به گزارش خبرگزاری مهر، "سوتلانا زامللوا" نویسنده روسی در پایگاه اطلاع رسانی "خط مردمی روسیه" در مقاله ای می نویسد: روز 23 سپتامبر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل ماهیت اعمال تروریستی 11 سپتامبر را زیر سؤال برد و از سازمان ملل به خاطر ناتوانی در زمینه منع اشاعه سلاحهای هسته ای انتقاد کرد که این اظهارات به مذاق آمریکایی ها خوش نیامد. معلوم نیست این حرفها از چه نظری برای آمریکا ناراحت کننده بود. ولی آنها عادت کردند به هنگام سخنرانی محمود احمدی نژاد از تالار خارج شوند و این دفعه نیز همین کار را کردند.
وی در ادامه نوشت: البته در آن زمان رئیس جمهوری ایران با قاطعیت و راستگویی همیشگی خود پیشنهاد کرد عضویت آمریکا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان کشوری که چند بار از سلاحهای هسته ای علیه کشورهای غیر هسته ای استفاده کرده، به حال تعلیق در آید. ولی مگر این حرفها حقیقت ندارد؟ آمریکاییها به خاطر مجازات نشدن طی سالهای زیادی، به حقانیت مطلق خود در همه زمینهها اعتقاد پیدا کردهاند و بعید است که آنها از این اندیشه شیرین دست بکشند.
بسیاری از رسانههای گروهی، دیپلماتها و شخصیتهای سیاسی کشورهای مختلف مراتب نکوهش خود را در حق محمود احمدینژاد ابراز کردند. ولی شدیدترین واکنش از سوی ژوزه راموش اورتا، رئیس جمهوری تیمور شرقی و برنده جایزه صلح نوبل شنیده شد. همانطور که می دانیم بسیاری از این شخصیت هایی که در سال های اخیر برنده جایزه صلح نوبل شدند شهرت نیکی ندارند. ولی در این زمینه رفتار تیمور شرقی از همه بارزتر است. این دولت کوچکی است که کمتر کسی از وجود آن اطلاع دارد. ژوزه راموش اورتا به جای اینکه نماینده منافع جمعیت فقیر جمهوری خود باشد، درباره رهبر کشوری اظهار نظر میکند که فقط در پشت پرده مجمع عمومی میتواند به او بر بخورد.
مایلم برای این برندگان جایزه صلح نوبل یادآوری کنم که حتی اگر نقطه نظر محمود احمدینژاد درست نباشد، نه اظهارات او بلکه اشغال کشورهای مستقل، اعدام رهبران آنها، تیرباران "تفریحی" مردم، شکنجه دادن سربازان این کشورها و تبدیل کشته شدگان به مترسک (در افغانستان)، کاری پلید و توهینآمیز است. در جامعه دموکراتیک اهانت کردن به کسی که نقطه نظر او با دیدگاه وزارت امور خارجه آمریکا فرق میکند و او به تفحص در شرایط حوادث دعوت میکند، یک کار زشت و نابخشودنی محسوب میشود.
آنچه که باعث ناراحتی خاص ما میشود، این است که صدای رسانههای گروهی روسیه نیز در این بازی چاپلوسانه شنیده شد. ولی چند نکته مهم در این باره وجود دارد:
اولاً، محمود احمدینژاد تنها درباره سقوط اقتصاد جهانی صحبت نکرد.
ثانیاً، بعضی آمریکاییها نه فقط قصد داشتند بلکه واقعاً برجها را منفجر کردند. این دو ادعا با هم فرق میکند.
ثالثاً، کسی نمیداند اعضای القاعده با اجرای این عملیات بسیار پیچیده و پرهزینه میخواستند به چه هدفی دست یابند. ولی حتی بچه میفهمد آمریکاییها از آن چه بهرهای گرفته اند.
همین امر که بعد از 11 سپتامبر در ایالات متحده جزوههای حاوی دستور العمل مفصل درباره نحوه اجرای اعمال تروریستی به وسیله هواپیما کشف شد، نشان میدهد که این کار سرویسهای ویژه آمریکا بود که معمولاً به خود زحمت نمیدهند که چیزی شبیه به حقیقت اختراع کنند.
ایجاد برنامه ریزی شده سیمای دشمن "خطرناک برای آمریکا" و شوک مردم بر اثر یک حادثه تصنعی از جمله اجزای شیوه برنامه ریزی نظامی آمریکا هستند. بعد از این تدارکات جنگ علیه دشمنی شروع میشود که سرویسهای آمریکایی چهره شوم آن را در برابر ملت خود کشیدند. ولی در حقیقت امر، این تجاوز به کشورها و ملتهای مستقل است. در این شرایط روسیه باید به جای اینکه به اظهارات محمود احمدینژاد اعتراض کند، به درخواست وی مبنی بر تشکیل کمیسیون بین المللی برای حقیقتیابی درباره حوادث 11 سپتامبر 2001 توجه کند. روسیه باید نهایت تلاشهای خود را به عمل آورد تا این حقیقت برای جهانیان عیان گردد.
نظر شما