برخی معتقدند کتاب نویسی برای طرح دیدگاههای کلان در علوم انسانی مناسب است. برای نمونه در حوزه فلسفه، فیلسوفان دستگاه ساز برای طرح نظام فلسفی خود نیاز به نگارش در حجم کتاب بوده و هستند. اما با طرح "مسأله محوری" در فلسفه که ویژگی فلسفه تحلیلی است، مقالهنویسی رواج پیدا کرده است.
هاگ: مقالهنویسی شیوهای رایج در علوم انسانی نیست
دکتر سوزان هاگ استاد فلسفه و حقوق دانشگاه میامی آمریکا در مورد شیوه نگارش رایج در حوزه علوم انسانی، تصریح کرد: اگرچه کتاب نویسی نیز در حال حاضر در علوم انسانی رایج است ولی متأسفانه باید اظهار داشت برخی کتابها به جای اینکه از حیث محتوا غنی باشند از حیث حجم غنی هستند. متأسفانه برخی کتابها از لحاظ محتوا نازل هستند و اطلاق نام کتاب به آنها با اکراه انجام میشود.
وی در مورد اینکه مقالات او تا چه حد با درسگفتارهایش منطبق است نیز گفت: مقالات و نوشتههای علمی بنده مبتنی بر درسگفتارهایم نیستند. برای نوشتن مقاله نیاز به آزمون فرضیه است و این شیوه از تحقیق با درسگفتار متمایز است. البته این به معنای آن نیست که درسگفتارها و مباحث ارائه شده در همایشها و کلاسهای درس به هیچ عنوان نقشی در مقالات بنده ندارند. گاهی موضوع و ایدهای در درسگفتارها و مباحث کلاسی عنوان میشود که بنده را برای مطالعه بیشتر در مورد آن و در مراحل بعد تکمیل آن ایده و تحقیق بیشتر ترغیب میکند.
اسکانلون: مقالهنویسی شیوه رایج نگارش در فلسفه تحلیلی است
دکتر توماس اسکانلون فیلسوف اخلاق معاصر و استاد فلسفه دانشگاه هاروارد در این خصوص یادآور شد: در دهههای 50 و 60 میلادی شیوه و روش متداول و رایج نگارش در حوزه فلسفه در آمریکا و بریتانیا، مقالهنویسی بود. اگر چه در این دوره، شاهد نگارش کتابهای مهم و تأثرگذار نیز بودیم ولی مقالهنویسی شیوه رایج نگارش در حوزه فلسفه بود.
اسکانلون یادآور شد: شاید یکی از دلایل این موضوع حضور قوی فلسفه تحلیلی باشد که تأکید آن بر مسائل فلسفی است. به عبارت دیگر چون در فلسفه تحلیلی تأکید بر اجزای مسائل و بررسی مسائل مشحص فلسفی است لذا شیوه مقالهنویسی بهتر میتواند منعکس کننده این شاخه از فلسفه باشد.
مؤلف "دشواری تساهل" با تأکید بر اینکه باید توجه داشت در دوره کنونی بسیاری مسائل تغییر کرده و این تغییر در حوزه نگارش نیز اثرات خاص خود را به جا گذاشته است، گفت: در دوران کنونی اگرچه از اهمیت کتاب کاسته شده ولی به هر حال میتوان گفت هنوز کتاب تأثیرگذار است. البته بنده به درستی نمیدانم علت این موضوع چیست . اما آنچه میتوان بیان داشت این است که تمرکز بر روی مسائل خاص و نه نظریههای کلان و مسائل همه جانبه باعث میشود شیوه کتاب نویسی رایج نباشد.
اسکانلون در ادامه به آثار بزرگ فلسفی قرن بیستم که در قالب کتاب به نگارش درآمده اشاره کرد و گفت: کتابهایی چون "نظریه عدالت" اثر جان رالز، فیلسوفان را تشویق میکند که به نظریههای کلان بیندیشند. البته به نظر میرسد این مسئله بیشتر در حوزههای اخلاق و فلسفه قابل کاربست است تا سایر شاخههای فلسفه.
کالبرن: مقالهنویسی شیوه رایج نگارش در حوزه علوم انسانی است
دکتر بن اندرو کالبرن استاد فلسفه دانشگاه کمبریج در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه به نظر میرسد شیوه نگارش رایج در علوم انسانی مقاله است و نه کتاب افزود: در بیشتر موضوعات به نظر میرسد مقاله شکل رایج نگارش در علوم انسانی باشد. به عبارت دیگر در بسیاری از حوزههای علوم انسانی شاهد هستیم که نوشتن مقاله به نوشتن کتاب ارجحیت دارد، علت این است که علوم انسانی فعالیتی مشارکتی است، علوم انسانی در نتیجه مطالعات فردی رشد و نمو نکرده و نمیکند.
کالبرن گفت: کارهای بزرگی که در علوم انسانی صورت گرفته، مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و مطالعات تکمیلی در مورد آنها انجام شده تا ما اکنون شاهد این مرحله در علوم انسانی باشیم. مقالات به نگارش درآمده انعکاسی از اندیشه و شیوه تفکر اندیشمند علوم انسانی است و بحث، بررسی، انتقاد و پاسخگویی به این مقالات و آثار به رشد علوم انسانی منجر شده است.
کوهن: مقالهنویسی بهترین روش برای بیان دیدگاهها در حوزه علوم انسانی است
دکتر جوشا کوهن استاد فلسفه، علوم سیاسی و حقوق دانشگاه استنفورد در اینباره به مهر گفت: مقالهنویسی بهترین روش برای بیان دیدگاهها در حوزه علوم انسانی است. به عبارت دیگر در میان شیوههای رایج نگارش اعم از کتاب نویسی، جزوه نویسی و غیره مقاله نویسی بهترین شیوه بیان دیدگاه در علوم انسانی به شمار میرود.
مؤلف "روسو: جامعه آزاد برابر" در ادامه تأکید کرد: در میان حوزههای علوم انسانی در حوزه فلسفه، مقاله نویسی اهمیت دوچندان و متمایزی دارد. به عبارت دیگر در میان حوزههای علوم انسانی در حوزه فلسفه بهترین راه و شیوه برای بیان ایدهها و اندیشهها مقاله نویسی است. مقاله به سبب اینکه در مقایسه با کتاب از حجم کمتری برخوردار است بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. از سوی دیگر مقاله یک نوشته و متن تخصصی است که در مقایسه با کتاب تخصصیتر به شمار میرود.
رئیس مرکز "عدالت جهانی" دانشگاه استنفورد یادآور شد: البته این به معنای بی اهمیت بودن کتاب نیست. برخی کتابها که حاوی آراء و اندیشههای نویسنده خود هستند در قالب مقاله قابل بیان و طرح نیستند. به عبارت دیگر گاهی کتاب شیوه مناسب بیان طرح دیدگاه یک نویسنده است. برای نمونه کتاب "نظریه عدالت" اثر جان رالز را در نظر بگیرید. این کتاب را نمیتوان در قالب یک مقاله درآورد. از سوی دیگر میدانیم این کتاب یکی از آثار مهم تاریخ فلسفه به ویژه در قرن بیستم به شمار میرود.
فرد دالمییر: شاهد گذار به سوی آثار الکترونیکی هستیم
دکتر فرد دالمییر استاد فلسفه دانشگاه نتردام امریکا نیز در اینباره به خبرنگار مهر گفت: هم کتاب نویسی و هم مقاله نویسی قالبها و شیوههای اصلی نگارش در علوم انسانی هستند. به نظر بنده کتاب نویسی هنوز هم در کنار مقاله نویسی شیوه رایج و مناسب برای بیان دیدگاهها در علوم انسانی به شمار میرود.
مؤلف "شهر و عمل: کابردهای آن در نظریه سیاسی معاصر" تأکید کرد: آنچه در حال حاضر تغییر کرده تغییر و گذار از شیوه کتاب نویسی به مقالهنویسی نیست بلکه تغییر به گونهای دیگر رخ داده است. این تغییر هم در کتاب نویسی و هم در مقاله نویسی رخ داده و بدین صورت است که در هر دوی این حوزهها شاهد گذار و تغییر به قالبها و شکلهای الکترونیکی هستیم.
استاد فلسفه دانشگاه نتردام در مورد اینکه مقالات او تا چه حد با درسگفتارهایش منطبق است نیز گفت: بعضی از مقالات علمی و تخصصی و نوشتههای کلاسی مبتنی بر درسگفتارها و سخنرانیهای بنده هستند. برخی دیگر از مقالات علمی و تخصصی و یا نوشتههای کلاسی بنده مبتنی بر سخنرانیهایم نیست و برای نوشتن اینگونه مقالات دقت و حوصله بیشتری خرج میدهم.
عسکری: شیوه مقالهنویسی با درسگفتار متفاوت است
دکتر حسین عسکری استاد اقتصاد و روابط بین المللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد شیوه نگارش رایج در حوزه علوم انسانی یادآور شد: مقالهنویسی شیوه رایج نگارش در علوم انسانی است. در حوزه تخصصی بنده که تجارت و اقتصاد است مقالهنویسی شیوه رایج و متداول و از اهمیت زیادی برای طرح دیدگاهها برخوردار است.
رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی در مورد اینکه مقالات او تا چه حد با درسگفتارهایش منطبق است نیز گفت: مقالات بنده مبتنی بر درسگفتارهایم نیست. به طور کلی مقالهنویسی و درسگفتار دغدغههای متفاوتی دارند. در مقالهنویسی، محقق فرضیههایی در مورد موضوع تحقیق دارد که آنها را مورد آزمون قرار میدهد. به عبارت دیگر در مقاله سؤال اصلی و فرضیه وجود دارد که محقق با مطالعات خود آن فرضیه را مورد آزمون قرار میدهد.
گلسپی: مقالهنویسی افق جدیدی به روی مطالعات و تحقیقات میگشاید
دکتر مایکل آلن گلسپی استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دوک در گفتگو با خبرنگار مهر یادآور شد: مقالهنویسی در علوم انسانی نقش مهمی در ارائه و دفاع از ایدههای مشخص بازی میکند. در فلسفه تحلیلی این اهمیت بیشتر است و شیوه مسلط بیان و استدلال در این شاخه فلسفی مقاله نویسی است. در بیشتر حوزههای علوم انسانی کتاب و کتاب نویسی شرط لازم و جزء تفکیکناپذیر بیان آکادمیک و علمی است.
مؤلف "بنیان تاریخ" تأکید کرد: در اینجا باید نکتهای را مورد توجه داشت و آن تمایز میان مقاله و یادداشت است. برخی مقالات میتوانند به عنوان یادداشت مطرح باشند ولی بیشتر آنها در قالب یادداشت قرار نمیگیرند. علت این است که برخی مقالات به جای موضوعات عام به موضوعات خاصی میپردازند که بررسی آنها مستلزم برنامههای تحقیقاتی جامع است.
وی در مورد اینکه مقالات او تا چه حد با درسگفتارهایش منطبق است نیز گفت: مقالات بنده به ندرت مبتنی بر درسگفتارهایم است. در اغلب موارد این درسگفتارهای بنده هستند که از مقالات تأثیر می گیرند.
جان لاک در قرن هفدهم میلادی کتابی مهم نوشت که به توصیف شیوه حکومتی (دولتی) میپردازد که در آن افراد آزاد هستند. این کتاب موسوم به رساله دوم درباره حکومت (دولت) است. روسو نیز در قرن نوزدهم کتابی را به نگارش درآورد که به تصور جمعی از آزادی مربوط است. این تصور و اندیشه موسوم به قرارداد اجتماعی است. آیزایا برلین نیز در قرن بیستم کتابی در خصوص جان لاک و روسو به نگارش درآورد. این کتاب که موسوم به دو مفهوم درباره آزادی است به بررسی آرای جان لاک و ژان ژاک روسو درباره آزادی میپردازد. این کتاب از آثار مهم فلسفی قرن بیستم است.
وی با تأکید بر اینکه مقالاتی که در مورد آرای برلین و استدلالهای او در این کتاب به نگارش درآمد به بررسی تلقی و تفسیر برلین از آزادی میپرداخت، گفت: جایگزین شدن مقاله به جای کتاب در علوم انسانی به معنای کمرنگ شدن ایدهها و نظریههای کلان است و تلنگری بر برنامههای تحقیقاتی است و به ما کمک میکند تا دنیا را با شیوه جدید و شایسته بنگریم.
آزونی: آثار بزرگ فلسفی همچنان در قالب کتاب ارائه میشوند
دکتر جودی آزونی استاد فلسفه دانشگاه تافتس آمریکا نیز در اینباره گفت: علت اینکه مقالهنویسی در علوم انسانی رواج پیدا کرد، به ظهور و گسترش فلسفه تحلیلی بر میگردد. ماهیت فلسفه تحلیلی به گونهای است که مقالهنویسی در آن مطرح میشود. فلسفه تحلیلی به موضوعات خاص و جزئی و پرسشهای مشخص در فلسفه میپردازد و لذا شیوه نگارش آن با مقالهنویسی بیشتر عجین است. البته باید توجه داشت که ظهور و گسترش فلسفه تحلیلی به معنای از بین رفتن اهمیت کتاب نبود. اگرچه فلسفه تحلیلی باعث توجه به مقالهنویسی شد ولی کتاب نویسی نیز امروزه اهمیت خود را دارد.
وی با تأکید بر اینکه برای کسانی که با کتاب نوشتن عجین نیستند، مقاله نویسی اهمیت بسزایی دارد اما باید توجه داشت که کارها و آثار بزرگ فلسفی هنوز در قالب کتاب نمایان میشوند، یادآور شد: کتاب انگیزه و قلمرو وسیعتری را برای طرح ادعاهای اساسی در اختیار مینهد.
جی: فضای مجازی مقالهنویسی را گسترش داده است
دکتر مارتین جی استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در این خصوص معتقد است: کتاب، مقالات علمی و پژوهشی و یادداشتها در علوم انسانی متداول و رایج هستند. این شیوههای نگارش برای ادامه مسیر و پیشرفت در علوم انسانی کاربرد دارند. به عبارت دیگر هم کتاب و هم مقاله و یادداشت برای ادامه مطالعات عالمان و اندیشمندان علوم انسانی حائر اهمیت هستند.
وی یادآور شد: با وجود اینکه در حال حاضر انتشار رساله و تک نگارهها که به یک حوزه خاص و مشخص میپردازند، کار سخت و دشواری است، چرا که کتابخانهها آنها را از پیش خریداری نمیکنند، ولی کتابهایی که یک نویسنده و مؤلف دارند در مقایسه با مقالاتی که در نشریات منتشر میشوند اهمیت بیشتری دارند. باید توجه داشت کتاب، نوشتهای است که مورد نقد و بررسی قرار میگیرد و در کلاسها ارائه میشود و اگر اهمیت آن کتابها زیاد باشد به عنوان مرکز ثقل ادبیات آن حوزه موضوعی در میآید. ولی مقالات دارای این ویژگیها نیستند. آنها اغلب مورد غفلت و فراموشی قرار میگیرند و زمانی که در قالب مجموعه مقالات به صورت کتاب منتشر میشوند مورد توجه جدی واقع میشوند.
مؤلف "مفهوم تمامیت در آرای لوکاس و آدورنو" تأکید کرد: به عبارت دیگر مقالات هم زمانی در کانون توجهات قرار میگیرند که در قالب مجموعه مقالات به صورت کتاب منتشر شوند. اما هر چه رو به جلو حرکت میکنیم و ارتباط ما با فضای مجازی بیشتر و بیشتر میشود، مقالهنویسی اهمیت بیشتری مییابد. در دنیای مجازی دسترسی به مقالات آسانتر است و از اینرو در فضای مجازی مقاله و یادداشت در مقایسه با کتاب اهمیت بیشتری پیدا میکند.
وی تأکید کرد: تبادل مقاله در اینترنت به معنای آشنا شدن با فرهنگهای گوناگون و مختلف است. اما مطمئناً مطالب و مقالات اینترنتی از آنجایی که مورد بازنگری و ویرایش علمی قرار نمیگیرند چندان معتبر و موثق نخواهند بود. برای چاپ کتاب و مقاله شاهد هستیم که پیش از انتشار، توسط متخصصان مورد بررسی علمی قرار میگیرند و اگر به لحاظ علمی مورد تأیید قرار گرفتند در این صورت چاپ میشوند.
اندرسون: فیلسوفان امروز خود را درگیر پرسشهای کلان نمیکنند
دکتر الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان نیز تأکید کرد: کتاب نویسی در حوزههای مختلف علوم انسانی به غیر از فلسفه شیوه غالب و رایج نگارش است. در فلسفه اگرچه کتاب نیز اهمیت دارد ولی این مقاله نویسی است که جایگاه والا را در اختیار دارد. علت این است که فلسفه خود را به علم نزدیک تر کرده است. در علم آثار دانشگاهی و علمی در قالب مقاله تبیین و ارائه میشوند. کتاب در علم جنبه عمومی و آموزشی دارد.
مؤلف "ضرورت یکپارچگی" یادآور شد: برای کسانی که میخواهند وارد حوزه جدید علمی شوند و یا برای عامه مردم کتابهایی در علم به نگارش در میآید. ولی شیوه نگارش تخصصی و فنی در علم، مقاله نویسی است. علت این امر این است که دانشمند علم با مدل سازی، آزمون فرضیه و مجموعهای از مشاهدات برای پاسخگویی به فرضیه مواجه است. در علم سؤالات محدود و مشخص هستند و لذا مدل سازی و آزمون فرضیه برای پاسخگویی به سؤالات مشخص و محدود شده است و لذا میتوان انتظار داشت در شیوه مقاله نویسی این موضوع تحقق یابد.
استاد دانشگاه میشیگان یادآور شد: فلسفه نیز به سؤالات کلان میپردازد. ولی در حال حاضر شاهد هستیم که در فلسفه سؤالات به پرسشهای کوچک و محدود خلاصه میشوند. در واقع فلسفه تحلیلی باعث شده تا پرسشهای فلسفی محدود و مشخص شوند. به گونهای که با مسأله محوری مواجه هستیم. در حال حاضر دیگر به ندرت شاهدیم که فیلسوفی دستگاهی فلسفی ارائه دهد. دستگاه فلسفی، رهیافتی نامحدود و نظاممند، با چارچوبی مفهومی است که پرسشهای کلان را پاسخ میدهد.
وی تصریح کرد: امروزه کار فیلسوف پاسخگویی به سؤالات جزئی و مشخص است. در فلسفه با پازلی مواجه هستیم که هر فیلسوف بخش و قطعهای از این پازل را میسازد و با کنار گذاشتن این قطعات میتوانیم دستگاهی کلان داشته باشیم. موضوعاتی چون آگاهی و مسائل شرطی و مفاهیم اخلاقی مسائلی هستند که فیلسوفان گوناگون به آن میپردازند.
تالیافرو: آثار مکتوب بهترین شیوه بیان دیدگاهها در علوم انسانی هستند
دکتر چارلز تالیافرو استاد کالج سنت اولاف مینهسوتای آمریکا تصریح کرد: نوشتههای مکتوب در همایشها از طریق مؤلف بیان و ارائه میشوند و فرصتهای خوبی برای بیان دیدگاهها و اندیشهها به وجود میآورند. حتی وقتی کتابی میخواهد مورد نقد و بررسی قرار گیرد، منتقدان نظرات خود را به طور مکتوب بیان میکنند و طبیعتاً جواب این نقدها نیز به صورت مکتوب داده میشود. بنابراین شیوه مکتوب و کتاب نویسی دارای مزایای زیادی است.
وی در مورد اینکه مقالات او تا چه حد با درسگفتارهایش منطبق است نیز گفت: به طور کلی خیلی سخنرانی نمیکنم مگر اینکه توسط محافل دانشگاهی دعوت به سخنرانی شوم. بیشتر ترجیح میدهم در قالب گفتگو با سایر متفکران و فیلسوفان مواجه شوم تا به عنوان یک تک سخنران. معتقد هستم که تعامل و گفتگو برای همه طرفین گفتگو مهم و حائز اهمیت است. از طریق گفتگو همه طرفهای گفتگو سود میبرند و بر غنای فکری آنها افزوده میشود. بر خلاف سایر اندیشمندان که درسگفتارها و سخنرانیهای خود را به صورت کتاب در میآورند، بنده به این شیوه عمل نمیکنم.
نظر شما