دکتر الیزابت اندرسون در مورد موضوع همایش روز جهانی فلسفه "نظر و عمل" که در ایران برگزار میشود و اینکه این موضوع تا چه اندازه میتواند پیوند دهنده فلسفه شرق و غرب باشد در حالی که فلسفه شرق عملگرایی بیشتری در مقابل فلسفه غرب دارد به خبرنگار مهر گفت: فلسفه در غرب طی بیست سال اخیر از "پرسش عمل" شده است.
وی افزود: تصور بنده این است که سطوح پائینتر مناقشات سیاسی داخلی که در نتیجه پایان جنگ سرد و شکست کمونیسم به وجود آمد، در به وجود آمدن این شرایط نقش داشتهاند.
مؤلف "ضرورت یکپارچگی" یادآور شد: به دنبال این تغییرات فلسفه نقش اورژانسی پیدا کرد و برای پاسخگویی به نیازهای فوری و مواقع بحران و مناقشات عمیق سیاسی وارد کارزار میشد. از اینرو طیف گستردهای از فلسفههای سیاسی را در اروپا شاهد هستیم که از قرن نوزدهم به بعد سر برآوردهاند.
وی افزود: برای نمونه میتوان به فلسفههای سیاسی آنارشیسم، کمونیسم، انواع سوسیالیسم، لیبرالیسم، سلطنتطلبی، دموکراسی مسیحی و غیره اشاره کرد.
اندرسون گفت: فلسفههای مذکور و آن طیف وسیع از فلسفههای سیاسی را میتوان با طیف محدود شدهای از فلسفهها در غرب امروزی مقایسه کرد. به عبارت دیگر نهادینه شدن دموکراسی و لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد آن طیف از فلسفههای سیاسی را محدود کرده است.
وی افزود: شرق در حال حاضر تغییرات سیاسی را تجربه میکند و بحث دین در زندگی روزمره و نقش و میزان این نقش مورد بحث و بررسی است. نقش و حضور زنان، مناقشه میان سنت و توسعه نیز در شرق جریان دارد.
استاد پیشین دانشگاه هاروارد یادآور شد: با توجه به موضوعات مطرح شده پرسشهای بنیادین این فلسفه و به ویژه در فلسفه سیاسی مشخص هستند.
وی تأکید کرد: تبادل اندیشه و ایده میان فلسفه شرق و غرب میتواند برای دو طرف سودمند باشد. در حال حاضر فلسفه غرب در حوزههایی چون فلسفه زبان به پیشرفتهای نظری دست یافته است. از سوی دیگر فلسفه شرق سؤالات بنیادی در زمینه زندگی را به یاد ما میآورد.
نظر شما