به گزارش خبرگزاری مهر، کنفدراسیون فوتبال آسیا به مناسبت در پیش بودن روز مربیان سال آسیا هر روز اقدام به گفتگو با یکی از مربیان آسیایی می کند. امروز نوبت به جلال طالبی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 1998 فرانسه رسیده است تا پاسخگوی سئوال سایت فوتبال آسیا باشد.
در ابتدای این گفتگو آمده است: " آقای رئیس لااقل چند دقیقه به من وقت بدهید فکر کنم. من نمی توانم پشت گوشی چنین تصمیمی بگیرم". این جملات جلال طالبی در لحظات تعیین کنندهای بود که نه تنها گذشتهاش را بلکه همه آینده او را یک جا زیر سایه برد.
جلال طالبی در توصیف احساسات خود در آن لحظات گفت: " با خودم فکر کردم که بعد از 40 سال زحمتی که در این فوتبال کشیدم چرا باید به این فرصت پشت کنم. اگر الان نه پس کی؟"
همین هم شد که در تماس بعدی صفایی فراهانی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال طالبی گوشی موبایل را برداشت و گفت: " بله هستم. اما شما حمایت می کنید؟"
طالبی جواب دلگرم کنندهای گرفت و البته بعدها متوجه شد که انتخاب او با نظر مثبت رئیس جمهور وقت هم همراه بوده است.
طالبی بعد از آن اتفاق و حتی بعد از پیروزی در بازی با آمریکا همیشه با چند سوال کلیشهای روبهرو بوده است. حتی اگر چیزی هم نپرسی خودش ناخودآگاه همان موضوعات را مطرح می کند و البته همان جوابهای کلیشهای را می دهد.
" کودتا! (با لبخند) بله من کودتاچی بودم، اما چه جوری خودم نمی دانم! ... من از ابتدا قرار بود گزارش فنی تیم ملی را برای فدراسیون تهیه کنم. بعد ایویچ که زیر فشار زیادی بود با شکست 7 بریک رم روبهرو شد. چیز عجیبی نبود. بازی دوستانه بود اما فضا به خصوص بعد از وعدههای ایویچ که تیم در اردوی ایتالیا به آمادگی می رسد، فدراسیون را زیر فشار شدیدی قرار داد".
طالبی ادامه داد: " بعد از بازی با رم آقای صفایی به من زنگ زد. گفت که تو انتخاب کنونی هستی. وقتی برای سراغ گرفتن از دیگران نبود. من چند دقیقه با خودم فکر کردم. به خدا توکل کردم و البته می دانستم لیاقت تیم این نیست و در تماس بعدی اوکی دادم".
طالبی هر چه درباره جام جهانی 1998 بگوید تکراری است. او هر چه گفتگو بعد از این تاریخ داشته با چند سوال محدود روبهرو بوده است. سوالهایی مانند اینکه دوروبر تیم ملی در بازی با آمریکا چه می گذشت؟ برخورد شما با آن چند ستاره جنجالی چه بود؟ فضای سیاسی، پیغام سیاستمدارن، واکنش رسانهها و یا واکنش مردم چه اثری داشته؟ و ...
او همیشه به پیامهای کلینتون یا آلبرایت اشاره می کند. تاکید دارد که کسی از مقامات سیاسی ایران با او تماسی نگرفته، یا نمی خواسته قبل از بازی ریسک دخالت در این بازی را بر عهده بگیرد، از تبلیغات رسانهها می گوید و البته خودش که چارهای نداشته جز آنکه به عنوان مربی به همه بگوید این یک فوتبال معمولی است تا بازیکنان را آرام کند. حرفی که خودش هم اعتراف می کند کسی آن را باور نمی کرده است!
طالبی با یادآوری آن روزها گفت:" وقتی نام ایران مقابل آمریکا قرار می گیرد چه توقعی باید داشت. من مربی فوتبالم و در حوزه خودم باید کار می کردم. سعی می کردم بگویم این یک بازی فوتبال است و ما به بقیه مسائل کاری نداریم. اما چه کسی بود که این حرفها را قبول کند؟ به هر حال وظیفهام این بود که تلاش کنم تمرکز بازیکنان روی بازی باشد".
وی از لحظات بین دو نیمه بازی که ایران با یک گل زده جلو افتاده بود، گفت: " فضای رختکن اینقدر متشنج بود که کاری نمی شد کرد. بچهها، هم خوشحال بودند و هم نگرانی در چهرههایشان موج می زد. از داخل همه با خوشان درگیر بودند. درگیر افکار و احتمالاتی که ممکن بود به وجود آید".
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 1998 فرانسه ادامه داد:" نفس کشیدن سخت شده بود. شش ماه تمام رسانهها روی این موضوع کار کرده بودند. حرف فنی زدن می توانست اثر معکوس داشته باشد و من به همه گفتم که خوب بازی کردید و مشکل خاصی نداریم. فقط تمرکز خود را از دست ندهید".
آخر هم ایران با دو گل مهدوی کیا و استیلی برنده شد و گل دقیقه آخر آمریکا بازی را 2 بریک به نفع این تیم کرد. ایران با همین سه امتیاز بعد از بازی گروهی با آلمان به ایران برگشت. اما بعدها خیلیها یادشان افتاد که چرا تیم ملی به مرحله بعد صعود نکرده است. مانند بازیکنانی که گفتند بلیط برگشت را از قبل دستمان داده بودند.
طالبی در این خصوص گفت: " واقعیت این بود که صعود بعد از 20 سال و تمرکز بیش از حد روی بازی با آمریکا هر چیزی را تحت تاثیر قرار می داد. هر چند در همان بازیها یکی از تیمها با همان سه امتیاز گروهی به مرحله بعد رفت. بعد از برد برابر آمریکا غرق دیدن شادی مردم، خبرهایی که از ایران می آمد و واکنش رسانههای جهان شده بودیم. ما با لحظاتی باور نکردنی روبرو بودیم".
طالبی بعد از آن رقابتها دوباره از مربیگری تیم ملی کنار رفت. تا آستانه بازیهای جام ملتهای آسیا 2000 لبنان که منصور پورحیدری مربی وقت این تیم به باشگاه استقلال رفت تا مشاور فنی یکبار دیگر روی نیمکت بنشیند.
جلال طالبی بعد از کسب قهرمانی بازیهای غرب آسیا با تیم نسبتا جوانی که وحید هاشمیان و علی کریمی را داشت تیم ملی را برای پرواز به بیروت آماده کرد.
سرمربی تیم ملی در جام ملتهای 2000 لبنان گفت: " داستان لبنان هم پایان زودهنگام و غم انگیزی داشت. همان داستان بازی با کره جنوبی در مرحله یک چهارم نهایی، گل زیبای کریم باقری، تساوی لحظه آخر و بعد یک لحظه به هم ریختگی دفاع و خوردن گل طلایی".
طالبی بعد از آن به همانجایی رفت که سال ها در آنجا کار مربیگری کرده بود. خارج از کشور.
مصدومیت زانو عامل خداحافظی زودهنگام بازیکن جادویی سالهای دور دارایی و تاج که هم آقای گل شد، هم قهرمان فوتبال ایران و هم بازیکن سال کشور تا او روزهای رنگی تیم ملی در اوج را نبیند. بازیکن قد بلند دارایی و تاج که متولد سوم فروردین 1342 در شهر تهران است با مشکل مینیسک زانو در 27 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
جلال طالبی در خصوص چگونگی خداحافظی خود از فوتبال گفت: "وقتی برای درمان زانویم به انگلستان رفتم دکتر گفت دیگر چیزی در زانوی من باقی نمانده که بخواهد جراحی کند. آن روزها در فوتبال ایران کسی مینیسک نمی دانست چیست. مربی من مرتب رفت و برگشت سریع به من می داد. آخرش هم کار به اینجا رسید که خیلی زود خداحافظی کنم".
این تغییر مسیر طالبی را به مربیگری کشاند و طالبی به دورههای فوتبال در باشگاههای انگلستان رفت. هفت ماه حضور در چلسی و سه ماه کار آموزی در تاتنهام نتوانست به دلیل انگلیسی ضعیف به نتیجه درخشانی برسد. اما او دست بردار نبود و در مقطع بعدی به برزیل رفت.
تا اینکه توانست مربیگری تیم جوانان ایران را برای دو سال قبل از انقلاب برعهده بگیرد. او در سال 1980 مربیگری در باشگاه الخلیج را آغاز کرد و حدود 6 سال ناپیوسته در این باشگاه بود.
او در سال 1996 در اولین فصل لیگ حرفهای فوتبال سنگاپور با داشتن حمید استیلی و محمد خاکپور روی سکوی اول رفت و در همان سال تیم را به قهرمانی جام حذفی سنگاپور هم رساند.
شهرت و موفقیت او در شرق آسیا نام طالبی را به فوتبال اندونزی کشاند تا تیم المپیک این کشور را بدستش بسپارند اما اتفاقات سیاسی 1997 فضا را تنگ کرد تا خداحافظی زودهنگام دیگری داشته باشد. بدون اینکه حتی یکبار با بازیکنان جوانش مسابقهای دوستانه بدهد.
وی با اشاره به دوران حضورش در فوتبال اندونزی گفت:" مردم خیلی خوبی بودند. فدراسیون اندونزی هم با اخلاق رفتار کرد. اما کشور دستخوش تغییرات ناگهانی بود. یک شب یک آقایی آمد پیش من و گفت بهتر است زودتر از اینجا بروی من هم ساکم را بستم و به فرودگاه رفتم. در آن هشت ماه فرصت کار جدی در تیم برایم پیش نیامد".
طالبی بعد از آن به تیم بهمن ایران آمد که بازیکنان سرشناسی گرفته بود و به مدعی جدی تبدیل شده بود، هر چند تیم ملی بعد از شش ماه کار باشگاهی بالاخره نام طالبی را تاریخی کرد.
طالبی بعد از لبنان پایش به سوریه هم کشیده شد. سال 2001 او به باشگاه الجیش رفت و بعد تیم ملی سوریه را بدست گرفت اما بعد از چند بازی دوستانه دمشق را هم ترک کرد. او در خصوص دلایل خداحافظی از فوتبال سوریه نیز گفت: " فضای معمولی نبود. همه جا امنیتی بود، هر جا که با تیم می رفتیم حتی داخل رختکن".
طالبی این روزها در فکر شروع دوباره کار است. مربیگری در تیمی تازه یا در داخل یا جایی دیگر در آسیا. او در حال رفت و آمد به ایران و آمریکاست تا نه از خانوادهاش دور باشد و نه از فوتبال کشورش. مردی که در پایان همه حرف ها وقتی می خواهد بازی ایران – آمریکا را جمع بندی کند می گوید : " خب ... نتیجه آن بازی کار خدا بود".
نظر شما