به گزارش خبرنگار مهر، پرویز پرستویی متولد 1334 همدان دارای مدرک درجه یک هنری که معادل با کارشناسی است. وی فعالیت هنری را در مراکز رفاه خانواده، خانه های جوان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زیر نظر بهزاد فراهانی با نمایش "ماجرای یک محل" آغاز کرد.
در کارنامه پرستویی، سیمرغ بلورین فجر شانزدهم بخاطر بازی در فیلم "آژانس شیشه ای" و سیمرغ بلورین فجر بیست و سوم بخاطر بازی در فیلم "بید مجنون" مشهود است. بازیگری که با حضورهای متفاوت در فیلم های دفاع مقدسی، کمدی های فاخر و آثار اجتماعی توانست بسیاری از ظرفیت های بالقوه خود را بالفعل کند.
وی که بازیگری را با تئاتر آغاز کرد، پس از بازی در چند فیلم و مجموعه توانست جایگاه خاصی بین بازیگران ایرانی پیدا کند. بازیگری که ریسک تجربه در کارهای متفاوت را پذیرفت و کارنامه پربار سینمایی او 30 فیلم مختلف را شامل می شود که در میان آنها از فیلم های ماندگار سینمای دفاع مقدس تا آثار کمدی عام، کمدی های روشنفکرانه و ... می توان نمونه هایی پیدا کرد.
"دیار عاشقان" به کارگردانی حسن کاربخش اولین تجربه بازیگری سینمایی او در سال 1362 است. از نوع فیلمهایی که با رنگ و بو و نگاهی مستقیم به جنگ برای ارزشگذاری به آن در دهه شصت ساخته می شدند و به نوعی حضور پرستویی و کاراکتر بازیگری او را با جنگ و دفاع آمیخته کرد. هر چند این بازیگر هنوز فرصت لازم داشت تا مخاطبان خود را با تسلط و تکیه بر جلوه های بازیگری خود تحت تأثیر قرار دهد و تصویر ماندگار خود را در اذهان ثبت کند.
"پیشتازان فتح" به کارگردانی ناصر مهدی پور در سال 1363 ساخته شد. فیلمی با تکیه بر وجوه اکشن و حادثه ای جنگ که به گروه دوازده نفری شناسایی و پاکسازی مین ها می پردازد که در واقع زمینه ساز عملیات مستند "فتح المبین" شدند. فیلم با تکیه بر چهار معبر پاکسازی شده توسط این گروه که تعداد آشنای 12 نفر برایشان تعریف شده، کمتر به پرداخت پررنگ شخصیت ها می پردازد و بیش از هر چیز هم خود را بر بخش سخت افزاری جنگ قرار می دهد. حضور پرستویی هم در این فیلم برگرفته از شکل گیری شمایل تاریخی او به عنوان رزمنده و هم در راستای نهادینه کردن دغدغه های خاص او در فیلم های مرتبط با جنگ و جبهه قرار می گیرد.
"پیشتازان فتح" به کارگردانی ناصر مهدی پور در سال 1363 ساخته شد. فیلمی با تکیه بر وجوه اکشن و حادثه ای جنگ که به گروه دوازده نفری شناسایی و پاکسازی مین ها می پردازد که در واقع زمینه ساز عملیات مستند "فتح المبین" شدند. فیلم با تکیه بر چهار معبر پاکسازی شده توسط این گروه که تعداد آشنای 12 نفر برایشان تعریف شده، کمتر به پرداخت پررنگ شخصیت ها می پردازد و بیش از هر چیز هم خود را بر بخش سخت افزاری جنگ قرار می دهد. حضور پرستویی هم در این فیلم برگرفته از شکل گیری شمایل تاریخی او به عنوان رزمنده و هم در راستای نهادینه کردن دغدغه های خاص او در فیلم های مرتبط با جنگ و جبهه قرار می گیرد.
فیلم های "مار" و "شکار" ساخته مجید جوانمرد، "سازمان 4" ساخته حسن جوان بخش محصول سال 1366 و "حکایت آن مرد خوشبخت" ساخته رضا حیدرنژاد محصول سال 1369 هستند. فیلم هایی که فقط به مثابه تجربه های متفاوت پرستویی ورای آثار دفاع مقدسی می تواند در پرونده او جایگاهی پیدا کند.
"لیلی با من است" ساخته کمال تبریزی در سال 1374 بی شک فیلمی بود که فرصت دیده شدن بی واسطه به این بازیگر داد. فیلمی خاص در سینمای دفاع مقدس که تجربه موفقی در تلفیق کمدی و جنگ به شمار می رفت. پرستویی در این فیلم وجوهی از کنش و واکنش های لحظه ای را به نمایش گذاشت که تسلط همه جانبه او را بر بازیگری و کنترل بر توانایی هایش را نشان می داد و او را به عنوان یک بازیگر با ظرفیت های ناشناخته ای در حیطه کمدی مطرح کرد و ... شروعی بر حضور این بازیگر در فیلم های این گونه سینمایی.
"مرد عوضی" ساخته محمدرضا هنرمند محصول سال 1376 است. فیلمی که نشان داد پرستویی کشف جدید و به حق سینمای کمدی است بدون آنکه ظرفیت و قابلیت های دیگر او هنوز به طور کامل آشکار شده باشد. مردی که با پیوند عضو به نوعی ظاهر و هویتش هم دستخوش تغییراتی می شود.
"روانی" را داریوش فرهنگ در سال 1376 ساخت با فیلمنامه ای از جابر قاسمعلی. فیلمی با حضور ستارگانی چون نیکی کریمی، خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی که قصه درگیری های ذهنی یک زن جوان را روایت می کند. فیلم از معدود حضورهای پرستویی است که چندان متناسب با قامت بازیگری او نمی نماید. پرستویی در این فیلم با ژانر دلهره و ترس نقش شوهری را بازی می کند که فقط با تشویش و بحرانهای روحی همسرش مواجه می شود و ... کلیت فیلم حول محور زن و رابطه غیرمستقیم او با خسرو شکیبایی می گذرد که با حضور مولفه هایی چون پیشگویی، زن فالگیر و ... پررنگ می شود.
"آژانس شیشه ای" ابراهیم حاتمی کیا که در سال 1376 ساخته شد، بی اغراق فیلم نمونه وار دفاع مقدس و اثری ماندگار در حیطه سینمای جنگ و حتی در کارنامه بازیگران، کارگردان و عواملش باقی ماند. فیلمی که با انطباق بر قامت بازیگری پرستویی او را و حاج کاظم را در هم ادغام کرد و دیگر پس از آن نمی شد او را بدون آن اسلحه در دست، بدون آن غرور سرکوب شده و بدون همه کشمکش هایی که هر لحظه دچارش بود، تصور کرد.
"روبان قرمز" را حاتمی کیا یک سال بعد ساخت. فیلمی که بار نمادین آن بر وجه رئالیسم سنگینی می کرد ولی همچنان او را در قامت رزمنده ای مین یاب و منزوی با کشمکش هایی خاص و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مطرح کرد. پرستویی در این فیلم با تکیه بر کنش و واکنش های لحظه ای و نوع بدویتی که از خود به نمایش می گذارد توانست تفاوتی اساسی بین کاراکتر رزمندگانی که تا به حال بازی کرده قائل شود و نشان دهد که بازیگری است با قابلیت های مهار نشدنی و البته غیرقابل پیش بینی که هنوز تا افتادن به ورطه تکرار فاصله دارد.
"مومیایی 3" محمدرضا هنرمند در سال 1378 ساخته شد که فیلم موفقی در ادامه "مرد عوضی" بود و با شناخت از قابلیت های کمدی پرستویی استفاده خوبی از حضور او در کنار بازیگرانی چون مهتاب کرامتی و ... داشت. "عشق شیشه ای" رضا حیدرنژاد در سال 1378 با وام گرفتن بخشی از نام "آژانس شیشه ای" قصد رویکرد سهل الوصول به گیشه داشت. کمدی سطحی که حضور پرستویی در نقش یک بازیگر نقش های فرعی و اکشن و رابطه عاطفی او در کنار حضور روابطی چون استخدام آدمکش حرفه ای برای سر به نیست کردن خود و ... حضوری در حد و اندازه کارهای کمدی او به همراه نداشت.
"شوخی" را همایون اسعدیان در سال 1378 ساخت. باز هم کمدی که با دریافتی سهل الوصول این بار از رابطه زوج پرستویی و حبیب رضایی در "آژانس ..." به نوعی یک کمدی متوسط از آب درآمد. "موج مرده" حاتمی کیا در سال 1379 ساخته شد ولی مدتی در محاق توقیف باقی ماند. پرستویی این بار در قالب کاراکتر یک سردار سپاه که با همسر و فرزندش که از نسل جدید است دچار کشمکش است خوش درخشید اما دیده نشد. کشمکشی که به جامعه و قشر نظامی هم تسری پیدا می کند و به نوعی تنهایی او را در پایبندی به آرمانهایی که کمرنگ شده، برجسته می کند.
"آب و آتش" فریدون جیرانی که در سال 1379 ساخته شد، از معدود انتخاب های نادرست او است. پرستویی را در کاراکتر علی مشرقی، نویسنده ای که درگیر رابطه ای ناخواسته با یک زن خیابانی می شود، نمی توان باور کرد. هر چند قصه، موقعیت و رابطه جسورانه ای که در فیلم طراحی شده، می توانست فرصت خوبی برای حضور متفاوت او باشد ولی پرستویی نتوانست این شخصیت را به مهارت سایر بازی هایش جان ببخشد و ماندگار کند.
"عزیزم من کوک نیستم" محمدرضا هنرمند که تجربه خاصی در حیطه کمدی فانتزی بود در سال 1378 نتوانست انتظارات از همکاری مجدد هنرمند و پرستویی را برآورده کند و یادآور "مرد عوضی" شود. هر چند پرستویی تلاش کرد از کاراکتر پدری کم درآمد که به خاطر نیازهای به حق پسرش اتفاقی در مسیر آدم ربایی قرار می گیرد، چهره ای تازه ارائه دهد.
"دیوانه ای از قفس پرید" محصول سال 1381 با کارگردانی احمدرضا معتمدی ساخته شد. این بار پرستویی در قالب یک کاراکتر بازمانده از جنگ که دچار نقصان جسمی است در کنار علی نصیریان و نیکی کریمی ظاهر شد. او تلاش کرد چهره ای متفاوت از یک بازمانده جنگ که بدل به قربانی بازی و طمع کاری می شود ارائه دهد ولی بازی او در این کاراکتر به لیست طلایی نقش آفرینی هایش اضافه نمی شود.
"بانوی من" یدالله صمدی در سال 1381 کمدی بسیار متوسطی بود که نه برای پرستویی در عرصه کمدی وجه جدیدی به همراه داشت و نه ترکیب او با بازیگرانی چون کتایون ریاحی و پانته آ بهرام و نه مثلث عشقی که چیزی ورای آثار کلیشه ای این حیطه به همراه نداشت. کاری که در حد تکراری محض باقی ماند.
بازی کوتاه او در "دوئل" ساخته احمدرضا درویش در سال 1382 در قالب یک فرمانده درگیر در جنگ و پس از آن "کافه ترانزیت" کامبوزیا پرتوی در سال 1383 تجربه های دیگر پرستویی بودند. او در این فیلم در نقش یک برادر شوهر سنتی آذری قرار گرفت که کنش و واکنشی مطابق سنت و قومیت خاص خود داشت و به نوعی کلیشه ای راه می رفت، حرف می زد، اعتقاد داشت و حتی دستور می داد. در مجموع با لهجه آذری او سعی کرد هر چه بیشتر این کاراکتر را جان ببخشد ولی نتوانست تصویری ملموس از خود ارائه دهد.
بازی در "بید مجنون" مجید مجیدی در سال 1383 در نقش یک مرد کور که با عمل جراحی بینایی خود را به دست می آورد و دوباره کور می شود، کاراکتری بود که انرژی زیادی از این بازیگر گرفت و او هم تلاش حرفه ای خود را برای نزدیک شدن به این نقش به کمک گرفت. کاراکتری که در عین چالش های درونی و بیرونی نوعی بازی حسی و زیرپوستی از این بازیگر طلب می کرد و پرستویی هم در این میان کم فروشی نکرد تا لیست طلایی خود را رنگین تر کند.
"به نام پدر" حاتمی کیا که در سال 1384 ساخته شد به گونه ای اجتناب ناپذیر ادامه سیر قهرمان همیشگی این فیلمساز این بار در موقعیت رویارویی با دخترش بود. به همین جهت هم مولفه های آشنای حضور خود در فیلم های حاتمی کیا را وام گرفت تا این بار تقابل این پدر را نه با جامعه و نه با بیگانگان بلکه با دخترش ترسیم کند و تاوان ناخواسته جنگیدن خود را به گونه ای غیرمستقیم دریافت کند.
"پاداش سکوت" ساخته مازیار میری است. فیلمی که با حرکت بر مسیر حضورهای موفق او در آثار دفاع مقدسی همان حس و حال و مولفه های آشنا را به مدد می گیرد که این نکته نمی تواند نقطه برجسته ای در کارنامه این بازیگر محسوب شود. در این فیلم در کنار پرستویی که به نوعی از بازی خود در نقش حاج کاظم در "آزانس شیشه ای" وام می گرفت ، سیما تیرانداز، جعفر والی، آتیلا پسیانی، متاب کرامتی و... بازی کردند.
"صد سال به این سالها" آخرین ساخته سینمایی سامان مقدم است که هنوز امکان اکران عمومی پیدا نکرده است. فیلمی که به روایت تاریخ ایران در سالهای قبل و بعد از انقلاب می پردازد. پرستوی، رضا کیانیان و فاطمه معتمد آریا از بازیگران اصلی آن هستند. وی در این فیلم نقش مردی را بازی می کند که حوادث انقلاب مسیر زندگیش را تغییر می دهد و در پایان با شخصیت اصلی همراه می شود.
"بیست" فیلمی از عبدالرضا کاهانی که اولین جایزه بین المللی را برای وی به عنوان بهترین بازیگر مرد از جشنواره باتومی به ارمغان آورد. وی در این فیلم نقش آقای سلیمانی صاحب رستورانی را بازی می کند که قرار است 20 روز دیگر به دلیل مشکلات روحی و جسمی که وی دارد به فروش گذاشته شود. پرستویی در بیست بازیگر نقشی است که به بیماری افسردگی و وسواس دچار است که هر چند روز یکبار به دیدن یک روانپزشک می رود. این نقش یکی از مهترین نقش های وی در سالهای اخیر است که با یک بازی درونی و با فاصله از نقش های قبلی این بازیگر به تصویر کشیده شده است.
"سیزده 59" عنوان آخرین کار سامان سالور است که به تازگی فیلمبرداری ان به پایان رسیده است و هم اکنون در مرحله فنی قرار دارد. از عکس های به نمایش در آمده از این فیلم مشخص است وی اینبار نیز بازی متفاوتی ارائه کرده است.
نظر شما