۸ دی ۱۳۸۹، ۸:۱۶

«کودکان» فیلسوفان کوچکند

«کودکان» فیلسوفان کوچکند

عضو گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه کودکان را می‌توان فیلسوفان کوچک نامید،گفت: در فلسفه برای کودکان، کودک دارای استعدادهای ویژه‌ای دانسته می‌شود اما در نظریات آموزش و پرورش رایج، کودکان موجودات ناقصی تلقی می‌شوند که باید در نظام آموزش و پرورش کامل شوند.

سعید ناجی در گفتگو با خبرنگار مهر، با تأکید بر اهمیت توجه به زیرساختها در پرداختن به فلسفه برای کودکان گفت: برای رسیدن به اهداف فلسفه برای کودکان، نیاز به آماده کردن زیرساختهایی هست که بدون آنها عملاً اجرای این برنامه‌ غیرممکن است و حتی می‌تواند باعث انحراف یا حتی شکست این برنامه شود.

وی با اشاره به اینکه این ساختارها  شامل تحولات نظری در خود آموزش و پرورش است، به برخی از تحولات نظری مورد نیاز در این حوزه پرداخت و گفت: تعریف کودک در نظام آموزش و پرورش ما با آنچه فلسفه برای کودکان در نظر دارد، متفاوت است. در فلسفه برای کودکان، کودک دارای استعدادهای ویژه‌ای دانسته می‌شود و از همین روی است که کودکان را فیلسوفان کوچک می‌نامند اما در نظریات آموزش و پرورش رایج، کودکان موجودات ناقصی تلقی می‌شوند که باید در نظام آموزش و پرورش کامل شوند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: مسئله دیگری که باید در آموزش و پرورش اصلاح شود، نظریات مربوط به روشها و برنامه درسی است. در برنامه فلسفه برای کودکان، تداوم کلاسها مبتنی بر علاقه کودکان است و نه اجبار مدرسه یا والدین برای تحصیل. به عبارت دیگر در آموزش و پرورش رایج ما بچه‌ها را مجبور می‌کنیم که تحصیل کنند و در نتیجه وقتی مدارس تعطیل می‌شوند، بچه‌ها از مدرسه فرار می‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: در برنامه فلسفه برای کودکان، مبنای اصلی، علاقه کودک برای حضور در کلاس است. این علاقه برای کشف واقعیتها و حقایق، مثل علاقه به خوردن و آشامیدن تقویت می‌شود. همچنین در نظریات مربوط به شکل کلاسها تفاوتهایی وجود دارد. یکی از این تفاوتها این است که قوانین خاصی در کلاسهای رایج ما وجود دارد که دانش‌آموزان باید آنها را رعایت کنند، مواردی چون حضور به موقع در کلاس، سکوت کردن در کلاس، انجام تکالیف و مانند آن که در برنامه فلسفه برای کودکان این گونه نیست.

عضو گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: این قوانین در برنامه فلسفه برای کودکان وجود ندارد بلکه بچه‌ها خودشان قوانینی را وضع می‌کنند. بنابراین باید گفت که این تحولات، تحولاتی مبنایی‌اند که باید در آموزش و پرورش ما به وجود آیند.

وی افزود: برخی از زیرساختها به منابع درسی مربوطند. به عنوان مثال منابع درسی در فلسفه برای کودکان بیشتر داستانی‌اند تا بچه‌ها با خواندن آنها علاقه ذاتی‌شان برانگیخته شده و در نتیجه به پرسش‌گری و انجام تحقیق بپردازند.

ناجی سپس با تأکید بر آموزش مربیانی برای اجرای برنامه فلسفه برای کودکان گفت: این امر نیز از جمله زیرساختهایی است که باید فراهم شود. مربیان فلسفه برای کودکان ماهیتاً با معلمان نظام آموزش و پرورش رایج متفاوتند یعنی معلمانی که تنها داده‌ها و اطلاعات موجود در کتابهای درسی را به دانش‌آموزان منتقل می‌کنند.

وی ادامه داد: در برنامه فلسفه برای کودکان (فبک) انتقال اطلاعات به دانش‌آموزان اهمیت چندانی ندارد. اطلاعات به واسطه کتابها، منابع اینترنتی و مانند آن در دسترسند و بنابراین مهم آن است که مربی بتواند مهارتهای تحقیق و استدلال را در دانش‌آموزان ایجاد کند و نه اینکه صرفاً به ارائه اطلاعات و داده‌ها اکتفا نماید.

ناجی در پایان تصریح کرد: در برنامه فلسفه برای کودکان تمامی دروس با تمرینهایی همراه هستند که بچه‌ها به کمک آنها می‌توانند در زمینه فعالیتهای اجتماعی، اخلاقی و منطقی تمرین کرده و معلم نیز می‌کوشد الگوی کامل این مهارتها را در کودکان نهادینه کند.

کد خبر 1219846

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha