نمایش"پارههای ساده" به کارگردانی علی هاشمی هر شب در خانه نمایش اداره تئاتر روی صحنه می رود. طراحی صحنه و لباس این اثر فضایی نیمه رئالیستی در نمایش به وجود آورده که در عین حال روایتگر درونیات شخصیت اصلی نمایش نیز است. به بهانه اجرای این اثر با کتایون رنجبران طراح صحنه "پارههای ساده" گفتگویی انجام دادهایم.
* سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر، طراحی صحنه این نمایش ترکیبی از فضای رئالیستی و استعاری است. چظور به این ترکیببندی در اجرای این اثر دست پیدا کردید؟
- کتایون رنجبران: ابتدا که متن این نمایش را خواندم تصور دیگری از اجرای آن داشتم. اما پس از آن با همفکری با علی هاشمی تصمیم بر این گرفته شد که طراحی این نمایش ترکیبی از استعاره و واقعیتگرایی باشد. در طراحی فضای خانه مهرناز با رئالیسم مواجه هستیم اما در پس زمینه کاغذهای یک سررسید به صورت نمادین همراه با یک عکس نصب شده است این نوع طراحی، خانه را از پس زمینه جدا می کند.
* نصب عکس "ویوین لی" در نمایش"اتوبوسی به نام هوس" تنسی ویلیامز بر روی اتاق مهرناز هم باعث نوعی فاصلهگذاری در اجرای اثر شده و هم برای نشان دادن درونیات مهرناز گزینه مناسبی است. چون این زن به نوعی نماد زنان آسیب دیده و شکننده در ادبیات نمایشی به حساب میآید.
- من دقیقا از قرار دادن این عکس در خانه مهرناز قصد نشان دادن همین موضوع را داشتم. خوشحالم که شما به این نکته پی بردید. با گذاشتن عکس"ویوین لی" میخواستم آسیب دیدگی و تنهایی مهرناز را به مخاطب نشان بدهم. مهرناز و بلانشت در نمایش" اتوبوسی به نام هوس" خصوصیات مشترک بسیاری دارند که با مخاطب همذاتپنداری میکنند.
* تفکر مورد نظر شما در انتخاب و طراحی لباس این نمایش چگونه بود؟
- مسئلهای که دوست داشتم در طراحی لباس و صحنه این نمایش مشخص باشد این بود که به تماشاگر نشان دهم که این آدمها همگی از دل نوشتهها و خاطرات مهرناز بیرون آمدهاند. مهرناز زندگی یکنواختی دارد که این آدمها رنگ را با خود وارد زندگی او می کنند. مثلا رنگ شخصیت "مهبان" رنگ کودکی و سادگی است. او انسانی است که باوجود بزرگی، کودکی خاصی در رفتار و تفکرش دیده میشود. شاید جاهایی هم بخواهد خود را همرنگ مهرناز کند.
شاید تنها شخصیتهایی که لباسشان خیلی مشخص و بارز بود عباس غفاری در نقش حامد و نسیم امیر خسرو در نقش زن همسایه بودند. حامد از جمله انسانهایی است که دورهای با آرمانها و آرزوهای والایشان زندگی میکردند و هنگامی که به پشت سر مینگرند هیچ چیز نمی بینند. این آدمها سرخورده از اجتماع و زندگی شخصی، هدفشان تنها در حد عکسی شده است که روی پیراهنشان وجود دارد.
* اما به نظر میرسد تنها لباسهای "مریم" با بازی الهام کردا ابتدا به نوع شخصیتش نمیخورد اما هرچه جلوتر میرویم با توجه به رو شدن انگیزههایش بیشتر با او همراه می شویم و قبولش می کنیم.
- درست است. مریم تغییرات بسیاری کرده است. او خیلی پولدار نیست بنابراین هرچیزی که دارد می پوشد و زیاد در قید وبند لباس نیست. مریم دختر فراری به حساب نمیآید بلکه شرایط و اتفاقاتی که در زندگی برایش پیش آمده او را به اینجا کشانده است. مریم رنگ اجتماع را به خود گرفته است بنابراین سیاه و خاکستری لباس میپوشد.
* اجرای این نمایش در خانه نمایش در طراحی صحنه این نمایش مشکلی به وجود نیاورد؟
- من چندین سال است که در سینما و تلویزیون مشغول کار هستم. اما تئاتر را بسیار دوست دارم. چون هنر نابی است. جای خلاقیت و بلند بلند فکر کردن در تئاتر وجود دارد. اما متاسفانه کمبود بودجه همیشه به گروه تولید یک اثر نمایشی لطمه وارد می کند. من دراین نمایش با این مشکل روبرو بودم که به دلیل بعضی از محدودیتها نمی توانستم ایدههایم را عملی کنم. اما زمانی که تماشاگر به سالن نمایش میآید دیگر به این نکته توجه ندارد که ما با توجه به چه مشکلات و محدودیتهایی این اثر را روی صحنه بردهایم. بنابراین از ما توقع اجرایی با کیفیت مناسب دارد.
اجرای این نمایش در خانه نمایش برای ما محدودیتهای بسیاری به وجود آورد. مجبور به نورپردازی بدون عمق میدان شدیم. قرار بود کنتراست جلو صحنه با بک گراند آن متفاوت باشد اما به دلیل کوچک بودن مکان این اتفاق روی نداد. مسئله مهم این بود که تماشاگر باید حتما از روبرو نظاره گر این نمایش باشد که متاسفانه در این سالن کمتر این اتفاق میافتد. من وآقای هاشمی برای اجرای این نمایش به یک black box ایدهآل فکر می کردیم که متاسفانه امکان پذیر نشد.
* قبلا هم با علی هاشمی کار کرده بودید؟
- بله من قبلا با علی هاشمی در نمایش" از خواب تا مهتاب" و نمایشنامهخوانی "همه عطرهای عربستان" به عنوان طراح صحنه همکاری داشتم. در این نمایشنامه خوانی طراحی مینیمالی را انجام داده بودم که خودم بسیار آن را دوست دارم.
....................................
گفتگو : آروین موذن زاده
نظر شما