۲۸ مهر ۱۳۸۹، ۱۰:۱۸

خانه اول و آخر ما تئاتر است/ دولت حامی فرهنگ و هنر باشد

خانه اول و آخر ما تئاتر است/ دولت حامی فرهنگ و هنر باشد

مسعود رایگان که نمایش "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون"را برای اجرا در تماشاخانه ایرانشهر آماده می‌کند ضمن گلایه از نبود حمایتهای لازم متولیان تئاتر از آثار نمایشی تأکید کرد: در تمام کشورهای دنیا دولت و نهادهای مختلف از تئاتر حمایت می‌کنند.

مسعود رایگان از بازیگران شناخته شده و با سابقه سینما، تئاتر و تلویزیون است که طی سالهای گذشته بیشتر فعالیت خود را در سینما و تلویزیون متمرکز کرده است. وی از جمله هنرمندانی است که فعالیت خود را از تئاتر آغاز کرده و این روزها هم به تئاتر بازگشته و قصد اجرای نمایش "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" را دارد. این نمایشنامه نوشته هنینگ مانکل نویسنده سوئدی است و برای اولین بار در ایران اجرا می‌شود. رایگان که خود سال‌ها در سوئد زندگی کرده  این روزها تمرینات نهایی نمایش  را با گروه سپری می‌کند .او از رویا تیموریان، امین زندگانی، محمد سلوکی، هومن سیدی و شبنم مقدمی در مقام بازیگر استفاده کرده است. طبق گفته‌ رایگان نمایش "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" از نهم آبان‌ماه در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می‌رود. از فرصت استفاده کردیم و گفتگویی کوتاه را در خصوص وضعیت قرارداد نمایش، نویسنده آن و گروه بازیگری "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" با رایگان تدارک دیدیم .

* خبرگزاری مهر-  گروه فرهنگ و هنر: علاقمندان به تئاتر سال‌ها است که در انتظار حضور مجدد شما در مقام کارگردان و بازیگر روی صحنه تئاتر هستند. با وجود اینکه شما کار خود را از تئاتر آغاز کردید ولی در این سال‌ها فعالیت خود را بیشتر در حوزه سینما متمرکز کردید. دلیل این وقفه و دوری از صحنه تئاتر چه بود؟
 
- مسعود رایگان: من و همسرم رویا تیموریان با هم این قرار اخلاقی را داریم که در هر سال یک نمایش را تمرین و اجرا کنیم و بخشی از زمان‌مان را به تئاتر اختصاص دهیم. متأسفانه به دلیل مشغله کاری زیاد و دشواری‌هایی که به همین دلیل در انتخاب گروه بازیگری وجود دارد این اتفاق نیفتاده است. تئاتر خانه اول و آخر ما است و هر کجا برویم باز هم به تئاتر باز می‌گردیم.
کارگردانها و بازیگرانی که در سینما و تلویزیون فعالیت می‌کنند و از تئاتر به این دو حوزه وارد شده‌اند، باید در تئاتر هم فعالیت کنند. زیرا حضور در صحنه تئاتر نوعی باز‌آموزی مجدد است. یعنی نفس کشیدن در فضای تئاتر هنرمند را به آموزه‌های قبلی بر می‌گرداند و باعث به روز شدن اطلاعات درباره تئاترهای اجرا شده در سراسر دنیا می‌شود. 
 
* البته شما سال 87 قصد داشتید نمایش "مرگ تدریجی آقای ترکاشوند" را به صحنه ببرید که متأسفانه به دلیل اینکه یکی از بازیگران اصلی نمایش تعهد لازم را به جا نیاورد و با رفتن به یک پروژه تصویری مانع این امر شد.
 
- بله متأسفانه نمایش "مرگ تدریجی آقای ترکاشوند" به دلیل عدم تعهد یکی از همکاران به اجرا نرسید. هر چقدر که به این موضوع پرداخته شود تعهد ما را به مقوله تئاتر بیشتر می‌کند. این هشدارها را باید بدهیم که با عدم تعهد خود تنها با سرنوشت کارگردان یک نمایش بازی نمی‌کنیم بلکه با سرنوشت بازیگران و همکاران دیگر خود هم بازی می‌کنیم. تئاتر، سینما و تلویزیون یک کار گروهی است. به نظر من جذابیت پشت صحنه تئاتر خیلی بیشتر از خود تئاتر است. اتفاقاتی که در پشت صحنه یک تئاتر رخ می‌دهند توانایی این را دارند که تبدیل به یک تئاتر شوند. باید تئاتر را جدی گرفت. نمی‌توانیم وقتی وارد تمرین و تولید یک تئاتر شده‌ایم به دلیل اینکه پیشنهادی سینمایی و تلویزیونی داریم تئاتر را رها کنیم. ترک تئاتر به دلیل پیشنهادات دیگر ارزشمند نیست زیرا یک شخص با این کار یک گروه را از داخل متلاشی می‌کند. در زمان تمرین "مرگ تدریجی آقای ترکاشوند" به دلیل فوت پدرم در شرایط روحی مناسبی نبودم تا بتوانم خود در نمایش به ایفای نقش بپردازم تا اجرا لغو نشود. این باید هشداری به دوستان و همکاران‌مان در تئاتر باشد که تعهدمان نسبت به گروه و در وحله دیگر به تئاتر، تعهد پایداری باشد. ما با کار خود به دانشجویان تئاتر هم آموزش می‌دهیم و اگر حرکتی مبنی بر عدم تعهد یک هنرمند به تئاتر دیده شود تأثیری منفی بر دانشجویان و علاقه‌مندان به تئاتر خواهد گذاشت.
 
* شاید یکی از دلایلی که به خصوص در سال‌های اخیر باعث اینگونه رفتارها از برخی هنرمندان و گرایش اکثر بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون شده است کمبود بودجه و نبود حمایت‌های مالی لازم از تئاتر و هنرمندان آن باشد. البته این امر نمی‌تواند توجیهی بر رفتار ناشایست برخی بازیگران باشد که متأسفانه در سال‌های اخیر رایج شده است. نظر شما در این رابطه چیست؟ حال قرار است شما اثری را به صحنه بیاورید آیا حمایت‌های مناسب و لازم را دارید یا نه؟ 
 
- وقتی که قصد نهادینه کردن فرهنگ در جامعه وجود دارد باید از تئاتر شروع کرد. در تمام دنیا آثار بزرگ را در قالبی ساده برای بچه‌های مهد کودک‌ها به نمایش می‌گذارند. سینما، تئاتر و تلویزیون هزینه بر هستند و من نمی‌توانم سینما، تئاتر و تلویزیون خصوصی به شیوه‌ای که گفته می‌شود را به راحتی درک کنم. در سوئد در سال نهایتا هفت کار سینمایی تولید می‌شود. انیستیتوی فیلم سوئد و وزارت فرهنگ آن کشور بودجه‌هایی را برای تولید این فیلم‌ها در طول سال اختصاص می‌دهند که از کیفیت بسیار بالایی برخوردار هستند. جالب این است که در کشوری نظیر سوئد هم گیشه فیلم نمی‌تواند بودجه‌ای که برای ساخت فیلم هزینه شده را تأمین کند. دیگر از سالن‌های 1000 نفری سینما خبری نیست و سالن‌ها در اروپا هم تبدیل به سالن‌های کوچک و کم ظرفیت شده‌اند. به عنوان مثال فیلم سینمایی "روبان سفید" در آلمان و سوئد فروش قابل توجهی نداشت. بنابراین دولت باید کمک کند تا آثار هنری بخصوص فیلم سینمایی و تئاتر تولید شوند زیرا در همه جای دنیا سینما و بخصوص تئاتر مخاطب خاص دارند. پس با توجه به شرایطی که وجود دارد ما روی پایه‌های لرزانی قرار داریم و در نوسان و تقلا قرار گرفته‌ایم. مرکز هنرهای نمایشی به گروه ما گفت که تقاضای خود را بنویسیم تا شاید در آینده به آن توجهی شود در حالیکه نمایش ما قرار است نهم آبان‌ماه اجرا شود. در اینجا از آقای جوزانی تشکر می‌کنم که امکان سالن تمرین و اجرا را برای ما فراهم کرد تا اثر خود را در تماشاخانه ایرانشهر اجرا کنیم.
 
اما با در نظر گرفتن ظرفیت سالن و 30 اجرای نمایش مگر میزان فروش نمایش چقدر خواهد شد تا جوابگوی گروه و عوامل آن باشد؟ این در حالی است که تهیه بلیت‌های 15 و 20 هزار تومانی برای خانواده‌ها بسیار سخت و دشوار است. با توجه به درآمدی که مردم دارند این قیمت بلیت خیلی زیاد است و این امر باعث می‌شود که بسیاری از خانواده‌ها از تماشای تئاتر منصرف شوند از طرفی دانشجویان تئاتر و کسانی که عاشق این رشته هستند و در آن تحصیل می‌کنند هم قادر به پرداخت چنین قیمت‌هایی نیستند. باید چه کار کرد و چه راهکاری اندیشید؟ باید متولیان فرهنگی وارد عرصه شده و هزینه تئاتر را بر عهده بگیرند حتی اگر فروش چندانی هم نداشته باشد.
 
تئاتری را در سوئد به صحنه بردیم که سه میلیون و هشتصد هزار کرون هزینه دو ماه تمرین و دو ماه اجرای آن شد. با وجود اینکه تمامی سالن طی دو ماه اجرا مملو از تماشاگر بود اما در نهایت فروش گیشه 700 هزار کرون بود که ربطی به هزینه تولید و اجرای نمایش نداشت. شهرداریها و نهادهای مختلف در دنیا سرمایه‌ گذاری برای تئاتر را به دلیل فرهنگ و فرهنگ‌سازی بر عهده می‌گیرند. در ایران هم باید همین اتفاق رخ دهد و وظیفه دولت است که در قبال تئاتر و فرهنگ و هنر متعهد باشد. در این صورت است که تئاتر و سینما می‌توانند به حیات خود ادامه دهند و در غیر اینصورت محکوم به فنا هستند.
ما با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته‌ایم ولی هزینه‌های تولید و اجرای نمایش باید از کجا تأمین شود؟ من و خانم تیموریان که تهیه کننده نیستیم تا مخارج نمایش را تأمین کنیم. هزینه‌های مورد نیاز برای تئاتر باید توسط متولیان تئاتر تأمین شود. البته شنیده‌ام که برخی گروه‌های نمایشی هنوز بعد از گذشت یک یا دو سال بودجه خود را دریافت نکرده‌اند که این امر مشکل‌ساز است.باید این نقیصه و مشکل رفع شود و رفع آن وظیفه دولت و متولیان فرهنگ و هنر و تئاتر است.
 
 
* در حال حاضر متأسفانه گروه‌های نمایشی بدون بستن قرارداد آثار خود را به صحنه می‌برند که این امر باعث بروز مشکلاتی در تئاتر می‌شود. وضعیت قرارداد نمایش شما چطور است؟
 
- ما در حال حاضر هیچ قراردادی با متولیان فرهنگی نظیر مرکز هنرهای نمایشی نداریم. تنها قراردادی که داریم شفاهی و با تماشاخانه ایرانشهر است که آن هم قرارداد گیشه است. از این قرارداد گیشه 20 درصد به تماشاخانه ایرانشهر اختصاص پیدا می‌کند که البته حق عوامل و دست‌ اندرکاران تماشاخانه است و باید مخارج تماشاخانه هم به نوعی تأمین شود.
 
البته می‌توان به شکل دیگری به این قضیه نگاه کرد و آن هم این است که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران این 20 درصد را متقبل شود و 100 درصد گیشه به گروه تعلق پیدا کند که باز هم هزینه‌های گروه و تئاتر تولید شده را تأمین نمی‌کند.واقعا تعجب برانگیز این است که آثار نمایشی بدون بستن قرارداد اجرا می‌شوند.
 
این علاقه‌مندی و پایبندی هنرمندان به تئاتر است که باعث می‌شود بدون قرارداد آثار خود را اجرا کنند. در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد که گروهی بدون قرارداد کار خود را اجرا کند و اجراهای خود را به پایان برساند و سپس در انتظار پرداخت دستمزدهای عوامل گروه و بودجه نمایش باشد
 
* پس با این توضیح دستمزدی که باید به اعضای گروه شما تعلق بگیرد خیلی پایین‌تر از چیزی است که باید به گروه اختصاص پیدا کند؟
 
- بله همینطور است. ابهامات همواره برای دست اندرکاران تئاتر وجود داشته ولی این ابهامات در حال حاضر خیلی بدتر است. باید هر چه سریعتر متولیان تئاتر برای رفع این مشکلات فکری بیاندیشند.
 
* امیدواریم هر چه زودتر این مشکلات برطرف شوند. حال به سراغ نمایشنامه "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" برویم. شما نمایشنامه‌ای را از یک نویسنده سوئدی انتخاب کردید ، در ایران کمتر کسی با آثار هنینگ مانکل آشناست. دلیل این انتخاب چه بود؟
 
- اطلاعات ما درباره نویسنده‌های اسکاندیناوی و سوئد کم است. ما تنها در حوزه سینما برگمان را از سوئد، در تئاتر استریندبرگ را از سوئد، ایبسن را از نروژ، در ادبیات هانس کریستین اندرسن را از دانمارک و استرید لیندگرن نویسنده داستان "پی پی جوراب بلند" را در ایران می‌شناسیم. فکر کردم از نویسندگان و نمایشنامه نویسان معاصر سوئدی هنینگ مانکل باید در ایران معرفی شود و بعد جا دارد کارگردانی با نام لارش نورن در تئاتر ایران شناخته شود زیرا ما با آثارش بیگانه‌ایم در صورتیکه این کارگردان در ساخت تئاترهای تلویزیونی بسیار موفق است. 
 
اهمیت اینکه مانکل در ایران شناخته شود به این خاطر است که خانه اول و آخر مانکل هم تئاتر است. مانکل در موزامبیک تئاتری دارد که با هزینه خود آن را تأمین می‌کند. مانکل از درآمد چاپ کتاب‌ها و آثارش این تئاتر را اداره می‌کند زیرا عاشق آفریقا است. آثار هنینگ مانکل حدود به 40 زبان ترجمه شده و آخرین زبانی که ترجمه شده به زبان فارسی و به واسطه همین نمایشنامه "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" است.
 
او خدمات انسان دوستانه خیلی زیادی داشته و در کشتی کاروان  آزادی که از ترکیه عازم غزه بود حضور داشت و توسط سربازان اسرائیل به مدت 72 ساعت  بازداشت شد. مانکل کمک‌های زیادی نظیر کمک‌های مالی و غذایی به غزه کرده است. همسر هنینگ مانکل، اوا برگمان دختر کارگردان بزرگ سینمای سوئد است و در سوئد هم تئاتری دارند که در آن به اجرای آثار نمایشی می‌پردازند.
 
نمایشنامه "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" را سال 1996 در سوئد ترجمه کردم. قرار بود برای گذراندن یک دوره کار آموزی به همراه هنینگ مانکل به موزامبیک بروم که این امر مصادف شد با آمدنم به ایران و قراردادهایی که برای حضور در فیلم‌های مختلف داشتم. البته به لحاظ حسی خوشحالم که این نمایش قرار است در ایران اجرا شود.
 
* اشاره کردید که نمایشنامه در دهه 90 ترجمه شده است. آیا این فاصله زمانی نسبت به زمان نگارش متن و زمان اجرای آن در ایران باعث ایجاد تغییراتی در متن شد؟
 
- به هیچوجه لازم ندیدم دخل و تصرفی در نمایشنامه مانکل داشته باشم و متن همانگونه که هست اجرا می‌شود منتهی با برداشتی که من از مانکل دارم. بعضی کارها‌،‌ کارهای ژرنالیستی هستند و به مسائل روز می‌پردازند و ممکن است بعد از گذشت یک سال تاریخ مصرف‌شان به پایان برسد. ولی کارهای ماندگار در هر زمانی قابل اجرا هستند. شکسپیر، دورنمات، اریپید، آریستوفان و سوفوکل برای هر زمانی قابل اجرا هستند.
 
خاصیت تراژدی و آثار برجسته این است که برای همه زمان‌ها نوشته شده‌اند و "قاتل بی‌رحم هسه کارلسون" هم چنین ویژگی‌ای دارد.
 
* آیا در ویژگی‌های دیگر نمایشنامه هم تغییری ایجاد نشده است؟
 
- یکی از چیزهایی که من به آن اعتقاد دارم لحن ترجمه است که متأسفانه وقتی در ایران برخی آثار را می‌خوانیم شاهد لحنی عصا قورت داده هستیم که مناسب نیست. ما فکر می‌کنیم که وقتی آثار خارجی را ترجمه می‌کنیم زبان باید خیلی شسته رفته باشد. در حالیکه انسان‌ها در همه جای دنیا یکسان هستند. به عنوان مثال اخلاق و رفتار راننده‌های ماشین سنگین به دلیل شغلی که دارند در تمام دنیا نسبتا شبیه هم است. حتی پزشک‌ها هم در اروپا و آمریکا رفتار خاصی ندارند.
 
متأسفانه در ایران بعضی‌ها به دلیل شغل خود آنچنان در برج عاج خود قرار گرفته‌اند که دیگران را به حساب نمی‌آورند و این امر که یک مشکل اجتماعی است باعث شده گمان کنیم در نقاط دیگر دنیا هم افراد به طرز عجیبی رفتار می‌کنند. متأسفانه ما در ایران یک طبقه برای خود ایجاد می‌کنیم و خیلی دست نیافتنی می‌شویم. وقتی لحن ترجمه این چنین باشد از درام بیرون می‌زند و برای ما این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا شخصیت‌های این درام نمی‌توانستند راحت‌تر صحبت کنند؟
 
* نکته قابل توجهی که در گروه بازیگری شما وجود دارد این است که شما در مقام کارگردان به سراغ بازیگران جوانی  مانند آقایان زندگانی و سلوکی  رفته‌اید که سال‌ها است که کار تئاتر نکرده‌اند. چرا به این انتخاب‌ها دست زدید؟
 
- به نظر من یک بخش از موفقیت‌های یک کار نمایشی گروه بازیگری آن است و اینکه چگونه کنار هم قرار بگیرند. هومن سیدی، امین زندگانی و محمد سلوکی هنرمندان جوانی هستند که برای کار من بسیار مناسب بودند و ما در انتخاب خود اشتباه نکردیم. انتخاب خانم تیموریان هم برای نقش مادر در این نمایش به دلیل این نبود که همسر بنده هستند بلکه به این خاطر بود که مناسب این نقش بودند. همچنین خانم شبنم مقدمی که بازی‌شان را دوست دارم هم انتخاب مناسب و درستی بودند.
 
صمیمیتی که در کار ما وجود دارد را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنم. این لذت توصیف ناپذیر است. معتقدم کاری را که از آن لذت نبریم نمی‌توانیم انجام دهیم. وقتی از کار لذت ببریم قادر خواهیم بود آن را به مخاطب هم منتقل کنیم.
کد خبر 1174527

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha