به گزارش خبرنگار مهر، از مدتها پیش، پیشنهاد ساخت مستندی از زندگی عزتالله انتظامی از طرف بسیاری از کارگردانان سینمای ایران مطرح شد، اما با توجه به حساسیت آقای بازیگر در حوزه فعالیتهای هنری این پیشنهاد در بسیاری از موارد رد شد و یا نیمه تمام باقی ماند.
سرانجام غزاله سلطانی کارگردان جوان و تازه کار حوزه مستند، به دلیل آشنایی قدیمی با عزت الله انتظامی توانست نظر او را برای ساخت مستندی از زندگی این بازیگر سینمایی جلب کند. با وجود شرط و شروطهای آقای بازیگر مبنی بر پخش فیلم در صورت رضایت شخصی او، حضور تهیه کننده نام آشنایی چون قاسم قلیپور، تدوین مستانه مهاجر و موسیقی مجید انتظامی کارگردان جوان اعتماد به نفسش را از دست نداد و مستند "...و آسمان آبی" به سرانجام رسید.
اگرچه برای ساخت این مستند چیزی حدود دو سال و نیم وقت صرف و80 ساعت راش گرفته شده است اما "...و آسمان آبی" تنها یک وجه از زندگی عزت الله انتظامی را نشان میدهد، وجهی که کمتر کسی میتواند آن را تصور کند.
نشست فیلم مستند "...و آسمان آبی" با حضور عزت الله انتظامی ،غزاله سلطانی کارگردان و قاسم قلیپور تهیهکننده در خبرگزاری مهر برگزار شد که مشروح آن میآید.
*خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: عزت الله انتظامی قطعا پیشنهادهای زیادی در مورد ساخت مستند داشته است. شما در زمینه کاری آدم سختگیری هستید. اما اینبار با همه دفعات فرق دارد چرا که قرار است به زندگی شخصی شما بپردازد. چطور راضی شدید این مستند ساخته شود؟
-عزتالله انتظامی: خیلیها به من پیشنهاد دادند که مستندم را بسازند. حتی یکی نفرشان هم دو جلسه هم فیلم گرفته بود. یادم میآید یک بار هم آقایی که به احترامش اسمش را نمیآورم، با اشتیاق آمد و به من گفت میخواهم مستند تو را بسازم. من هم چون خیلی دوستش داشتم پذیرفتم. برای ساخت این مستند من و همسرم در پارک قیطریه قدم زدیم و یک بار هم رفتیم چلوکبابی با هم غذا خوردیم.یک روز مجید و خانوادهاش را خانه ما دعوت کرد و یک روز هم ما رفتیم خانه مجید. من دیدم این کارگردان هدفی ندارد. به خاطر همین گفتم "مثل اینکه نه تو حال ساختن این فیلم را داری و نه من. نوارهایی که تا حالا فیلم گرفتی به من بده و بگذار برای وقت دیگری این کار را پیگری کنیم."
*دوباره سراغ شما نیامد؟
-نه خدا را شکر. وقت نشد. یک بار هم زمان آقای میرکریمی در خانه سینما، یک نفر میخواست مستندی از من بسازد. خیلی هم در این زمینه تحقیق کرده بود اما به نظرم نمیتوانست آنطور که باید منظورش را برساند. چند مستند پرتره هم از دوستان دیگرم دیده بودم که خوشم نیامد
*چرا خوشتان نیامد؟
-یک مقدار از صحنههای فیلمهایی که بازی کرده بودند را داخل مستند گذاشته بودند و از اطرافیان هم در مورد شخصیتشان سوال پرسیده بود. به این شیوه کار میگویند استشهاد محلی نه مستند. به نظر من فیلمی مستند است که آدم با یک بار دیدنش سیر نشود و با هر بار دیدن یک مفهومی از آن بگیرد. مستند مثل آلبوم عکس میماند و با گذشت زمان برای مخاطب جذابتر میشود.
*چطور شد به خانم سلطانی اجازه ساخت مستندتان را دادید؟
-ما چیزی حدود 12 سال است که با هم آشنا هستیم. خانه هم رفت و آمد داشتیم. یک بار که منزلش رفتم دیدم کتاب "آقای بازیگر" را ورق ورق کرده است. به نظرم خیلی اهل مطالعه آمد. در مورد فیلمهای جشنواره فیلم فجر هم اظهار نظرهایی میکرد که به نظرم بد نبود. زمانی که از کانادا برگشت 15 صفحه مطلب دستم داد و به من گفت آن را بخوانم. در مورد زندگی من بود اما چیزی مربوط به فیلمهای سینماییام در آن نیامده بود. رابطهای بود که در خانه شکل میگرفت. اعتقاد من این است که فیلم مستند یعنی بیان واقعیت و نباید اثری از بازی کردن در آن دیده شود. از این نوشته بدم نیامد اما میترسیدم آن چیزی که میخواهیم در نیاید و آبرویم برود. با چند نفرهم مشورت کردم و چون خانم سلطانی پیش از این کار نکرده بود به من گفتند این ریسک را نکن. البته من اعتقادی به این ندارم که اولین کار یک کارگردان خوب درنمیآید. بالاخره آدم زمانی که کارش را شروع کند و تجربه کند میتواند خیلی چیزها را یاد بگیرد، اما با این حال باز هم میترسیدم.
من زندگی خودم را میکردم و آن ها هم فیلمشان را میگرفتند. البته باز هم دل توی دلم نبود چون من وسواس زیادی دارم و نمیتوانم ریسک کنم |
عزتالله انتظامی |
*میتوانستید شرط بگذارید که اگر کار آنطور که میخواستید نشد، پخش نشود.
-این اولین شرط من بود. رفتیم سراغ قلیپور که از فیلم "عروس آتش" او را میشناختم. به قلیپور گفتم چنین فیلمی قرار است ساخته شود و تو بیا من را نجات بده. قلیپور هم آمد. بین کار من به شیوه خانم سلطانی دقت میکردم که چطور کارش را جلو میبرد. مستند که نمیتواند به شما بگوید این کار را بکن و آن کار را نکن. خیلی وقتها دیدم که دوربین جایی است که من نمیبینیم و میزانسنی وجود ندارد. من زندگی خودم را میکردم و آن ها هم فیلمشان را میگرفتند. البته باز هم دل توی دلم نبود چون من وسواس زیادی دارم و نمیتوانم ریسک کنم.
*شما قسمتهایی از فیلم را دیدید؟
-یک بار زمانی که فیلم هنوز کامل نشده بود، رفتم دفتر قلیپور و بخشهایی ازآن را را دیدم. بعد از آن هم تقریبا وسطهای فیلمبرداری خانم سلطانی رفت کانادا. ساخت این فیلم چیزی حدود دو سال و نیم طول کشید و ما دو برف در آن داشتیم. بعد از اینکه از کاناد آمد با انرژی بیشتری به کار ادامه داد.
*شما که بخشهایی از فیلم را دیدید راضی بودید؟
-بدم نیامد. ما با خانم مهاجر تدوینگر فیلم، هم تعامل و صحبت داشتیم. زمانی که فیلم را با صدا دیدم خوشم آمد. موسیقی هم که رویش گذاشته شد بیشتر خوشم آمد.
شبی که برای اولین نمایش فیلم به سینما آزادی رفتم به قلیپور گفتم بیا نزدیک در بشینیم که اگر مردم خوششان نیامد زود برویم بیرون |
عزت الله انتظامی |
*موسیقی فیلم کار مجید انتظامی است؟
-بله. با اینکه سر مجید خیلی شلوغ بود اما قلیپور توانست راضیاش کند. با همه اینها من باز هم در مورد ماحصل کار نگران بودم. شبی که میخواستم برای اولین نمایش فیلم به سینما آزادی بروم این نگرانی بیشتر شد چرا که من از فیلم خوشم آمده بود اما ممکن بود تماشاگر آن را نپسندد. به خاطر همین به قلیپور گفتم بیا نزدیک در بشینیم که اگر مردم خوششان نیامد زود برویم بیرون تا کسی ما را نبیند. اما خوشبختانه سالن پر شد. بعد از تمام شدن فیلم تماشاگران برگشتند رو به من و استقبال خوبی کردند. خیلیها گریه میکردند قلیپور هم که اوضاع را اینطور دید به من گفت با مردم بیرون برو. عکسالعملها خیلی خوب بود.
*این میزان نگرانی شما برای چه بود؟
-شب اول که فیلم روی پرده رفت خیلی ترسیدم. خودم خوشم آمده بود اما از طرف مخاطبان نگرانی داشتم.میدانید، تماشاگر ما عادت دارد که مثلا اگر تیم ملی فوتبال ببرد برود استقبالشان فرودگاه اما اگر یک گل بخورد هیچ کس سراغشان نمیرود. به خاطر همین سخت است آدم بخورد زمین و دوباره بتواند بلند شود. نقدهایی که تا حالا در مورد این فیلم شده خوب بوده است. علاقه و ذوق خانم سلطانی باعث شده است این فیلم صداقت داشته باشد. من در "... و آسمان ابی" دیالوگی دارم که میگویم همه ما پول میگیریم که فیلم بازی کنیم. بعضیها بازی میکنند که فقط پول بگیرند اما بعضیها پول میگیرند و عاشقانه بازی میکنند.خانم سلطانی هم این فیلم را عاشقانه ساخت. در این فیلم خیلی دقت شده بود. من خوشحالم این فیلم روی اکران است و توقع هم ندارم که مستند را بیشتر از این ببینند.
*لوکیشن مرکزی فیلم خانه آقای انتظامی است. خانم سلطانی چرا از ابتدا فقط همان خانه را انتخاب کردید؟
-غزاله سلطانی-کارگردان: چون آقای انتظامی در آن خانه زندگی میکنند.
*مستند ساختن در مورد آقای انتظامی به خاطر گسترده و بزرگ بودن سوژه بسیار سخت است. زاویه نگاه این فیلم به آقای انتظامی چه چیزی بود؟ شما کدام وجه عزتالله انتظامی را انتخاب کردید؟
سعی کردم بیشترین مسالهای که در مستندم جلوه کند تضادی باشد که در زندگی آقای انتظامی دیده میشود. تنهایی و خلوتی که او در خانه دارد در مقابل شور و هیجانی که در بیرون از خانه از خود بروز میدهد |
غزاله سلطانی |
-تمام تلاشم این بود که زاویهای از این بازیگر رانشان دهم که تا به حال مردم ندیدند و این مستند صرفا نمایشی از فعالیتهای هنری او نباشد و طوری نشود که ما فقط در مورد فیلمهای آقای انتظامی صحبت کنیم. برای من همیشه این وجه از زندگی آقای انتظامی خیلی جذاب بود و فکر میکردم برای مخاطب هم جالب باشد که بداند یک بازیگر و آدم معروف در خانه چه میکند. خلوت این آدم برای من خیلی جالب بود. سعی کردم بیشترین مسالهای که در مستندم جلوه کند تضادی باشد که در زندگی آقای انتظامی دیده میشود. تنهایی و خلوتی که او در خانه دارد و در مقابل شور و هیجانی که در بیرون از خانه از خود بروز میدهد. سعی کردم یک سری از نقاط عطف زندگی این آدم را که در کتابها خوانده بودم و خودش هم در خیلی مواقع به آنها اشاره کرده بود، نشان دهم. مثل رفتن به دانشگاه، تئاتر کرگدن، یونسکو، امیرارسلان نامدار، زمانی که برای بچههای افغانی پول جمع کردند و از این دست اتفاقها که به گفته آقای انتظامی برایشان تولدی دوباره بود. به انتخاب همه این اتفاقات همه با هم درست زمانی که کتابها را خواندیم و فیلمهایشان را دیدیم، رسیدیم.
*پس قبول دارید که تنها یک وجه از زندگی این شخصیت را به نمایش درآوردید؟
-من هیچ وقت نمیتوانم بگویم ما همه وجوه زندگی عزتالله انتظامی را به طور کامل در این مستند میبینیم. اما میتوانم بگویم این مستند قطرهای از دریای است که تماشاگر با دیدن آن دوست دارد باز هم در مورد این شخصیت بداند و به همین خاطر ترغیب میشود که کتابهایی که در مورد ایشان نوشته شده است بخواند و فیلمهایش را هم ببیند.
*از اینکه موضوع به این بزرگی را به عنوان اولین تجربهتان انتخاب کردید نترسیدید؟
چرا. خیلی.
*آقای انتظامی آدم سختگیر و بزرگی است و شما هم تجربه اولتان است و سراغ تهیهکنندهای هم رفتید که میتواند در سینما خیلی کارها را انجام بدهد.
-من خیلی نگران بودم اما وجود خود آقای انتظامی و آقای قلیپور و خانم مهاجر به من کمک میکرد.
نظر شما