۳۰ خرداد ۱۳۸۹، ۹:۳۶

سیاست همیشه سیاه نیست

سیاست همیشه سیاه نیست

خبرگزاری مهر: باور عمومی نسبت به سیاست آن را حوزه‌ای توأم با روابط غیرانسانی معرفی می‌کند. متفکر انتقادی اما سیاست را مانند هر امر دیگری سیاه و سفید نمی‌‌بیند. با این همه ذهن نقاد متفکر انتقادی در صدد است مغالطه‌های گستره سیاست را برجسته کند.

 

این سخن که "سیاست کثیف است" بارها و بارها از زبان افراد بسیاری در موقعیتهای مختلف تکرار شده است و هر که می‏خواهد خود را مبرای از آلودگی این عرصه معرفی یا اظهار فضلی کند این جمله را چون شاه‏بیتی در کلام خود به کار می‏برد.

اینکه خود سیاستمداران در این باره چه می‏گویند موضوع بحث این یادداشت نیست اما بررسی مدعای "سیاست کثیف است" می‏تواند نکات مهمی را در پی داشته باشد. همان گونه که آشکار است نخستین ایراد اصلی به این سخن، مغالطه بار ارزشی کلمات است که گوینده مرتکب آن شده است.

عبارت "سیاست کثیف است" آن قدر منفی هست که دیگر بی‌هیچ توضیحی بتوان پاک بودن دامان خود را از آلودگی آن نشان داد. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‏شود. شنونده‏ای که نگاهی تیزبین و سنجشگر داشته باشد، بی آنکه تسلیم بار ارزشی واژه‏ای چون "کثیف" شود، دلایل و شواهد گوینده را برای مدعایش طلب خواهد کرد.

اما حتی اگر گوینده شواهدی از سیاستمدارانی بیاورد که با اعمال ناشایست و دروغ‏پردازیها و فریبکاریهای خود، عرصه سیاست را آلوده کرده‏اند، باز نمی‏توان از چنین شواهدی به این نتیجه  قطعی رسید که سیاست کثیف است. بی‏شک در هر جایی می‏توان شواهدی دال بر فریبکاری و دروغ‏پردازی و اعمال ناشایست یافت اما آیا این شواهد می‏تواند ما را به این نتیجه برساند که آن عرصه را به تمامی مورد انتقاد قرار دهیم و تکفیرش کنیم؟

بنابراین همان گونه که سیاستمداران خوب دلیلی بر پاک بودن تمام‏عیار عرصه سیاست نیستند، به صرف وجود چند سیاستمدار بد هم نمی‏توان این عرصه را کثیف نامید. جهان آدمیان، جای سیاه و سفید دیدن امور نیست و در هر جایی خوب و بد هست. این شاید دومین مغالطه‏ای است که در عبارت "سیاست کثیف است" باید مورد توجه قرار گیرد.

سیاه و سفیداندیشی در اینجا می‏تواند آسیب‏زا باشد. اینکه چیزی یا خوب است یا بد و سخنانی چون اگر با ما نیستید علیه مایید و امثال آن، همگی از این گونه نگریستن به جهان ناشی شده‏اند.

نکته دیگری که شاید در عبارت "سیاست کثیف است" می‏تواند مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد، به همان چیزی بر می‏گردد که موضوع همین سلسله یادداشتها نیز هست و پیش از این به مواردی از آن اشاره شده است. مغالطات بی‏شک نقشی پر رنگ در مناسبات میان انسانها بازی می‏کنند که سیاست هم یکی از آن عرصه‏ها است که در آن استفاده از این مغالطات بسیار رایج است.

همواره ممکن است افراد ناپاک و شیادان دست به دامان مغالطات ‏شوند تا در منازعه قدرت، پیروز میدان باشند. اما خود این مسأله نیز نمی‏تواند به نتیجه‏ای چون "سیاست کثیف است" منجر شود. سیاست یکی از آن عرصه‏هایی است که در آن منازعات قدرت بیشتر از دیگر عرصه‏ها آشکار است و بنابراین توجه بیشتری را به خود جلب می‏کند. حال آنکه این افراد ناپاک و شیادان در هر جایی ممکن است حضور داشته باشند.

بنابراین آنچه اهمیت دارد ذهن سنجشگر و نقاد شهروندانی است که قرار است مورد خطاب سیاستمداران قرار بگیرند. اگر یکایک این افراد به حداقلی از توانایی در تشخیص فریبکاریها یا به عبارت بهتر مغالطات سیاستمداران رسیده باشند آنگاه به خوبی تشخیص خواهند داد که سیاستمدار محترم چه می‏کند و چه می‏گوید.

آنگاه اگر سیاستمداران دست به دامان مغالطات شوند، چه به طور آشکار و چه در پوشش و نهان، آنگاه شنوندگان در می‏یابند که کجا مغالطه پاسخ سیاستمدار رخ داده است و کجا پای مغالطات آماری به میان آمده است.

مغالطاتی چون تغییر تعریف، نکته انحرافی، شوخی بی‏ربط، آرزواندیشی، عوا‏م‌فریبی و مانند آن از موارد رایج دیگری است که در همین سلسله یادداشتهای منطق برای زندگی به آنها پرداخته می‏شود.

کد خبر 1103334

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha