به گزارش خبرنگار مهر، همایش "علوم اجتماعی در ایران: چالشها و چشماندازها" که از سوی انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد صبح دیروز پنج شنبه 30 اردیبهشت به بررسی علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی پرداخت.
در ابتدای نشست این روز مصطفی ملکیان به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخت و گفت: چند مسأله در علوم اجتماعی ایران قابل تفکیک هستند. مسأله اول که در سطح جهانی هم مطرح شده این است که آیا علوم انسانی نسبت به علوم طبیعی (فیزیک، شیمی و زیست شناسی) مرتبه فروتر را دارد یا نه؟ نکته و مسأله دوم این است که آیا علوم انسانی برای جامعه ارزشمندتر است یا علوم طبیعی؟ یعنی در سرشت جامعه و سیر مطلوب یک جامعه رشد علوم طبیعی تأثیرگذارتر است یا علوم انسانی؟
وی با اشاره به مسأله سوم، گفت: مسأله سوم وضع علوم انسانی و عقب ماندگی این علوم در مقایسه با علوم طبیعی است. سؤال این است که در ایران کنونی علوم انسانی نسبت به علوم فنی و مهندسی، پزشکی، علوم طبیعی و علوم دقیقه عقب ماندهتر است. در مورد عقب ماندگی علوم انسانی در ایران از طرف دیگر میتوان آنرا با وضع علوم انسانی در سایر جوامع مقایسه کرد.
مؤلف کتاب "مهر ماندگار" افزود: در مورد وضعیت علوم انسانی در ایران باید سه نکته را مد نظر داشت. مسأله اول وضع تحقیقات در علوم اجتماعی در ایران است. یعنی کسب معرفت در علوم اجتماعی در ایران چگونه بوده است. مسأله دوم وضع انتقال و تعلیم علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران است. یعنی آنچه را که به دست آوردهایم چگونه به مصرف کنندگان دانش انتقال دهیم. ممکن است در جامعهای تحقیق علوم اجتماعی رشد کند ولی تعلیم علوم اجتماعی رشد نکرده باشد.
وی تصریح کرد: مسأله سوم، موضوع تأثیرگذاری علوم اجتماعی در بهتر کردن وضع اجتماعی ایران در حوزههای اخلاق، سیاست، اقتصاد، دین و مذهب و حقوق است. ممکن است که هم تحقیق علوم اجتماعی در جامعهای رشد کرده باشد و هم تعلیم و تربیت علوم اجتماعی ولی آن جامعه نتوانسته باشد تأثیرگذاری در جامعه داشته باشد. این امر علل گوناگونی دارد.
وی افزود: اولین علت این است که کسانی که باید اجازه و امکان بدهند که تحقیقات محققان در جامعه تأثیر بگذارد، افرادی ایدئولوژیک هستند و یا برای منافع خود به ایدئولوژیک بودن وانمود میکنند و منافعشان ایجاب میکند که خود را ایدئولوژیک جلوه دهند. فرد ایدئولوژیک معتقد است که جوابهای آماده برای پرسشها وجود دارد و این جوابها باید از منابعی استخراج شود و البته آثار متخصصان علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جزو منابع کشف و استخراج آنها نیست.
مؤلف "راهی به رهایی" خاطر نشان کرد: علت و مشکل دیگر این است که علوم انسانی یک پلورالیسم ذاتی دارد و این برای هر قدرتی اعم از ایدئولوژیک یا غیر ایدئولوژیک خطرناک است. وقتی از منطق وارد حوزه ریاضیات میشویم و وقتی از ریاضیات وارد علوم تجربی طبیعی میشویم و از این علوم وارد علوم انسانی میشویم و از این علوم وارد علوم انسانی تاریخی میشویم و از این علوم به فلسفه وارد میشویم شاهد این پلورالیسم هستیم. یعنی برای یک سؤال واحد تنها یک جواب واحد وجود ندارد و جوابهای مختلف از منظرهای مختلف میتوان به یک سؤال داد.
وی افزود: هر چیز و پدیدهای جنبههای(aspect) مختلفی دارد و ما هم از منظرهای (perspective) گوناگون و متفاوت میتوانیم به آن نگاه کنیم. باید توجه داشت که پدیدههای انسانی در مقایسه با اشیاء و اجسام مادی جنبههای بیشتری دارند و خود ما هم از جنبهها و منظرهای گوناگونی به آنها میتوانیم بنگریم.
این پژوهشگر خاطر نشان کرد: حاکمان در پاسخ به این موضوع که چرا به عالمان علوم اجتماعی رجوع نمیکنند میگویند دلیل اول این است که میان عالمان علوم اجتماعی اختلاف نظر وجود دارد و برای پاسخ گرفتن سؤالهایمان با چندین جواب مواجه هستیم. در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که وجود اختلاف و جوابهای متفاوت به معنای نبودن نسبی گرایی است.
ملکیان یادآور شد: نکته دومی که حاکمان برای عدم رجوع به عالمان علوم اجتماعی ارائه میکنند این است که معتقدند که علوم اجتماعی از بن و بنیادی مادیگرا و غیر معنویت گرا و غیر دینی برخوردار است. باید توجه داشت که ماتریالیسم روش شناختی غیر از ماتریالیسم وجود شناختی است. یعنی در علوم اجتماعی، عالم بر عهده میگیرد که هر پدیده مادی را معلول پدیده مادی دیگری بدانیم و برای هر پدیده مادی سراغ علتهای مادی برویم. یعنی برای هر پدیده مادی سراغ علتهای مادی آن برویم و به لحاظ روش به دنبال علتهای مادی پدیدهها و دنبال معلولهای مادی پدیدهها باشیم.
نظر شما