۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۰۱

اخلاق باور-2

"باور" باید مبتنی بر شواهد کافی باشد

"باور" باید مبتنی بر شواهد کافی باشد

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: ویلیام کلیفورد از جمله پیشگامان پرداختن به موضوع "اخلاق باور" است. این ریاضی‌دان و فیلسوف در سال 1877 میلادی در قالب مقاله‌ای "اخلاق باور" را به نوعی سامان دهی می‌کند و اصول معرف خود را در آن بیان می‌کند.

نمونه‌ای از یک اثر ادبی که به موضوع اخلاق باور پرداخته، مطلبی است با عنوان "اخلاق باور" که در سال 1877 توسط ویلیام ک. کلیفورد، ریاضیدان و فیلسوف دانشگاه کمبریج در نشریه Contemporary Review به چاپ رسیده است. در ابتدای این مقاله کلیفورد از اصلی دفاع می‌کند. آن اصل این است که ما همیشه ناگزیر هستیم شواهدی کافی برای هر کدام از باورهایمان داشته باشیم.

مقاله کلیفورد به دو دلیل در اذهان باقی ماند، یکی به خاطر روایت و داستان آن و دیگری به خاطر اصول و مبانی مطرح شده در آن. داستانی که کلیفورد در این مقاله روایت می‌کند مربوط به مالک کشتی‌ای است که برای اولین بار اقدام به فروش بلیط برای سفر دریایی به آنسوی آتلانتیک [اقیانوس اطلس] می‌کند.

کشتی او چندان سالم نبود و سلامتی کشتی او زیر سؤال بود. از طرف دیگر تعمیر کشتی هزینه‌بر بود و نیاز به زمانی زیاد داشت که تأخیر در حرکت کشتی را باعث می‌شد. ولی مالک کشتی بی‌توجه به این مسائل، با اعتقادی راسخ و عزمی جزم مبنی بر سلامت کشتی، شروع به فروختن بلیط برای این سفر دریایی کرد. او شروع به فروش بلیط به مسافران بیچاره این کشتی کرد و تقریباً پول بیمه را جمع آوری کرد و کشتی را رهسپار این سفر مخاطره‌آمیز کرد و هیچ سخنی نیز بر زبان نیاورد.

از نظر کلیفورد مالک کشتی در این داستان در واقع مسئول جان مسافران کشتی است. اگر چه مالک کشتی تصور می‌کند که کشتی او سالم است ولی او حق این را ندارد که چنین باوری را قبول داشته باشد.

حال سؤال این است که چرا مالک کشتی نمی‌تواند به ادله و شواهد خود استناد کند و آنها را ملاک رفتار خود قرار دهد؟

پاسخی که کلیفورد می‌دهد این است که مالک کشتی شواهد و دلایل خود را مبتنی بر تحقیق و جستجوی صادقانه و بر پایه جستجوی زیاد به دست نیاورده است بلکه در واقع استدلال و تحقیق او به معنای منکوب کردن و سرکوب شک و تردید خود بوده است.

کلیفورد داستان خود را این گونه به پایان می‌رساند: کشتی به دامان مرگ نیفتاد و به سلامت به سواحل نیویورک رسید. سؤال این است که آیا به سلامت رسیدن کشتی به مقصد می‌تواند مانع از سرزنش کردن مالک کشتی باشد؟

کلیفورد معتقد است که نه چنین نیست. حتی با چنین نتیجه‌ای نیز مالک کشتی همچنان مقصر و خطاکار است. چرا که او به چیزی باور داشته که برای آن شواهد و دلایل کافی وجود نداشته است.

بر اساس این داستان کلیفورد اصل مشهور و معروف خود را بیان می‌کند: همیشه، در هر جا و برای همه کس نادرست است که چیزی را بر اساس شواهد و مدارک نادرست بپذیرد.

در نوبت بعد به بررسی اصول مشهور کلیفورد به طور کامل می‌پردازیم.

...............................

 منبع: دائره المعارف فلسفه استنفورد (Stanford Encyclopedia of Philosophy)

کد خبر 1126966

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha