به گزارش خبرنگار مهر، از جنبه روششناختی میتوان تفسیرگرایی را مقابل اثباتگرایی به کار برد. اثباتگرایی معتقد به وحدت روش در علوم است که این دیدگاه مبتنی بر طبیعتگرایی است.
مطابق این دیدگاه، دنیای اجتماعی هم مثل دنیای طبیعی تابع قانونمندیهایی مستقل از زمان و مکان است و در آن قوانین کلی و عام حاکم است و بین این دو حوزه تفاوتی اساسی وجود ندارد.
تیلور در مقالهای با عنوان "تفسیر و علوم انسانی" به بررسی رویکرد تأویلی یا تفسیری در علوم انسانی پرداخته است.
تیلور میگوید علوم انسانی ماهیتی تفسیری دارند چرا که انسان به طور ذاتی با نوعی معنا درآمیخته است. زندگی انسانی را از تفسیر و برداشت خود انسان نمیتوان جدا کرد.
براساس دیدگاه تیلور انسان حیوانی خود تفسیرکننده و خود تعریفکننده است. به عبارت دیگر در علوم انسانی هم فرایند شناخت و هم موضوع شناخت با نوعی تفسیر در آمیخته است.
در زندگی انسانی هیچگونه ساختار معنایی مستقل از تفسیر و برداشت خود انسان وجود ندارد و همین تفسیر انسان است که به پدیدهها معنا میبخشد.
به اعتقاد تیلور رویهها و نهادهای اجتماعی را از تفسیر و زبان انسان نمیتوان جدا کرد و این تفسیر و زبان انسان است که واقعیت اجتماعی را بر میسازد. در اینجا نظریه و عمل در هم تنیدهاند. در علوم انسانی ما گریزی از دور تأویل نداریم و فقط با خوانشها یا تفسیرهای مختلف سر و کار داریم.
نظر شما