۷ خرداد ۱۳۸۹، ۱۰:۳۹

تشکری درگفتگوی مشروح با مهر:

توافق جمعی برای نادیده گرفتن مشکلات ترافیکی/ برخی قوانین مجرم پرورند

توافق جمعی برای نادیده گرفتن مشکلات ترافیکی/ برخی قوانین مجرم پرورند

معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران توافق جمعی مسئولان برای نادیده گرفتن مشکلات ترافیکی، نگاه تجملی و فخر فروشی به خودرو ، وجود قوانین مجرم پرور و مسکوت ماندن لایحه جرائم رانندگی را از جمله مهمترین دلایل تمکین نکردن مردم به قوانین راهنمایی و رانندگی می داند.

به گزارش خبرنگار مهر، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی یکی از معضلات ملموس و مشهودی است که در کشورمان به خصوص در شهرهای بزرگ و پرجمعیت به وضوح دیده می شود و برخی حتی بدیهی ترین قوانین همچون توقف پشت چراغ قرمز را هم رعایت نمی کنند.

دو نظریه درباره عدم تمکین مردم به قوانین راهنمایی و رانندگی وجود دارد که همواره مورد اختلاف و بحث مسئولان ترافیکی کشور است. از یک سو برخی عنوان کرده اند که این معضلات به دلیل بی توجهی به حوزه نرم افزاری و فرهنگ سازی طی سالیان گذشته بر می گردد اما عده ای دیگر عنوان می کنند که زیر ساختهای نامناسب راه سازی و شهری موجب سردرگمی و کلافگی شهروندان و در نتیجه پشت پا زدن آنها به قوانین شده است. برای بررسی این موضوع با معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید:

* خبرگزاری مهر - گروه اجتماعی: بیش از 90 سال است که از واردات اولین خودرو به ایران می گذرد و این وسیله جایگزین حیوانات چهارپا در حمل و نقل شده است، طی تمام این سالها مدلهای پیشرفته خودرو وارد کشور شده اند اما فرهنگ استفاده از خودرو تغییر خاصی پیدا نکرده و به عبارتی دیگر فرهنگ ترافیک و رعایت قوانین و مقررات هنوز در میان مردم جا نیفتاده است. آیا علت آن زیر ساختهای نامناسب شهری، راه سازی و سخت افزاری است یا به عدم فرهنگ سازی و حوزه نرم افزاری بر می گردد؟

- سید جعفر هاشمی تشکری: فرهنگ مجموعه ای از آداب، رسوم، سنتها و باید و نبایدهایی است که افراد رفتارشان بر اساس آن شکل می گیرد و نمی توان گفت فعالیتهای فرهنگی آنی و ضربتی و موردی است، در بحث ترافیک نیز واقعیت این است که هیچ گاه شیوه های صحیح و درست رانندگی کردن، رعایت حقوق افراد نسبت به هم، مشی شهرنشینی و اصولی که به عنوان شهروندی باید در اصول ترافیک مورد توجه مردم باشد، مسیر تکاملی را طی نکرده است.

از اوایل سال 1300 خودرو وارد ایران می شود، وسیله ای که ما نه به تکنولوژی آن آشنا بودیم و نه نحوه استفاده از آن را می دانستیم اما چون پولدار بودیم، نفت را فروختیم و ماشین وارد کردیم تا اینکه داشتن خودرو نشانه مدنیت و قدرت در شهرها شد، حتی اولین گواهینامه رانندگی را خارجیها در ایران صادر می کنند و اولین خودروها در لا به لای همین درشکه ها و گاری دستی ها و عابران شروع به حرکت می کنند و هرگز بحث قوانین و مقررات در کنار استفاده از خودرو مطرح نشد، حتی با گذشته 90 سال هم اکنون هیچ دستگاه و مقام مسئولی خود را متولی تعریف رفتارهای صحیح ندانسته و نمی داند.

تمام اینها یعنی ما بیش از هشتاد سال نگاهمان به خودرو نگاه مکنت، قدرت و تواناییهای اقتصادی بوده، به شکلی که هر کس پولدارتر باشد خودروی بهتری دارد و از آن به عنوان عاملی برای فخر فروشی استفاده می شود و علی رغم آن هیچ گاه بحثهای تربیتی و ترویجی شکل نگرفت. در نهایت می بینیم اکنون بعد از 90 سال خیابان یعنی محلی برای یکه تازی خودروها و انسانها هیچ منزلتی در مقابل آن ندارند.

* علت عدم فرهنگ سازی چیست و چرا هیچ دستگاهی خود را در مقابل آن مسئول نمی داند؟

- ما در حوزه فرهنگ ترافیک هیچگاه کاری نکردیم و شما می توانید عملکرد دستگاههای متولی تعلیم و تربیت را ارزیابی کنید. اگر به حوزه صدا و سیما مراجعه کنید، می بینید که هیچ مسئولیتی در قبال ترویج رفتار شهروندی و بالاخص ترافیک ندارد و اگر هم خیلی اصرار کنید با نگاه صد درصد تجاری به موضوع نگاه می کند. این اتفاق بد را می توان در آموزش و پرورش هم دید. ما در مورد همه چیز در مدرسه و کتابها صحبت می کنیم و حتی در ارتباط با ایدز و تنظیم خانواده واحد درسی ارائه می شود ولی هیچگاه حقوق شهروندی از جمله رانندگی را به دانش آموزان و حتی دانشجویان آموزش آموزش نمی دهیم. این در حالی است که تلفات جانی ناشی از سوانح رانندگی چندین هزار برابر کشته شدگان بر اثر ایدز است.

* شاید به دلیل اینکه خوب تبلیغ کرده اند از میزان تلفات ناشی از ایدز کم شده است؟

- در این صورت ما این سئوال را داریم که چرا وقتی تبلیغاتشان موثر است به موضوع راهنمایی و رانندگی ورود پیدا نمی کنند تا سالانه 20 هزار کشته ندهیم؟

*حوزه تبلیغات بخشی از فرهنگ سازی است که نتایج مثبت دارد اما واقعیت این است که اجرای قوانین و مقررات تنها با این شیوه بدست نمی آید؟

- بخشی از مشکل نیز به قوانین و مقررات بر می گردد، واقعیت این است که تمام قوانین راهنمایی و رانندگی در راستای آشفتگی رفتاری شکل گرفته اند و هیچ کمکی به انضباط اجتماعی نمی کنند به عبارتی دیگر مجموع قوانین ما مجرم پرور است یعنی بابت تخلفات راهنمایی و رانندگی قانون وضع می کنیم و جریمه می گیریم ولی آیا این جریمه برای بازدارندگی است یا تشویق به تخلف.

به عنوان مثال برای خریدی جلوی مغازه ای می ایستید که تابلوی پارک ممنوع دارد، می بینید اگر بخواهید دنبال جای پارک بروید حداقل نیم ساعت وقتتان گرفته می شود، بعد محاسبه می کنید چند درصد ممکن است پلیس شما را جریمه کند و احتمال آن را کم می بینید پس خودرویتان را پارک می کنید، در سایر موارد مانند ورود به محدوده طرح ترافیک نیز همین است. تمام اینها نشان می دهد که این قوانین اصلا بازدارنده نیست.

* همه مسئولان در طول سالیان گذشته بر این نکته که قوانین ما بازدارنده نیست، تاکید می کنند اما هیچ اقدامی برای اصلاح آن صورت نمی گیرد، گویا یک وفاق جمعی بین مسئولان برای نادیده گرفتن این مشکل که دیگر تکراری هم شده صورت گرفته است.

- این درست است، فکر می کنم یک توافق ضمنی در این زمینه بوجود آمده تا از هم سئوال نکنیم و اصلا در جمع هایی که داریم این موضوع را از هم پنهان کنیم، از سویی هیچ مرجعی و مدعی العمومی در این زمینه وجود ندارد که سایر دستگاههای مسئول در این زمینه را مورد سئوال قرار دهد و به نوعی آنها را مورد بازخواست قرار دهد که آقای مسئول شهرداری، آموزش و پرورش، صدا و سیما، دولت و...برای فرهنگ سازی چه کرده اید؟ کارنامه خود را ارائه کنید.

از سوی دیگر ماهیت قوانین رانندگی در بسیاری از موارد آنقدر کهنه و فرسوده هستند که پاسخگوی نیاز روز ما نیستند. به طور مثال برای ثبت تخلفات گفته می شود که پلیس در محل وقوع تخلف را مشاهده کند و قبض جریمه صادر کند اما مگر می شود در یک اتوبان که ماشین با سرعت بالا ویراژ می دهد، پلیس حضور یابد و آن خودرو را جریمه کند. همچنین برخی از قوانین ما مربوط به سال 48 می شوند، این قانون به چه کار ما می آیند؟ آن هم سال چهل و هشتی که به اندازه یک محله امروزمان ماشین نداشتیم بعد ما می خواهیم نسخه آن سال را با این سرعت تکنولوژی در سال 89 بپیچیم.

جالب اینکه وقتی برخی از قوانین به روز می شوند برخی از مسئولان بلند پایه واکنش بد نشان می دهند مثلا در بحث قفل چرخهایی که به خودروهای افراد متخلف که وارد محدوده ترافیک می شوند، زده شد برخی از مسئولان کشوری در مذمت آن صحبت کردند که این نشان می دهد خود ما مسئولان برای قانون حرمت قائل نیستیم.

* شما در تمام صحبتهایتان تاکید می کنید که قوانین بازدارنده نیست و فرهنگ سازی نشده است، آیا فکر نمی کنید این عدم علاقه به فرهنگ سازی در حوزه نرم افزاری به نامناسب بودن زیرساختهای سخت افزاری یعنی راه سازی بر می گردد. به طور مثال وقتی که یک مسئولی می بیند که مردم ساعتها در گرمای تابستان زیر ترافیک سنگین پشت چراغ قرمز هستند، می گوید خب، چرا فرهنگسازی کنیم وقتی در حوزه سخت افزاری مشکل داریم، شهرداری تهران برای حوزه سخت افزاری چه کرده است؟

- اصلا با این موضوع موافق نیستم. در شهری مثل پاریس بزرگراهها و خیابانهایش هیچ برتری نسبت به تهران ندارد، آن طور که ما و همکارانمان در سفرها دیدیم برای پارک ماشین شخصی ساعتها وقت باید صرف کرد یا در بزرگراهی چهار ساعت در ترافیک بودیم ولی انحراف به چپ دیده نمی شد حتی در شهرهای کشورهای خلیج فارس، محدودیتهای ترافیکی وجود دارند اما قوانین را رعایت می کنند چرا که آنها پذیرفته اند که قانون اجرا شود. اصلا این موضوع را قبول ندارم که دیگران زیر ساخت دارند و ما نداریم.

*یعنی شما زیر ساختهای شهری را برای رعایت کامل قوانین و مقررات مناسب می بینید؟

- با وجود همین زیرساختها بسیاری از ناهنجاریها را می توان انجام نداد. کسی که از چراغ قرمز عبور می کند به کدام زیر ساخت مربوط است؟

*وقتی فردی در خیابان باریکی بیش از 10 دقیقه در ترافیک و پشت چراغ قرمز می ماند خسته می شود و چراغ را رد می کند یا وقتی می بیند که برای ورود به محدوده ترافیکی باید سوار اتوبوسهای شلوغ و پراسترس بشود، ترجیح می دهد با خودروی خودش بیرون بیاید و این یعنی زیر ساختهای شهری مناسب نیست.

- این طور نیست. برای پاسخ به این سئوالات باید دوباره از کشورهای خارجی مثال بزنم. دوستی می گفت قصد داشتیم از پاریس به لیون سفر کنیم بارش برف شروع شد، فرمان داده بودند که تردد در جاده ممنوع است و ما 24 ساعت معطل شدیم در حالیکه تنها 30 سانتی متر برف آمده بود. این غلط است که فکر کنیم همه زیرساختها درست است و مردم کشورهای دیگر از سر شکم سیری قوانین را رعایت می کنند، آنها قانون را باور کرده اند اما درد جامعه ما این است که قانون را باور نداریم. در تمام طول این سالها خودرو را وارد کرده ایم اما به فرهنگ سازی فکر نکرده ایم. برمی گردم به صحبتهای خود شما اگر عکسهای دهه چهل را با وضعیت فعلی مقایسه کنید متوجه می شوید که رفتار مردم هیچ تفاوتی با امروز نداشته است.

* پس شما معتقد هستید که زیر ساختهای سخت افزاری هیچ تاثیری در رعایت قوانین و مقررات رانندگی ندارند؟

- من معتقدم که قوانین ما دچار مشکل است. فضای قوانین به سمت متخلف پروری است در واقع جرم و هزینه ها با هم انطباق ندارند. اصلا بگویید برای کسی که بوق ناهنجار به ماشینش نصب کرده و موجب آزار دیگران می شود چه جریمه ای داریم یا برخی از خودروهایی که با ویراژهای خود موجب تصادف دو خودروی دیگر می شوند و فرار می کنند چه برخوردی با آنها می شود و چه تنبیهی برای آنها پیش بینی شده است؟

جالب اینجاست که ما هیچ دادگاهی در کشور نداریم تا برای کسانی که حرمت قانون را به عمد می شکانند، تشدید مجازات صادر کند. رانندگانی داریم که بارها تصادف منجر به قتل داشتند و باز هم با پرداخت دیه پشت فرمان می نشینند. اما از سویی صدها شعبه حل اختلاف برای بخشودگی جرائمی ایجاد کرده ایم که خود آنها نیز بازدارنده نیستند. پس می بینیم که ساز و کارهای اجرایی در جهت متخلف پروری است و تمام اینها به بحران بی توجهی به قانون دامن می زند.

در بسیاری از کشورها رانندگی با سرعت بالا به عنوان آغاز قتل عمد محسوب می شود و به شدت با آنها برخورد می کنند، اما در کشور ما این موضوع اهمیت چندانی ندارد یا در بسیاری از کشورها وقتی فرد تخلف رانندگی دارد باید به روانشناس مراجعه کند و معتقدند که این فرد بیماری روانی دارد و اگر اثبات شود که این فرد مشکل روانی ندارد با اشد مجازات با او برخورد می کنند. اما در کشور ما با وجود 20 هزار کشته ناشی از تصادفات دادگاه مشخصی در این زمینه نداریم.

* افلاطون می گوید وقتی یک نفر کشته می شود تراژدی است ولی وقتی دهها نفر می میرند فقط آمار است. حالا هم در واقع مسئولان کشوری در رابطه با میزان کشته شدگان تصادفات رانندگی گرفتار آمارهایی هستند که دیگر به مسئله ای عادی تبدیل شده است.

- واقعیت این است که هیچگاه اجازه داده نشده که موضوع ترافیک به عنوان یک مسئله جدی دیده شود. به طور مثال لایحه ای به نام اخذ جرائم بیش از 10 سال است که در مجلس شورای اسلامی منتظر تصویب است، آیا این مدت زمان کفایت نکرده است که نوبت رسیدگی به این قانون برسد؟ از آن زمان تاکنون سه دوره مجلس تغییر یافته است و بیش از 200 هزار نفر کشته شده اند. نمی خواهم بگویم که این قانون تنها راه حل است اما می توانست موثر باشد.

* با تمام این سخنان آنچه که مشخص است مدیریت شهری نیز می تواند در کاهش جرائم راهنمایی و رانندگی موثر باشد و باز هم می پرسم که آیا معاونت حمل و نقل ترافیک به مسئولیتهای خود برای فرهنگسازی عمل کرده است؟

- ما شهرداری تهران هستیم و جایگاه ملی نداریم که بخواهیم فرهنگسازی ملی داشته باشیم اما کتابهای مختلفی را در این زمینه برای دانش آموزان تالیف کرده ایم که متاسفانه وزرای قبلی آموزش و پرورش گفتند که توزیع آن در مدارس امکان پذیر نیست و نمی توانیم به عنوان واحد درسی در مدارس ارائه کنیم.  در مهدکودکها هم برای معلمان و هم کودکان آموزش فرهنگ ترافیکی داشته ایم یا پارکهای آموزش ترافیک را در اکثر مناطق شهر راه اندازی کرده ایم و بیش از 15 پارک آموزش ترافیک داریم که انبوه دانش آموزان در قالب اردو از آن دیدن می کنند. در حالیکه صدا و سیما همواره برای این موضوع هزینه های هنگفتی را پیشنهاد می کند ما هم تا آنجا که توانسته ایم پرداخت کردیم و از طریق انیمیشن ها و سریالها فرهنگ سازی کرده ایم.

...............

گفتگو از فهیمه سادات طباطبایی

کد خبر 1090812

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha