به گزارش خبرنگارمهر، نشست نقد و بررسی کتاب"معنای زندگی ازنگاه مولانا واقبال " نوشته پرفسور نذیر قیصر و با ترجمه دکتر محمد بقایی(ماکان) عصر دیروز یکشنبه 16 آبانماه با حضور مترجم و امیر یوسفی و یاسر هدایتی درسرای اهل قلم برگزار شد.
بقایی (ماکان) درابتدای این نشست در معرفی کتاب"معنای زندگی از نگاه مولانا و اقبال" که از آثار برگزیده آخرین دوره کتاب فصل است گفت:این کتاب، دیدگاههای مولوی و علامه اقبال لاهوری در باب زندگی رامورد تطبیق و ارزیابی قرار داده است. من درسفری که به لاهورداشتم مؤلف به مناسبت ترجمه کتاب دیگر خود"اقبال و شش فیلسوف غربی" که پنجاه تن از شخصیتهای پاکستانی درآن دعوت شده بودند با توجه به ترجمه پیشین کتاب خود تحت عنوان "اقبال و شش فیلسوف غربی" از من درخواست ترجمه کتاب "معنای زنگی از نگاه مولانا و اقبال"را بیدرنگ پس از انتشار آن نمود.
مترجم "میکده لاهور"درادامه خاطرنشان کرد: من پس از مطالعه این کتاب و دیدن این نکته که کارتطبیقی در ایران نداشتیم یا کم داشتیم و فعالیت در زمینه ادبیات تطبیقی ما بسیار ضیف است زیرا تقریباً درایران کسی درحال حاضر یافت نمیشود که به هردوموضوع وهردو نفر اشراف کامل داشته باشد و بتواند یک مقایسه تطبیقی بین این دو انجام دهد دیدم که ترجمه این کتاب برای ایرانیان لازم است. بدین ترتیب به ترجمه این کتاب همت گماشتم. این کتاب سومین اثری است که از این مؤلف ترجمه کردهام. دیگرآثار ترجمه شده عبارتند از"اقبال و شش فیلسوف غربی" و "نقد روانشناسی و روان درمانی غرب".
مترجم "اقبال و شش فیلسوف غربی" تصریح کرد: آنچه که من بعنوان مترجم درباره این کتاب میتوانم بگویم این است که این کتاب یکی از بهترین کارهایی است که در حوزه اقبال پژوهی انجام دادهام. من ده هزار صفحه راجع اقبال کارکردهام و سی اثر درحوزه اقبال شناسی ترجمه و تألیف کردهام که این اثر 29ام است که دارای موقعیت ویژهای درمیان آنها است. ترجمه این کتاب بسیار سخت بود و برابر ترجمه چهارکتاب وقتم را گرفت هم بدلیل اصطلاحات فنیای بود که مؤلف بکاربرده بود که باید مقصود وی را با یافتن معادلات دقیق میرساندم هم به این علت بود که بسیاری از ابیات مولانا را همینطور به صورت شرح آورده بود که مولانا چنین میگوید چونکه عین ابیات فارسی را نیاورده بود و چون ارجاع نداده بود من میبایستی سند میدادم. برای همین پیدا کردن اصل اشعار خیلی وقتم را گرفت.
نویسنده کتاب " درجستجوی هویت ملی" در ادامه گفت: دیگر اینکه ایشان دربعضی جاها، و در آخر کتاب توضیحاتی داده بودند چون دیدم که بیشتر از ایشان روی اقبال کار کردهام این توضیحات را درکروشه و در همان صفحه مربوطه آوردم. این کتاب با متن اصلی هیچ تفاوتی ندارد جز اینکه عنوان اصلی کتاب با روحیه و مذاق خواننده ایرانی اندکی تغییر یافت. چون این کتاب دیدگاههای این دو شاعر متفکر را درباب تکامل انسان،خدا و انسان، عقل وعشق،آزادی اراده، آفرینش وتقلید، نقش زن،ارزشهای انسانی،فرهنگ،جامعه،تعصب و خرافه،سرشت آدمی و موضوعاتی از این دست بررسی کرده است که همگی به موضوعات اساسی زندگی هستند و نه به دین مربوط میشوند من عنوان کتاب را تغییردادم. عنوان اصلی کتاب "تأثیرات دینی اقبال از مولانا" بود. دیگر اینکه مؤلف هرجا که مولانا را به عنوان رومی آورده است تبدیل به مولانا کردهام و دیگر اینکه تمام ارجاعاتی که ایشان آخر کتاب آورده بود من در حاشیه کتاب آوردم.
بقایی(ماکان) درادامه در معرفی اقبال چنین اظهارداشت: اقبال بسیار معروفتر ازآنست که ما بخواهیم معرفیاش کنیم. او جزو آن دسته از شخصیتهای فرهنگی است که دردیارما واقعاً مظلوم افتادهاند. اقبال شعلههای فرهنگ و زبان فارسی را در شبه قاره هند که رو به خاموشی میرفت مجدداً برافروخت. وی از15000بیتی که سروده 9000بیتش به زبان فارسی است و آن تعدادی هم که به زبان مادریش اردو است بعدها از سرایش آنها پشیمان شد و در جواب خبرنگاری که از او پرسیده بود چرا با اینکه به چندزبان مختلف تسلط دارد به فارسی شعر میگفته، گفت: هیچ زبانی در دنیا غیر از زبان فارسی نمیتواند اندیشههای مرا بیان کند.
وی افزود: اقبال کسی است که به آمار پونسکو 18000مقاله و کتاب درجهان درباره او نوشتهاند در تمام کشورهای اسلامی تحقیقات متعدد درزمینه اندیشههای او صورت گرفته است. درایران همگان ازجمله دهخدا ، مینوی،تقی زاده،معین، همایی،فروزانفر و دیگران اورا یکصدا مولوی عصر لقب دادند و نه تنها از سوی ایرانیان عزیز شمرده شد بلکه اشعارش در زمان حیاتش توسط کسانی مانند نیکلسون و آربری به زبانهای مختلف ترجمه شد.
نویسنده کتاب"تصحیف غربزدگی" خاطر نشان کرد: اقبال نه تنها زبان و فرهنگ فارسی را در شبه قاره هند احیا کرد بلکه در تمام جهان نام او همیشه با نام ایران عجین است. بعضی از غزلهایش را اگر در لای دیوان شمس بگذاریم خواننده تشخیص نمیدهد که این غزل از شمس یا شاعر دیگری است. اقبال دارای یک دستگاه فلسفی خاص است. فلسفه خودی از آن اوست و درمیان فلاسفه ایرانی فقط یک شخصیت دارای دستگاه فلسفی شبیه اوست که آن هم شهاب الدین سهروردی است.
مترجم کتاب"بازسازی اندیشه دینی اسلام" درادامه تصریح کرد: بنابر اظهار یکی از اساتید دانشگاه الازهر در تمام طول تاریخ بعد ازاسلام کسی مثل او ظهور نکرده است. آن ماری شیمل از او ستایش کرده است و شریعتی اورا علی گونهای در قرن بیستم دانسته است. در پاکستان نقاشیهایی که از اوکشیده شده انگار او را در باب افلاک و در عرش به پرواز درآوردهاند. او قرآنپژوه و اسلام شناسی بزرگ است که 12 شخصیت یکجا در فردیت او جمع شدهاند که هرکدامشان به تنهایی برای بزرگی یک شخصیت کافی است.
نظر شما