به گزارش خبرنگار مهر در ساری، در اسطوره های ملی و مذهبی به شخصیتهایی برخورد می کنیم که نه تنها در زمان خودشان بلکه بر آینده نیز تاثیرگذار بودند.
این شخصیتها گاهی در یک اثر فرهنگی همچون نوشتن یک کتاب یا یک تابلوی نقاشی یا خط یا با فداکاری خویش در را ه آرمانهای بشری جاودانه می شوند
یکی از این شخصیتها آرش کمانگیر است. جنگ بین افراسیاب تورانی و منوچهر شاه در طبرستان، 12 سال طول کشید و مقرر شد تیری از کوه های رویان در طبرستان انداخته شود و هر کجا فرود آید مرز بین ایران و توران خواهد بود.
گفته می شود، در میان لشگریان ایران آرش این شخصیت ایرانی آنقدر تیر را در کمان کشید که پس از رها شدن تیر از کمان جسمش پاره پاره شد اما از آنجا که طبق قرار قبلی افراسیاب پس از 12 سال جنگ و خونریزی باید از سرزمین ایران خارج می شد مردم آن روز را جشن گرفتند و این سنت از آن تاریخ تاکنون در ایران و به خصوص در مازندران پا برجاست.
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه سبب پیدایش جشن تیرگان را چنین ذکر می کند. کمان را تا بناگوش خود کشید وخود پاره پاره شد و تیر از کوه رویان به اقصای خراسان که میان فرغانه و تخارستان است به درخت گردوی بزرگی فرود آمد به مسافت هزار فرسنگ و مردمآن روز را عید گرفتند.
در کتاب آئین ها و جشن های کهن در ایران امروز نوشته محمود روح الامینی چنین می نویسد: نشانه های برگزاری جشن تیرگان از قرن ششم به بعد در سند های تاریخی اندک است.
در روزگار ما فقط در شهرهای مازندران مراسم تیرماه سیزده شو بر جای مانده است. تیرماه در تقویم مازندرانی (مانند تقویم فرس قدیم) مصادف با آبانماه در تقویم جلالی (تقویم امروز ایران) است.
محاسبه فصل ها، فعالیتهای کشاورزی و جشنهای کهن بر پایه تقویم محلی مازندرانی تا یک نسل پیش رایج بود.
درکتاب واژه نامه طبری ـ تالیف دکتر صادق کیا درباره محاسبه ماه های سال بر پایه گاه شماری فرس قدیم در مازندران (طبرستان)چنین آمده است. اکنون نوروز مازندرانی ها در نیمه دوم اونه ما (آبان ماه) و تیر ماه آنان در پاییز است و جشن تیرگان را در پاییز می گیرند.
این جشن در روز سیزدهم آبان ماه هر ساله بر گزار می شود و به (تیرما سیزده شو) معروف است.
این جشن اکنون در مناطق مختلفی از مازندران و همسایگان آن از جمله مناطقی نظیر سوادکوه، سنگسر، شهمیرزاد، فیروزکوه، دماوند، بهشهر، دامغان، ماها، ساری، بابل، آمل، نوشهر و شهسوار و طالقان برگزار می شود.
در این میان به سراغ شهرستان نوشهر و در بین مناطق مختلف آن به روستای زیبا و تاریخی کندلوس می رویم تا با نحوه و باورهای این جشن آشنا شویم.
تیر ماه سیزده شو در کندلوس/ امیرخوانی و فال حافظ و شاهنامه خوانی
یکی از مراسماتی که در این جشن قابل اهمیت است امیرخوانی و فال حافظ و اجرای موسیقی است. امیرخوانی را معمولا پیران دهکده یا کسانی که از صدای خوبی برخوردار باشند، اجرا می کنند و اشعاری را از امیر پازواری به صورت تک خوان یا همخوانی نی و آواز در گوشه هایی از ردیف دشتی در دستگاه شور موسیقی ایرانی است.
نمونه اشعاری از امیرپازواری که در این مراسم می خوانند
بلبل گنه جان مه تن اتا مثقاله مه مثقال تن هزار فکرو خیاله
(بلبل می گوید ای جانم وزن تن من یک مثقال است ، همین یک مثقال را هزار فکر و خیال انست)
هر کی عاشقی نکرده وِ مرداله صد سال دوویه وِ فلک حماله
(هرکسی عاشقی نکرده است اوجزو مرده است ، گر چه صد سال زنده با شد فلک را حمال است)
فال حافظ از دیگر امور این جشن است که از قدیم الایام با سوادان دهکده در جمعهای خانوادگی یا فامیلی اشعار حافظ را در لوای (فال حافظ) و اشعاری از فردوسی را (شاهنامه خوانی) می خوانند.
موسیقی محلی
همنوازی سرنا و دهل از بعد از ظهر روز جشن شروع و تا پاسی از شب، ادامه دارد. نواختن لله وا (نی محلی) بخش مهمی از این جشن را به خود اختصاص می دهد.
امروزه در کندلوس گروه ها و افراد زیادی نیز وجود دارند که گذشته از مراسم های فوق به اجرای موسیقی سنتی از آن جمله تک نوازی های تار، سه تار، عود، تنبک، نی ، ویلن، کمانچه، سنتور و دیگر سازهای ایرانی یا به صورت گروهی و همنوازی گوشه ها و آواز ها و رنگ هایی را در دستگاه های موسیقی ایرانی در این جشن می پردازند.
در کندلوس برای اینکه تعداد خوراکی ها به 13 برسد از مواد غذایی همچون کدو، کلم، چغندر(چنگل) و لوبیا و سیب زمینی به صورت پخته که آن را هکشی می نامند استفاده می کنند و هائیشت نیز یکی دیگر از اولویت آن شب می باشد.
هائیشت ترکیبی از گندم، شاهدانه (تخم کنف)، به صورت برشته و کشمش و گردو نیز به آن اضافه می شود که در آن شب مورد استفاده قرارمی گیرد. در این اقدام باور دارند که در موقع شکستن گردوها برای درست کردن هائیشت هریک از گردوها قبل از شکستن به نیت شخصی که مورد توجه آن جمع است نامگذاری می شود اگر چنانچه گردو مورد نظر پوک و بدون مغز باشد این باور را داشتند که شخص مورد نظر تا قبل از جشن تیرما سیزده شو سال دیگر خواهد مرد.
در ایام کهن به دلیل کم بودن برنج از دانه های ارزن (گورس) به جای آن استفاده می کردند و برای اینکه جشن تیرما سیزده شو را به بهترین نحو اجرا کنند آن شب از برنج استفاده می کردند.
چون این جشن در فصل پاییز با رسیدن میوههای جنگلیهمچون زالزالک (ولیک)، ازگیل (کنس)، اَلندری وزرشک و دیگر محصولات جنگلی همزمان است میوه های فوق نیز تناول می شود.
در روستاهای مجاور نیز در غروب این روز جوانان هم با در دست داشتن ترکه ای بلند که کیسه ای به انتهای آن بسته شده است همراه کودکان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به در خانه ها و لال بازی از صاحبخانه تقاضای هدیه می کنند و به آنها پول، میوه و شیرینی داده می شود و در کوچه ها به همراه لال شروع به حرکاتی موزون و خواندن اشعار می کنند.
همه پدیده ها، نهادها، آیین ها، جشن ها و همه زمینه های دیگر فرهنگی، با گذشت سده ها و هزاره ها، دگرگون می شود، تحول می یابد با زمان و مکان هماهنگ می شود و به گونه ای دیگر جلوه می کند.
در این زمان چگونگی برگزاری این جشن و این گونه جشنها بستگی به همت اهل فرهنگ و هنر این خطه است.امید است اینگونه جشن ها هرچه با شکوه تر برگزار شود.
نظر شما