کعبه دارای ارکانی است که حجرالاسود از مهمترین آنها محسوب می شود و احادیث زیادی نیز در زمینه ثواب زیارت این رکن نقل شده است.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که می فرماید: حجرالاسود از سنگهای آسمانی است و از سنگهای بهشتی به شمار می رود.
حجرالاسود، سنگی است سیاهرنگ که بر دیوار کعبه نصب است و حاجیان هنگام طواف کعبه برای تبرک آن را لمس می کنند و پیش از اسلام نیز مورد احترام بوده است.
حجرالاسود در ارتفاع 5/1 متری بر دیوار نصب شده است . طواف خانه خدا از رکن حجرالاسود شروع می شود و با 7 بار طواف کردن به پایان می رسد .
ماجراى نصب حجرالاسود به دست پیامبراسلام(ص)
حجرالاسود از یادگارهاى جاوید پیامبران الهى است. این سنگ علاوه بر اینکه براى همه مسلمانان قداست و حرمت دارد، مورد احترام اعراب پیش از اسلام نیز بوده است. همچنین احادیث معتبرى از پیامبر(ص) درباره شرافت و فضیلت حجرالاسود وجود دارد و طواف که یکى از مناسک حج است، از برابر این سنگ آغاز و به آن ختم می شود.
بر اساس نقل هاى تاریخى، از زمانى که حضرت ابراهیم (ع) به فرمان خدا حجرالاسود را بر دیوار کعبه نصب کرد، حوادثى پیش آمد که باعث شد این سنگ از جا کَنده شود. یکى از این موارد، حادثه اى بود که چند سال پیش از بعثت حضرت محمد (ص) رخ داد و بر اثر سیل، دیوارهاى ساختمان کعبه آسیب دید. قبایل قریش تصمیم گرفتند آن را تعمیر و بازسازى کنند. کارها به گونه اى تقسیم شد که همه در افتخار تجدید بناى بخش هایى از کعبه سهم داشته باشند.
کار با موفقیت به پایان رسید. اکنون نوبت قرار دادن حجرالاسود در جاى مخصوصش رسیده بود. بر سر اینکه کدام قبیله این افتخار را نصیب خود سازد، اختلاف شدیدى رخ داد. هیچ قبیله اى حاضر نبود اجازه دهد قبیله دیگرى اینکار را انجام دهد .
قبایل طى چهار یا پنج روز براى جنگ در آماده باش کامل به سر مى بردند تا اینکه أبو امیه که در آن زمان پیرترین مرد قریش بود پیشنهاد داد همه قبایل براى جلوگیرى از خونریزى، به داورى نخستین کسى که وارد مسجد شود تن دهند. از قضا این نخستین کس، محمد (ص) بود. از این رو همه خشنود شدند چرا که پیامبر را به صفت امانتدارى و سلامت نفس مى شناختند.
سران قبایل پس از آنکه آن حضرت را در جریان موضوع مورد اختلاف قرار دادند از او خواستند داورى این اختلاف را بپذیرد. پیامبر اعظم از آنان خواست پارچه اى بیاورند. سپس حجرالاسود را میان آن قرار داد. بعد از سران قبایل خواست هر یک گوشه اى از آن را بردارد. وقتى پارچه را برداشتند و بالا بردند، خود حضرت حجرالاسود را برداشت و در جایش قرار داد.
پیامبر با این تدبیر هوشمندانه، از بحرانى که نزدیک بود زمینه ساز جنگى سهمگین و کینه توزانه شود جلوگیرى کرد.
این سنگ همواره میان مسلمانان محترم و عزیز بود. آن را استلام نموده و تیرک می جستند و کسی را جرأت جسارت با آن نبود تا سال 317 هجری قرامطه به مکه هجوم بردند و پس از ارتکاب جنایات حجر الاسود را به سرزمین خود، احساء بحرین بردند و آن سنگ مدت بیست و دو سال در آن جا بود تا اینکه در سال 339 در زمان حکومت مطیع لله عباسی با وساطت ابوعلی علوی به کوفه منتقل و در جایگاه خود نصب شد.
به مرور زمان و در اثر تحولات و تغییرات، از حجم نخستین این سنگ کاسته و حتی به چند پاره تقسیم شد که آخرین بار قسمتهای مختلف آن را به یکدیگر متصل و آن را در محفظهای نقرهای قرار دادند. در حال حاضر تنها به آن اندازه که برای بوسیدن و استلام لازم است، جای گذاشتهاند.
در سال 317 قمری یکی از فرقههای منسوب به اسماعیلیان که به "قرامطه" شهرت داشت، حجرالاسود را از کنار کعبه برداشت و به احساء (منطقهای در شرق عربستان) برد. این گروه به مدت 22 سال سنگ را در آنجا نگاه داشتند و سپس در عید قربان همین سال، آن را به جای نخست باز گرداندند.
استلام و بوسیدن آن سفارش شده و در نقلها آمدهاست که محمد مقید به استلام و بوسیدن آن بودهاست.
حجرالاسود آغاز و پایان طواف بوده و برابر آن سنگ سیاهی روی زمین(تا انتهای مسجد) کشیده شدهاست. به علاوه، چراغی سبز رنگ بر دیوار مسجد برابر حجرالاسود نصب شده تا راهنمای طواف کنندگان باشد.
نظر شما