست و جذاب که مخاطب را با خود درگیر کند فرجامی برای او نداشت و "شوخی" نتوانست به پدیدهای پرفروش در اکران تبدیل شود.
اما یکی از بهترین فیلمهای کارنامه اسعدیان "آخر بازی" (1379) است که آن طور که باید دیده نشد. فیلم تصویری اجتماعی از دوران ساختش است، تصویری که در آن حضور نسل جوان با همه امید، یاس و عصیانش دیده میشود. حامد بهداد در "آخر بازی" تصویری باورپذیر از دنیای جوانی میسازد که درگیر تضادهای اجتماعی است و میکوشد از دل بحران راهی به سوی آرامش باز کند.
اما فیلمسازی برای اسعدیان در دهه 80 رنگ و بویی دیگر میگیرد. او که مانند همه کارگردانهای سینما فرصت همکاری با تلویزیون را به دست میآورد، در این سالها چند مجموعه و فیلم تلویزیونی ساخته است که از میان آنها "بچههای خیابان" و "راه بیپایان" جایگاهی ویژه در کارنامه این کارگردان دارند.
"بچههای خیابان" که سال 83 از شبکه تهران پخش شد یک درام اجتماعی درباره حاشیه نشینانی بود که در اطراف تهران زندگی میکنند و درگیر مسائل اجتماعی و خانوادگی مختلف هستند. نقد صریح معضلهای اجتماعی و نشان دادن تصویری واقعی از کلان شهر تهران از امتیازهای این مجموعه بود.
اسعدیان در مجموعه "راه بیپایان" تجربه "بچههای خیابان" را کامل کرد، اسعدیان در این مجموعه ترسیمگر روابطی بود که پیش از این در تلویزیون ندیدهایم. دنیای مافیایی تبهکاران مجموعه "راه بیپایان" چرکی و پلشتی وضعیتی را نشان میداد که این آدمها در آن قرار گرفتهاند. "راه بیپایان" نشان دهنده رشد تکنیکی اسعدیان به عنوان کارگردان بود.
"طلا و مس" فیلم تازه اسعدیان پس از فیلم نازل "10 رقمی" یک پرش بزرگ برای این کارگردان است، کارگردانی که میداند چطور قصهای با اوج و فرود اندک را روایت کند. میداند چطور روابط میان زوجی مذهبی و سنتی را با جزئیاتی باور پذیر به تصویر بکشد و خوب میداند بازیگرش با چه لحن و حس و حالی باید ان مع العسر یسرا را بخواند.
"طلا و مس" بیش از آنکه فیلمی درباره یک روحانی باشد فیلمی درباره روابط انسانی و عشق زمینی است، عشقی که میتواند انسان را به حب خداوند برساند و سید رضا (بهروز شعیبی) را در مسیری قرار دهد که این بخت را به دست بیاورد تا دوباره و از نو عاشقی کند و این یک معجزه است.
همایون اسعدیان به زودی در مقام تهیهکننده فیلم سینمایی "راویولی" را تولید میکند، در پایان دهه 80 این نویسنده و کارگردان که سابقه عکاسی، دستیاری و برنامهریزی در سینما دارد نقطه روشن به کارنامه خود و سینمای ایران افزوده است، او مسیر خود را یافته و به شهادت "طلا و مس" او فیلمسازی است حرفهای و کاربلد. از یک فیلمساز حرفهای انتظارها بسیار بالا است.
نظر شما