به گزارش خبرنگار مهر، غلامرضا خواجه سروی دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) که اکنون معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است دکتری تخصصی علوم سیاسی خود را در گرایش اندیشه سیاسی با دفاع از پایان نامه "رقابت و ثبات در نظام های سیاسی؛ مطالعه موردی جمهوری اسلامی ایران" در سال 1382 از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرده است در آستانه حماسه "9 دی ماه" در گفتگوی مشروح با خبرگزاری مهر علاوه بر اینکه از جایگاه تخصصی خود مولفه ها و مختصات حرکت "9 دی ماه" را تشریح کرد نمونه های مشابه "9 دی ماه" در تاریخ ایران قبل و پس از انقلاب اسلامی را تشریح کرد.
معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری علاوه بر "9 دی ماه" به یک روز دیگر در سال 88 نیز اشاره کرد که اظهاراتش درباره این روز می نمود که گویی در سیاست هایی که برای حوزه دانشگاه پس از فتنه در نظر دارد این روز روزی کلیدی و "تراز" است.
* خبرگزاری مهر - گروه حوزه و دانشگاه: دکتر خواجه سروی؛ مولفه ها و مختصات حرکت "9 دی ماه" را از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی تشریح کنید.
- دکتر غلامرضا خواجه سروی: انتخابات دهم ریاست جمهوری فارغ از اینکه چه کسی در این انتخابات به کدام نامزد رأی داد و سلایق سیاسیاش چه بود، کار مهمی را سامان داد که نمود عینیاش شرکت 85 درصدی مردم ایران در انتخابات پس از گذشت حدود 31 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
برخی از نیروهای دوم خردادی از 8 سال حاکمیت دولت دوم خرداد حداقل 5 سالش را برای مطرح کردن بحث رفراندوم تلاش داشتند. حافظه تاریخی ملت ایران این را فراموش نکرده که آنها می گفتند بحران داریم، رفراندوم کنیم، خیلی از افراد شعار و برنامهشان این بود که باید دنبال استحاله محتوای قانون اساسی برویم و دنبال این استحاله با رأی مردم بودند.
مشارکت 85 درصدی مردم ایران در نفس انتخابات و اینکه قشری از مردم که تحت عنوان "خاکستری" نامیده می شوند در انتخابات دهم ریاست جمهوری به میدان آمدند مجددا یک همه پرسی برای نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی شد چون عالی ترین مقام جمهوری اسلامی ایران مردم را برای شرکت در انتخابات دعوت کردند بنابراین این خود نشانی از این بود که مردم ایران همچنان به انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی وفادارند.
همچنین بحث شعار عدالت و مباحثی مانند استقلال و آزادی که به دنبال عدالت است و در آن انتخابات مطرح شده است از شعارهای انقلاب اسلامی است. با توجه به فضای انتخابات ریاست جمهوری دهم حوادثی که پس از انتخاب رخ داد، حوادث سالهای اول انقلاب را تداعی می کرد و بعد از آن جدا شدن صفوف از همدیگر خود عظمتی آفرید.
دولت های مخالف بخصوص دنیای غرب تلاش کردند مشارکت 85 درصدی که خودشان به هیچ وجه نمی توانند در کشورشان رقم بزنند را تخریب کنند که در این پروژه متاسفانه به میزان زیادی موفق شدند که جلوی ورود شیرینی این مشارکت 85 درصدی به عرصه جامعه ایران را بگیرند، بطوریکه متأسفانه تبدیل به حوادثی شد که حوادث فتنه و بعد از آن را رقم زد.
مخافان جمهوری اسلامی ایران توسط عوامل خارجی و کسانی که در داخل دانسته یا ندانسته عامل آنها شدند و آب به آسیاب آنها ریختند، شیرینی مشارکت 85 درصدی یا همه پرسی مجدد به نظام جمهوری اسلامی را تخریب کردند. اتفاقی که در 9 دی ماه 88 روی داد پاسخی به مجموعه حوادث و تخریبی بود که پس از انتخابات دهم صورت گرفته بود.
9 دی ماه یک حرکت مردمی بود که مردم خوشان به عرصه آمدند و این حماسه را آفریدند، اگرچه توسط رسانه های استکباری سعی می شد این القا شود که مردم را به زور آوردند یا آب میوه دادند تا مردم بیایند، به هر صورت آنچه در داخل ایران اتفاق افتاد کار عظیمی بود که نشان می داد مردم ایران همچنان در صحنه هستند و آمدند تخریبی که شده بود را از بین ببرند.
از نظر جامعه شناسی جالب است همان طور که در جریان همه پرسی به نظام جمهوری اسلامی و حوادثی که برای پیروزی انقلاب اسلامی، برای تحکیم نظام و برای دفاع مقدس اتفاق افتاده است نمی توانیم بگوییم این قشر در این قضیه بودند و فلان قشر در کار دخالتی نداشتند، برای حماسه 9 دی ماه نیز چنین چیزی صادق است. اینکه می گوییم انقلاب اسلامی ایران مردمی ترین انقلاب جهان است یعنی هر قشری غیر از عده معدودی در آن وارد شده اند. در واقعه 9 دی نیز اتفاقی افتاد که حضور مردمی را تداعی می کرد.
با همه انتقاداتی که ممکن بود اقشار مختلف جامعه ایرانی نسبت به عملکرد مدیران و سیاستهای اجرایی داشته باشند اتفاقی که دوباره در 10 و 11 فروردین ماه 58 افتاد و همه مردم پای صندوق رأی آمدند و بخاطر خدا پا در صحنه گذاشتند، 9 دی ماه 88 هم با همه اتفاقاتی که افتاده بود ولی بخاطر خدا باز حادثه دیگری رخ داد که 9 دی شکل گرفت.
در حادثه روز عاشورای 88 توهین به اصل نظام شد، به امام سوم شیعیان جسارت شد. اینها کاتالیزورهایی بودند که باعث شدند باز دو رفراندوم داشته باشیم. یکی مشارکت 85 درصدی که غربی ها به آن مشارکت دموکراتیک و حضور پای صندوق های رأی می گویند. شکل دیگر هم که در کشورمان سابقه دار است حضور در خیابان ها بود که این هم جلوه ای از مشارکت سیاسی بومی در کشورمان است.
شاید در جاهای دیگر این مشارکت سیاسی را تحت عنوان "توده ای" می نامند اما در کشورخودمان همیشه وقتی حضور مردم در خیابانها و صحنه ها بوده برای کل کشور ایران مثبت تلقی شده و کسی آن را منفی ندانسته که بخواهد بگوید چون حضور توده ای و دسته جمعی است کور و بی هدف و بدون خودآگاهی است یا افرادی که آمده اند نمی دانند چه کار می خواهند بکنند. اتفاقا این نشان داد هم حوادث انقلاب، هم فروردین 58 و هم انتخابات 88 و سپس حماسه 9 دی حضور مردم در خیابانها یک مشارکت سیاسی آگاهانه است یعنی افراد با شناخت به صحنه می آیند و توجهشان به نظام جمهوری اسلامی است.
* آیا نمونه هایی از حرکات ملت ایران در طول تاریخ معاصر قبل و بعد از انقلاب اسلامی که بتوان از نظر "جنس" مشابه حرکت 9 دی ماه نامید وجود دارند؟
- ممکن است حوادثی که برشرده می شوند از نظر کمیت و کیفیت با یکدیگر فرق داشته باشند اما روح حاکم بر این حوادث و وقایع یکی است. 15 خرداد ماه سال 42 چنین روحیه ای است. آنها که از ورامین حرکت کردند سلاحی نداشتند بلکه چیزهایی در ذهنشان بوده که امروز باز دیده می شود.
نماز عید سال 57 نیز چنین اتفاقی را تجربه کرده است. تاسوعا و عاشورای سال 57 که شعار "خون بر شمشیر پیروز است" سر داده شد و آن زمان غربی ها آن را به عنوان رفراندوم علیه نظام شاهنشاهی تلقی کردند از این جنس است. در فروردین 58 نیز همچنین.
در زمان دفاع مقدس عمده ترین چیزی که دولت صدام می خواست از آن بهره بگیرد بمباران و موشک باران شهرها بود. آنها حساب می کردند جایی که اگر ایرانیان را تهدید کنند ایرانیان عقب نشینی می کنند، نماز جمعه تهران بود. اما جالب است که آن روزی که آنها تهدید کرده بودند نماز جمعه را موشک می زنیم، نماز جمعه شلوغ ترین نماز جمعه شده بود. چون از این وقایع زیاد داشته ایم دیگر برای خودمان واقعا خیلی تازگی ندارد اما از این جهت که این حرکات به استقامت انقلاب کمک کرده است خیلی مسائل مهمی هستند.
در سالهای پس از دفاع مقدس نیز اتفاقاتی از این جنس افتاده که مهم ترینهایش مربوط به پرنده هسته ای ایران است. البته حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 که کاندیدای جبهه دوم خرداد رأی آورد - حال هر تحلیلی راجع به 2 خرداد داشته باشیم به جای خود - همین که آن زمان هم مردم برای نظام جمهوری پای صندوق ها آمدند حرکت را مردمی می کند. پس از پیروزی کاندیدای دوم خرداد نظرمان این بود که این انتخابات برای نظام جمهوری اسلامی است. یک اتفاق مهمی بود که در ایران افتاد. خیلی ها می گفتند دیگر کسی در انتخابات شرکت نمی کند ولی حضور مردم در انتخابات دوم خرداد نشان داد خود حرکت یک حرکت بسیار مهمی است. حال عواقب 2 خرداد و آدمهایی که بعدها آمدند و اختلافات سیاسی و ... که در همه مملکت ها است، برای ما نیز است. حال اگر این که چه کسی کند رفت و چه کسی تند رفت و چه چیز افراط شد، استحاله شد و ... را کنار بگذاریم به این می رسیم که انتخابات 2 خرداد ماه 76 هنر نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و مردم ایران در صحنه آمدند.
در حوادث هسته ای نیز دو اتفاق مهم افتاده، یکی راهپیمایی 22 بهمن ماه بود که البته هر ساله اتفاق می افتد اما راهپیمایی سالی که بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، ایران را تهدید به حمله نظامی کرد اتفاقا راهپیمایی با شکوه تر بود و مردم جدی تر در صحنه آمدند. اتفاق بعدی که روی داد حضور دسته جمعی مردم شهرها و روستاها در سفرهای استانی دولت بود و ذهنیتی پیدا شد که انرژی هسته ای مسئله ما است و همه آمدند در سفرهای استانی شعار دادند و گفتند هسته ای حق مسلم ما است و پای این قضیه ایستادند. در همین اواخر هم که انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن است که منجر به حماسه 9 دی شد.
* به هر حال فعالان سیاسی ما دو دسته اند، یا با کار کردن در قالب احزاب و گروههای سیاسی "حرفه ای" نامیده می شوند یا اینکه در دوران دانشجویی فعالیت سیاسی می کنند و "آماتور" نامیده می شود. فعالان آماتور عرصه سیاسی به هر حال گرایشاتی دارند. یک عده به طیف های مختلف اصولگرایی و عده ای هم به فضاهای اصلاح طلبی گرایش دارند. به هر حال در حوزه ای که تحت عنوان فتنه نامیده شد دانشجویان و جوانانی بودند که با افرادی که امروز تحت عنوان سران فتنه شناخته می شوند آمد و شد کردند و امروز در کارنامه سیاسی شان آمده که در سال 88 با فلان حزب یا فلان ستاد انتخاباتی دست اندرکار بوده است. به نظرتان آینده سیاسی نوجوانان و جوانانی که در وزن کشی قدرت نبوده و صرفا حسب یک علاقه در ستادها و احزاب مختلف که امروز دیگر بروزی ندارد فعالیت کرده اند، چه می شود؟
- دیدگاه امام خمینی (ره) درباره مدل رقابت سیاسی این است که فضای رقابت سیاسی باید باز باشد و سلیقه های مختلف باید بتوانند در عرصه حضور پیدا کنند. منتها این یک نکته دارد و قاعده اش هم در کشورمان همین طور است. در نظام سیاسی کشور ما این است که قدرت سیاسی باید توسط جناح های طرفدار نظام یا جناح های اسلامگرا یا مسلمان دست به دست شود و نباید به دست غیر مسلمانان یا کسانی که اندیشه های دینی را قبول ندارند بیافتد. یک دلیل ناظر بر دلایل شرعی و اعتقادی است. از حیث جامعه شناسی نیز ثابت شده که اگر غیر از این اتفاق بیافتد هزینه زیادی را بر جامعه تحمیل خواهد کرد.
کسانی که در ایام انتخابات در ستاد فلان کاندیدایی فعالیت کردند اینها کار مثبتی کردند. حتی اگر در ستاد کسانی که بعدا تحت عنوان سران فتنه نامیده شدند. سرانه فتنه یا کاندیداهایی که در انتخابات دهم رأی نیاوردند توسط شورای نگهبان تأیید شده بودند و کاندیداهای نظام جمهوری اسلامی بودند. هر کسی هم در ستادهایشان فعالیت کرده برای نظام فعالیت کرده است. اگر این اتفاق هم نمی افتاد آن شور و نشاط سیاسی در جامعه ما ایجاد نمی شد و این بالاخره محصول زحمات اینها است. اگر خواسته باشیم بگوییم اینها را قبول نداریم یعنی بخشی از جامعه مان را قبول نداریم.
ملاک ما باید فرمایشات مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد ماه باشد. باید دید چه کسی بعد از فرمایشات ایشان که قاعدتا باید فصل الخطاب باشد، همان رویه قبلی خود را ادامه داده است. البته در جمع های غیر حرفه ای و دانشجویی امروزه شاید عدد کمی داشته باشیم که هنوز هم یک چیزهایی از آنها در ذهن دارند ولی عموما خیلی از همان افراد که در ستادهای افرادی که تحت عنوان سران فتنه نامیده می شوند نیز کار می کردند، پس از نماز جمعه 29 خرداد ماه برگشتند و دیگر ادامه ندادند. اینها آینده سیاسیشان روشن است.
اتفاقا اگر کسانی که تحت عنوان سران فتنه یا کاندیدای شکست خورده نامیده شدند با حفظ برنامه ها یا شعارهایشان مانند سایر کشورها با دولت برنده مخالفت قانونی می کردند و سراغ بنیان های هویتی نظام نمی آمدند وضعشان این طور نمی شد. آنها با قصد همکاری با رقیبی که بالاخره در انتخابات رأی آورده می توانستند آینده سیاسی بهتر از این داشته باشند که در حال حاضر دارند. این گونه روش برخورد با انتخابات و نظام در هیچ کجا پسندیده نیست.
بنابراین باید دو جا را تفکیک کرد. کسانی که پس از 29 خرداد ماه همان رویه قبلی خود را ادامه دهند اگر اعتقاد دارند باید در آینده سیاسی ایران به قدرت برسند و خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند و جزو انتخاب شوندگان باشند، آنها باید به آنچه در حماسه 9 دی ماه گفته شد خود را تطبیق دهند. گاهی اوقات در اتاق دربسته یک فکرهایی می کنیم و فکر می کنیم که همه مردم هم همان طور فکر می کنند در حالی که متن جامعه چیز دیگری است. حوادث بعد از انتخابات نشان می دهد آن طوری که آنها فکر می کردند نیست.
حضرت امام یک جمله کلیدی داشتند که به خیلی از آدمها می گفتند "به دامان ملت برگردید". راه هم واقعا همیشه باز بوده است. اگر همه فعالین سیاسی همیشه خود را با این فرمایش ایشان گره بزنند آینده سیاسی خیلی روشن است. در جامعه نیاز به این داریم که رقابت سیاسی با حفظ مدل مورد تأکید امام خمینی (ره) وجود داشته باشد. انتخابات باعث می شود جامعه تنفس کند و گردش نخبگان وجود داشته باشد و افراد جدیدی بیایند. در این 32 سال هم نشان داده شده که حتی همین اتفاقاتی که در سال 88 رخ داده در سرجمعش به نفع نظام و کشور بوده است.
پیشنهاد ما همیشه به جمع های غیر حرفه ای که دانشجویان هستند این است که اگر کسی در چارچوب نظام بخواهد فعالیت کند استقبال هم می کنیم. امکان دارد از سلایق مختلف سیاسی هم باشند و ما وظیفه داریم از آنها حمایت قانونی کنیم کما اینکه الآن در تعدادی از دانشگاهها تشکلهایی داریم که علی رغم اختلاف سلیقه ها حضور دارند و فعالیت می کنند. همین تشکلها هنوز به خیلی از کسانی که در جناح دیگری هستند تعلق خاطر دارند.
* افرادی که تابلوی موسوم به اصلاح طلبی را در این سالها بلند کرده بودند تا چه حد می توانند و مقررات دانشگاهها تا کجا اجازه می دهد که به دانشگاه بیایند و نظراتشان را مطرح کنند.
- آنهایی که مشکل قانونی نداشته باشند و از نظر مراجع ذی ربط مشکلی نداشته باشند راهشان به دانشگاه باز است و هیئت نظارت دانشگاهها نیز با آنها مخالفت نمی کنند. تا کنون هیئت های نظارت دانشگاهها جلوتر هم رفته اند و در برخی دانشگاهها افرادی که در ایام "مرخصی از زندان" به سر می برند را در دانشگاه راه دادند تا در یک مناظره شرکت کنند. که البته این درست نیست اما از باب تساهل چون یک تشکل یا یک نهاد فرهنگی آنها را دعوت کرده است چشمانمان را بسته ایم.
خیلی ها بوده اند که افراد شاخصی هم هستند و وقتی دیدند شکست خوردگان انتخابات در یک فاز دیگری رفته اند، گفتند ما با شما نیستیم. اینها اتفاقا آدمهای محترمی هستند که می توانند در دانشگاهها حضور داشته باشند. این سیاست رسمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که در خصوص سلایق مختلف سیاسی مطابق قانون عمل کند و نه از بابت اینکه کسی گرایش سیاسی دارد بخواهد حضورش در مناظره ها یا سخنرانی در دانشگاهها را محدود یا ممنوع کند.
باید همه قبول داشته باشیم که باید حدودی که قانون می گوید را رعایت کنیم. دانشگاه جایی است که باید مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و مشکلات کشور آنجا مطرح شود و قشر دانشگاهی رشد کند و بدانند این کشور برای آنهاست و آگاهی پیدا کنند. این می طلبد نگاهی که در دانشگاه مطرح می شود نگاهی دلسوزانه و در راستای پیشرفت به آینده کشور باشد. به هر حال حرفها را می توان چند جور مطرح کرد. بالاخره روشی که در دانشگاه صحبت می شود باید طوری باشد که مستمعین را به آینده امیدوار کند و برای حل مشکلات بسیج و تحریک کند. اگر این اتفاق بیافتد، خیلی مبارک است و باعث تضارب آراء می شود اما متاسفانه خیلی وقتها عادت شده به جای فعالیت سیاسی "فحاشی سیاسی" صورت می گیرد.
برخی افراد شیشه شکستن و به هم ریختن، اعتصاب غذا کردن و بیانیه دادن و توهین کردن به افراد را فعالیت سیاسی می دانند. کجا اینها فعالیت سیاسی است. در صورتی که دانشگاهمان باید دانشگاه مولد و موجب پیشرفت کشور باشد. البته این هم خود یک موضوع فرهنگی است که افراد یاد بگیرند که وقتی صحبت می کنند احترام طرف مقابل را رعایت کنند و اندیشه ها و عملکردها را نقد کنند و خدای ناکرده به شخص توهین نکنند.
متاسفانه می بینید که برخی افراد پیدا می شوند که نه تنها به خود فرد بلکه زن و بچه اش توهین می کنند؛ طوری که دیگر آن فرد جرأت نمی کند صحبتی کند که اینها پسندیده نیست. کشور ما کشور اخلاقی است و فرهنگ ما احترام و منطقی صحبت کردن را می پسندد و نظام جمهوری اسلامی نیز از این روش استقبال می کند.
--------------------------------
گفتگو: نیما شایان
نظر شما