مروری بر مباحث گذشته
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد کلام ربش را بازگو میکند؛ یعنی ماهِ تلاوت قرآن است و ماهی است که عبد با رب خود سخن میگوید که از آن به دعا تعبیر میکنیم.
دعا هم دو نوع مأثور و غیرمأثور دارد که دارای آداب و شرایطی است و ما بحثمان در گذشته مربوط به همین معنا بود. گفته شد عواملی هستند که بر روی دعا اثر میگذارند. یعنی هر چند که دعا خودش کاربرد دارد، ولی عواملی هستند که در سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارند؛ اول تشدید مقتضی، دوم به فعلیت رساندن مقتضی، سوم تسریع در اجابت.
اموری که در این سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارد، یک بخش از آنها «اعمال» هستند، یک دسته «زمانها» هستند و یک دسته هم «حالات» هستند. از آنجا که من نسبت به عامل اول که همان «اعمال» است، بحث کردهام، فعلاً به آن کاری ندارم؛ بحث من نسبت به زمانهایی بود که بر روی اجابت دعا اثر میگذارد؛ چه در شبانهروز، چه نسبت به روزِ خاص در ایام هفته.
سائل ماه مبارک محروم نمیشود
یکی از زمانهایی که در این سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارد، ماه مبارک رمضان است. یعنی این ماه و این زمان، روی اجابت دعا اثر میگذارد. ما در روایات بسیار این معنا را داریم که این زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است که حضرت فرمودند: «ذِکْرُ اللهِ فِی رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِیهِ لَایَخِیبُ».(کنزالعمال، 8، 454) بهیادآورنده خدا در این ماه آمرزیده است و سؤال کننده در این ماه، محروم نمیشود.
خداوند هر شب سه مرتبه صدا میزند...
در یک روایت دیگر آمده است که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فِی کُلِّ لَیْلَۀٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأعْطِیَهُ سُؤْلهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأتُوبَ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأغْفِرَ لَهُ».(بحارالانوار، 93، 337) خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه این جملات را میفرماید: آیا درخواست کنندهای هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بیامرزم؟
درهای آسمان باز است...
ما در روایات متعدد داریم که از ناحیه خداوند تمام دربهای عِلوی و سماوی باز است و حتی در روایتی چنین آمده است که در این ماه خداوند، دربانی برای خودش قرار نداده است. همه دربها باز است و دربانی ندارد. «أتَاکُمْ رَمَضانُ شَهْرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ اللهُ عَلیْکُمْ صِیَامَهُ تُفْتَحُ فِیهِ أبْوَابَ السَّمَاءِ».(جامع الاصول، 9، 258) ماه رمضان به سوی شما آمده است و ماهی پر برکت است که خداوند روزه آن را بر شما واجب گردانیده و در های آسمان در آن باز شده است.
شبِ تقدیرِ ارزاق، عمرها و نزول فرشتگان
ماه مبارک رمضان ماهی است که خودش بر روی دعای عبد اثر میگذارد و در این ماه هم، شبهای قدر وجود دارد که در آنها بهطور خاص و ویژه این تاثیرگذاری تشدید میشود. به این معنا که اثر گذاری آنها بر روی دعا خیلی زیاد است؛ به نحوی که هیچیک از زمانهای سال، این اثر را بر روی «اجابت دعا» ندارد.
از مجموعه روایات در مورد شب قدر که من به آنها مراجعه کردهام این به دست میآید که شبهای قدر، شبهایی هستند که در آن ارزاق و عمرها و سایر امورِ خیر و شر سال آینده تقدیر میشود.
شبی است که در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس ولیّاللهالأعظم نازل میشود. شبی است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است.(اینها همه برگرفته از آیات و روایات است) شبی است که فرشتگان نازل شده و پراکنده میشوند؛ به مجالس مؤمنین میروند ـکه امیدواریم إنشاءالله این مجلس ما هم محفوف به این فرشتگان باشدـ و بر آنها سلام میکنند؛ یعنی به آنها و دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنی میبخشند.
شبِ سجده، نماز، تسبیح، تلاوت قرآن و دعا
شبی است که درهای آسمانها در آن شب باز است و بر روی هیچکس بسته نیست که من هم روایات آن را خواندهام. شبی است که هر سجده در آن، اثرش این است که درختی در بهشت برای سجده کننده غَرس میشود.
شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب میشود خانهای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لُؤلُؤ برای آن شخصی که نماز خوانده است، تهیه شود. به ازای هر آیهای که تلاوت میشود، تاجی از تاجهای بهشتی به قاری آن داده میشود.
شبی است که هر تسبیح برای گویندهاش پرنده و طائری در بهشت میشود. شبی است که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمیشود مگر به مشیت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمیشود.(البته کسی که عاق والدین، شارب خمر، قاطع رحم است و عداوت و کینه مؤمنی در دل دارد دعایش مستجاب نمی شود)
دعا برای تمامِ سال آینده
آنچه که مورد نظر همه ما است، که برای آن میآییم و در این مجلس شرکت میکنیم، این است که ما دلنگران سال آیندهمان هستیم و در این لیالی قدر، میخواهیم از خدا تقاضا کنیم که سال آیندهمان، چه از نظر معنوی چه از نظر مادی، از هر دو جهت برای ما سال خوبی باشد. فکر میکنم همه برای رفع گرفتاریهای معنوی و مادّیمان، اینجا آمدهایم.
بعید میدانم که «غیرگرفتار» در این جلسات حضور داشته باشد. همین گرفتاریهای ما است که موجب میشود ما به این مجالس رو بیاوریم و از این فرصتها استفاده کنیم.
شبِ تقدیر امورِ سال آینده
بر اساس روایات، هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، از لیالی قدر است. به حسب روایات، شب نوزدهم شبی است که در آن امور سال آینده تقدیر میشود که تقدیر یعنی اندازهگیری کردن؛ به این معنا که در این شب برای هر موجودی، از جمله انسانها، تمام امورشان بررسی میشود.
درباره شب بیست و یکم در روایات دو تعبیر آمده است؛ امام صادق(ع) فرمودند: «فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِیرُ»؛ یعنی در شب نوزدهم ماه مبارک، همه امور تقدیر میشود. «وَ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ الْقَضَاءُ».(وسائل الشیعه، 10، 357) و شب بیست و یکم ترسیم میشود.
در بعضی روایات «الإبرام» آمده است؛ یعنی در این شب تقدیرها ثبت و ضبط میشود. فرشتگان و کارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسی میکنند و در شب بیست و یکم ثبت و ضبط میکنند و همه تقدیراتِ ثبت شده، در شب بیست و سوم امضا میشود. تعبیر بعضی از روایات نسبت به شب بیست و سوم «الإمضاء» است، یعنی این امور تقدیر شده، توشیح میشود و به امضاء ولیّاللهالأعظم میرسد.
دعا، مدعو و داعی
امشب مثل شبهای گذشته، بحث من در مورد دعا است؛ من در نظر داشتم که در این سه شب یک بحث منُسجم، راجع به دعا داشته باشم. همانطور که گفته بودم، دعا صدا زدن است و وقتی که عبد ربّش را صدا میزند، از او یک درخواست و تقاضایی دارد. لذا در اینجا ما میبینیم که سه چیز وجود دارد؛ یکی «داعی» است؛ یعنی کسی که دعا میکند. دوم «دعا» است؛ یعنی همان چیزی که عبد تقاضا میکند. سوم «مدعو» است که همان خداوند است. در هر دعا و درخواستی همینطور است که درخواستکنندهای هست و درخواستی و درخواستشوندهای.
بررسی سابقه، پیش از درخواست
در این جلسه من میخواهم راجع به داعی صحبت کنم؛ یعنی در مورد خودمان که آمدهایم و میخواهیم دعا کنیم. در اینجا با توجه به این روایاتی که میفرمایند شب نوزدهم شب بررسی است، ما هم باید وضعیت خودمان را بررسی کنیم. یک مثال ساده بزنم تا مطلب روشن شود.
فرض کنید کسی که میخواهد از دیگری تقاضایی کند؛ تقاضا شونده در ابتدای کار، پیش از آنکه حاجت او را برآورد چه کار میکند؟ اول سوابق درخواستکننده را بررسی کرده و امور درخواستکننده را خوب مطالعه میکنند که او چه سوابقی داشته است. در امور استخدامی، این مطلب خیلی روشن است که پیش از استخدام، اول به سوابق فرد رسیدگی میکنند. لذا آدم پیش از آنکه درخواستی کند، باید بداند که وضعیت او بررسی میشود. سوابق بنده و شما را پیش میکشند و امشب همهاش را بررسی میکنند.
چه رابطهای با او داشتهای که الآن درخواست داری؟
از شما سؤال میکنم؛ آیا ما خودمان میتوانیم بررسی کنیم که سال گذشته چه کار کردهایم؟ هرکسی از شما، خودش پیشِ خودش، منصفانه بگوید که سال گذشته چه کار کرده است؟ در ربط با آنکه میخواهی از او تقاضا کنی، نه در ربط با دیگران، چه کار کردهای که الآن از او چیزی میخواهی؟ در گذشته رابطهات با آن کسی که میخواهی از او تقاضا کنی، چه رابطهای بوده است؟ آیا میتوانید جواب بدهید؟ آیا جوابی دارید؟ بعید میدانم یک نفر باشد که بگوید من میتوانم بگویم سال گذشته در ربط با خدا چه کردهام.
او از هیچ چیز غافل نبوده است
این را هم بدان که طرف مقابلت که امور تو را بررسی میکند کیست. او همانی است که «وَ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها».(سوره کهف، آیه 49) هیچ کوچک و بزرگی نیست، مگر آن که به آن رسیدگی میکند و به شمارش میآورد. من و تو آن قدر خطا کردهایم که چه بسا فراموش کرده و غفلت کرده باشیم؛ اما خدا غفلت نکرده است.
در آنجا غفلت راه ندارد. همه چیز نزد او ثبت و ضبط است. امشب، ما با این وضع روبهرو هستیم. اول باید خودمان را و وضعمان را بررسی کنیم، بعد دعا کنیم.
اما من میگویم «من که رو ندارم کلمهای بگویم»؛ تعارف هم نداریم. من میخواهم خیلی ساده و خودمانی صحبت کنم. الآن من چه کار کنم؟ من با سوابقی که در گذشته داشتهام، رو ندارم چیزی از او بخواهم یا تقاضایی کنم. من که زبانم بسته میشود و هیچ چیزی نمیتوانم بگویم. ما باید بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم.
خودش گفته اگر بیایی، تو را رد نمیکنم
حالا ما که رو نداریم، پس چرا اینجا آمدهایم و جمع شدهایم؟ بحث در این است که چه چیز میتواند زبان ما را به دعا باز کند؟ من به دو عامل اشاره میکنم. یکی عاملِ «زمان» است. یعنی وقتی من مینشینم و با خودم فکر میکنم که من امشب با چه رویی درِ خانه خدا بروم، میبینم خودِ او به من گفته است که اگر در این موقعیت بیایی تو را رد نمیکنم.
دلیل را از خودش میگیرم. خودِ خدا گفته است که اگر در این موقعیت بیایی، من تو را رد نمیکنم. در روایات آمده بود که در ماه رمضان و لیالی قدر، خدا کسی را رد نمیکند. من چند روایت را نسبت به همین معنا خواندم. صحبت در این است که چون خودش گفته است بیا، من هم آمدهام.
حال داعی؛ زاری، بیچارگی و سرافکندگی
حالا بحث اینجا است که اکنون که من به خاطر گفته او آمدهام، با چه حالتی بیایم؟ زمان، اثر خودش را در دعا کردن و درخواست من گذاشت، اما من چه حالتی باید داشته باشم؟ عامل دیگر «حالتِ داعی» است، یعنی حالت کسی که میخواهد از خدا درخواست کند.
من جملاتی را از ائمه اطهار نقل میکنم و بعد هم یک آیه از قرآن را میخوانم. روایت از امام صادق است که حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِینِ الْمُسْتَکِینِ».(بحارالانوار، 87، 87) حضرت در همان اول دعایش عرضه میدارد: خدایا من از تو مانند یک فقیرِ بیچاره درخواست میکنم. من از خدا درخواست میکنم اما میدانی با چه حالتی؟ با حالت کسی که زمینگیر شده است. إستکانه به معنای زمینگیری است. خدایا زمینگیر شدهام، درماندهام، دیگر راه به جایی ندارم، من با این حال آمدهام. دیگر هیچ پناه و پناهگاهی جز تو ندارم که مشکلاتم را حل کند.
سرِ دلت پائین باشد
اما آیه شریفه قرآن چه میگوید؟ میفرماید: «أُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَة».(سوره اعراف، آیه 55) پروردگارت را بخوان، دعا کن، اما با چه حالتی؟ با حالت تضرع و زاری؛ بعد هم دارد «خُفیَةً» یعنی نهانی. خدا بهتر آگاه است که در دلِ تو چه حالتی است. آیا سرِ دل تو رو به پائین است یا نه؟ شرمنده هستی یا نه؟ آن خواری و خاکساری در قلب تو هست یا نه؟ علی (ع) فرمود: «نِعمَ عونُ الدُّعاءِ الخُشُوعِ».(غررالحکم، 193) حالت خشوع برای دعا، نیکو یاوری است.
هرچه کردی نشد؟! حالا بیا
امشب باید با این حالت به درِ خانه خدا برویم؛ یعنی باید سربهزیر باشیم. در این لیالی قدر ما باید با این حالت پیش خدا برویم. خدایا ما درماندهایم؛ سال گذشته به هر وسیلهای که به ذهنمان میرسید برای رفع مشکلاتمان متوسل شدیم، اما نتوانستیم؛ هر چه تدبیر کردیم کاری از پیش نبردیم؛ حالا جمع شدهایم و به سراغ تو آمدیم که کلید گشایش تمام گرفتاریها به دست قدرت تو است.
خدا به ما وعده کرده است که بیا، من جوابت را میدهم. در آن روایت بود که خدا امشب میگوید: «هَل مِن سائلٍِ»؛ آیا کسی هست که از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است که بیاییم و با خواری و خاکساری از او درخواست کنیم. بد کردهای؟ بیا و توبه کن. «هَل مِن تائبٍ فأتوبَ عَلیه»؛ من توبهات را قبول میکنم. «هَل مِن مُستغفِر»؛ آیا کسی هست که بیاید از من پوزش بطلبد تا من او را بیامرزم؟
با «شفیع و وسیله» بیا
بله، یک عامل دیگر هم ما داریم و در این شُبههای نیست و آن عامل، این است که خودِ خدا گفته است حالا که سابقهات خراب است و رویَت نمیشود پیش من بیایی، حالا که شرمنده هستی، بیا یک کاری کن؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ». (سوره مائده، آیه 35) آن کسی که پیش من آبرو دارد را همراه خودت بیاور.
ما هم همینطور هستیم که اگر یک کاری داشته باشیم و به کسی که از او درخواست داریم بد کرده باشیم و رو نداشته باشیم که پیش او برویم، پیش یک آبرومند میرویم و میگوییم تو بیا و دست ما را بگیر تا نزد او برویم، بیا و این مشکل ما را تو حل کن. بهترین وسیله برای پیش خدا رفتن، علی(ع) است.
نظر شما