به مناسبت سالگرد حماسه 9 دی ماه به سراغ حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران رفتیم تا با بازخوانی این واقعه مهم ، گوشه های دیگری از ابعاد حوادث سال 88 را روشن کنیم.
مشروح گفتگوی حجت الاسلام سعیدی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری مهر پیرامون حوادث سال گذشته و همچنین برخی از مسائل روز را می خوانید:
*خبرگزاری مهر-گروه سیاسی: آقای سعیدی بعنوان نخستین سئوال با توجه به نقش مردم در حماسه نهم دی ماه بفرمائید که جایگاه مردم در نظامهای دینی کجاست؟
-حجت الاسلام سعیدی: در مورد اینکه جایگاه مردم در نظامهای دینی کجاست باید ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که نقش مردم در نگرش مکتب های توحیدی و وحیانی تولید قدرت است در واقع تولید قدرت بر حول محور حق است. از نظر جهان بینی توحیدی انتخاب رهبری و قانون گذاری از ناحیه ذات باریتعالی است اما مردم نقش فعلیت بخشیدن به این حکومت را دارند. اگر مردم رسالت شان را انجام دادند و بر محور رهبری الهی جمع شدند قدرت حق تحقق پیدا می کند.
هر کجا مردم حضور فعالی در اجابت دعوت رهبران الهی داشتند بزرگترین معجزات و حماسه هایی اتفاق افتاده است و هر کجا مردم بر رسالتشان عمل نکردند آن حکومت دینی دچار افت و خیز فراوان شد.مثلا علت اینکه انقلاب توحیدی نوح شکل نگرفت عدم تحقق نقش مردم در این پیوند بود. یعنی مردم می بایست برای نوح تولید قدرت می کردند رهبری تنهاست مردم هستند که حاکمیت را بر محوریت رهبری الهی شکل می دهند. بعبارت دیگر رهبری الهی شرط لازم است و حضور مردم شرط کافی است.ضمن اینکه هر وقت شرط کافی همراه شد حاکمیت شکل می گیرد.
در انقلاب موسی ابن عمران مرحله اول شکل گرفت یعنی قوم بنی اسرائیل ابتدا همراه موسی ابن عمران بودند اما در تداوم ، در استقرار و استمرار انقلاب او را همراهی نکردند و انقلاب شکست خورد.در عصر پیامبر هم مردم در پیروزی و استقرارانقلاب همراهی کردند اما در مرحله سوم کوتاه آمدند و در همان مرحله ما شکست را می بینیم. در انقلاب اسلامی ایران یکی از نمونه های بارز تحقق نقش مردم در تولید قدرت برای رهبری الهی است. یعنی 22 بهمن یک نماد پیوستگی بین قدرت مردم و رهبری الهی است.
نقطه تفاوت ما با عصر پیامبر درهمین است که مردم عصر پیامبر در آن زمان به رسالتشان عمل نکردند یعنی بعد از پیامبر رهبر الهی را تنها گذاشتند اما درعصر ما بعد از رحلت امام و انتصاب رهبر معظم انقلاب مردم پیوستگی و پیوند خود را با رهبری حفظ کردند.این شرط کافی فرازمانی است یعنی در هر زمانی باید با رهبری همراهی داشت. چه در قبل از پیروزی انقلاب چه در بعد از پیروزی انقلاب چه در استقرار انقلاب چه در استکمال انقلاب همه این مراحل مردم باید دوشادوش رهبری حرکت کنند تا این انقلاب بماند و استمرار پیدا کند. ما در طول 32 سال گذشته بحرانهای زیادی داشته ایم بحرانهایی که داشته ایم با انقلاب کبیر فرانسه با انقلاب اکتبر شوروی با انقلاب الجزایر قابل مقایسه است. آن انقلابها دچار انحراف شدند ولی انقلاب اسلامی ایران تا بحال مانده است.
*ریشه این موضوع را در چه می بینید؟
-بخاطر پیوستگی مردم و رهبری دینی. رهبری استانداردهای لازم را دارد و مردم هم آن نقش خود را ایفا می کنند.در همان سالهای اول انقلاب بحرانهایی که ما داشتیم بحران جریان نهضت آزادی، بحران جبهه ملی وبحران جریان فکری بنی صدر بود چون گفتمان بنی صدر با گفتمان امام دو چیز متفاوت بود و با اینکه قدرت هم در اختیار بنی صدر بود اما همراهی مردم با امام این فتنه ها را خنثی کرد.
بحران اخیری که داشتیم بحران عصر اصلاح طلبان بود که باز ما را دچار چالش جدی کرد ولی رهبر معظم انقلاب در آن مقطع جمله ای را فرمودند مبنی بر اینکه "اگر این جریان افراطی ادامه دهد صلح امام حسن در کار نخواهد بود و حادثه عاشورا تکرار خواهد شد" معنای فرمایش آقا این است که "اگر سید علی خامنه ای تنها بماند حادثه عاشورا تکرار خواهد شد" اما اگر مردم بیایند، نه!
مردم آمدند حادثه عاشورا تکرار نشد. اصلا حادثه عاشورا معلول تنهایی امام حسین (ع) بود حاصل تنهایی علی(ع) بود.اگر مردم همراه امام حسین(ع) بودند حادثه عاشورا شکل نمی گرفت. بعبارت دیگر می توان گفت سید علی خامنه ای با همه وجود در استقرار حکومت دینی جهاد خواهد کرد ولو تنها بماند، منتها تنها نماند.
*در این رابطه بیشتر توضیح می دهید؟
-این اتمام حجتی بود در مقابل آنها. اما ایشان به مردم خود اعتماد داشتند به تعبیر استاد مطهری در مورد امام راحل "آمن به ربه آمن به سبیله و آمن به امته" یعنی همانطور که امام (ره) هم به خدایش هم به راهش هم به مردمش ایمان داشت رهبر انقلاب هم همین طور هستند و شما بروز و ظهور آن را در همه عرصه ها می بینید.
در ماجرای فتنه سال گذشته یک پیچیدگی گسترده ای را می بینیم یعنی یک اتحاد بین جریان سکولار و لیبرال داخلی با ارتجای عرب با جریان اروپا و آمریکا به اضافه چپ ترین چپ ها و راست ترین راستها یعنی چریک های فدایی خلق با سلطنت طلبان را در این جا با هم مشترک می بینیم.
در حقیقت اتحادی بین جریان برانداز داخلی با برانداز خارجی بعلاوه هم پیمانانش را در این عرصه شاهد هستیم. این فتنه فتنه عمیق و گسترده ای بود بطوریکه بخشی از یاران امام هم که پوست انداخته بودند متاسفانه در این عرصه نقش داشتند. این فتنه می توانست انقلاب را دچار چالش های جدی کند و مشکلات زیادی برای آن بوجود بیاورد.
*با توجه به اینکه به بخشی از یاران امام راحل اشاره کردید، آیا به نظرتان تئوریی که می گوید هر انقلابی فرزندان خود را می خورد اینجا مصداق پیدا می کند؟
-این انقلاب بیشترین تکیه را بر یاران صدیق خود داشته است تمام کسانی که به نوعی در مسیر خط امام و رهبری بودند حفظ شدند. اصلا شعار امام جذب حداکثری بود شعار رهبر معظم هم همین است ولی در انقلابهای مختلف ما ریزشهای فراوان دیده ایم. مثلا در انقلاب موسی ابن عمران ما ریزش فراوان دیدیم سامری از مجاهدین و انقلابیون و زندان رفته ها بود یا آقای بلعم باعورا یک عالم و از یاران موسی بود که اینها ریزش کردند. در انقلاب صدر اسلام هم افرادی که در پشت پیامبر سد طولانی را تشکیل میدادند 4 دسته شدند.
یک دسته سلمانها، مقدادها بودند که در کنار امیر المومنین قرار گرفتند و دسته ای هم در مقابل ولی الهی قرار گرفتند. دسته سوم افرادی بودند که سکوت کردند و دسته چهارم افرادی که دوبل بازی می کردند. در مورد اینها دیگر نمی توانیم بگوییم که انقلاب فرزندان خود را می خورد! زیرا ملاک حقانیت انقلاب رهبر الهی است و ملاک بخش هر فردی هم میزان ارتباط وی با رهبری الهی است.
لذا وقتی افراد فاصله گرفتند آنها از گردونه ساقط می شوند و حذف آنها به معنای این نیست که انقلاب فرزندان خود را می خورد چون اینها اصلا فرزند انقلاب نیستند مثل فرزند نوح که خداوند می فرماید او دیگر از اهل تو نیست.
*ولو اینکه این افراد جزء موسسین انقلاب باشند؟
-اینکه دلیل نمی شود شمر و عمر سعد هم از پیشکسوتان بودند. زبیر در جنگ جمل یکی از همراهان امیرالمومنین بود و به سقیفه اعتراض داشت ولی بعدها برید. عبدالله زبیر پدرش را گمراه کرد و این بیانگرنقش آقازاده ها در انحراف خواص است.
*چرا در حال حاضر آقازاده ها از حاشیه امن برخوردارند؟
-همینکه افکار عمومی بر روی این موضوع حساس هستند بسیار خوب است چون مسئولان ذیربط مجبور می شوند با آنها برخورد کنند. در اینجا شناساندن عناصری که واخوردند و بریدند خیلی مهم است اما متاسفانه برخی افراد در پناه پدرشان از رانت استفاده می کنند که این مسئله از عوارض منفی انقلاب ما است. البته پدران این آقازاده ها باید در این زمینه پاسخگو باشند.
*حتی اگر پدران این آقازاده ها جزء مسئولان روحانی کشور باشند؟
-باشند! فرق نمی کند اتفاقا روحانی باید به طریق اولی بیشتر دلش برای انقلاب بسوزد. امیر المومنین وقتی می بیند گلوبند بر گردن دخترش است اعتراض می کند به دخترش می گوید این را از کجا آوردی دخترشان هم می گوید این گلوبند را عاریه گرفتم بعد به مسئول بیت المال می گوید چرا گلوبند را دادی او هم می گوید گردنبند را عاریه دادم که علی (ع) فرمود اگر عاریه نمی دادی دستت را به جرم تجاوز به بیت المال قطع می کردم. اینکه چون فردی آقا زاده آقاست که نباید یک امتیاز ویژه ای و حریمی برای او قائل شویم.
این ضعف آن بزرگان است که می گذارند آقازاده هایشان دستخوش این بحرانها قرار گیرند. رودربایستی نباید کرد البته افرادی هم داشتیم مثل آیت الله محمدی گیلانی که خودشان حکم اعدام پسرشان را صادر کردند و یا آیت الله خزعلی از پسرشان تبری جستند. خیلی از بزرگان بودند که گفتند پسر من بدلیل مسائلی که دارد دیگر پسر من نیست.
اما نقش زنان را نباید در انحراف آقازاده ها فراموش کرد مثلا در این سریال مختارنامه نقش زن و همسر و آقازاده ها را در تحولات سیاسی می بینیم. نقش زنان در حادثه کوفه ودر انحراف خواص و جلوگیری از تحرک آنان کاملا مشهود است.
*ریشه شکل گیری فتنه سال گذشته از نظر شما چیست؟
لذا وقتی افراد فاصله گرفتند آنها از گردونه ساقط می شوند و حذف آنها به معنای این نیست که انقلاب فرزندان خود را می خورد چون اینها اصلا فرزند انقلاب نیستند مثل فرزند نوح که خداوند می فرماید او دیگر از اهل تو نیست.
*ولو اینکه این افراد جزء موسسین انقلاب باشند؟
-اینکه دلیل نمی شود شمر و عمر سعد هم از پیشکسوتان بودند. زبیر در جنگ جمل یکی از همراهان امیرالمومنین بود و به سقیفه اعتراض داشت ولی بعدها برید. عبدالله زبیر پدرش را گمراه کرد و این بیانگرنقش آقازاده ها در انحراف خواص است.
*چرا در حال حاضر آقازاده ها از حاشیه امن برخوردارند؟
-همینکه افکار عمومی بر روی این موضوع حساس هستند بسیار خوب است چون مسئولان ذیربط مجبور می شوند با آنها برخورد کنند. در اینجا شناساندن عناصری که واخوردند و بریدند خیلی مهم است اما متاسفانه برخی افراد در پناه پدرشان از رانت استفاده می کنند که این مسئله از عوارض منفی انقلاب ما است. البته پدران این آقازاده ها باید در این زمینه پاسخگو باشند.
*حتی اگر پدران این آقازاده ها جزء مسئولان روحانی کشور باشند؟
-باشند! فرق نمی کند اتفاقا روحانی باید به طریق اولی بیشتر دلش برای انقلاب بسوزد. امیر المومنین وقتی می بیند گلوبند بر گردن دخترش است اعتراض می کند به دخترش می گوید این را از کجا آوردی دخترشان هم می گوید این گلوبند را عاریه گرفتم بعد به مسئول بیت المال می گوید چرا گلوبند را دادی او هم می گوید گردنبند را عاریه دادم که علی (ع) فرمود اگر عاریه نمی دادی دستت را به جرم تجاوز به بیت المال قطع می کردم. اینکه چون فردی آقا زاده آقاست که نباید یک امتیاز ویژه ای و حریمی برای او قائل شویم.
این ضعف آن بزرگان است که می گذارند آقازاده هایشان دستخوش این بحرانها قرار گیرند. رودربایستی نباید کرد البته افرادی هم داشتیم مثل آیت الله محمدی گیلانی که خودشان حکم اعدام پسرشان را صادر کردند و یا آیت الله خزعلی از پسرشان تبری جستند. خیلی از بزرگان بودند که گفتند پسر من بدلیل مسائلی که دارد دیگر پسر من نیست.
اما نقش زنان را نباید در انحراف آقازاده ها فراموش کرد مثلا در این سریال مختارنامه نقش زن و همسر و آقازاده ها را در تحولات سیاسی می بینیم. نقش زنان در حادثه کوفه ودر انحراف خواص و جلوگیری از تحرک آنان کاملا مشهود است.
*ریشه شکل گیری فتنه سال گذشته از نظر شما چیست؟
-در جریان فتنه کسانی که به آقای موسوی رای دادند اکثرا با انگیزه ای مثبت رای دادند و خیلی ها او را نمی شناختند اما قدم به قدم مراحلی که طی کردند ماهیتشان آشکار شد مثلا در روز قدس با اینکه ماه رمضان بود آب وغذا می خوردند. یا نماز جمعه را با کفش و به صورت مختلط خواندند اینها همه نقض غرض ها بود. اصلا این افراد اعتقاد نداشتند و لشکر پیاده نظام فتنه گران بودند. البته شاید کار خیلی از آنها از روی ناآگاهی بود.
این افراد در مراحل بعدی مثل 13 آبان و 16 آذر کار خود را ادامه دادند اما نتیجه ای نگرفتند تا اینکه به محرم الحرام رسید. یعنی روز عاشورا نقطه عطفی در جهت کنار رفتن نقاب از چهره این فتنه گران که خود را جا زده بودند به عنوان کسانی که دموکراسی طلب هستند و دنبال حق هستند و بعد ماجرای توهین به عکس امام (ره) و مقام معظم رهبری صورت گرفت و مشخص شد که اینها امام را قبول نه ماه رمضان را قبول دارند.
بعد در حادثه روز عاشورا کاملا نقاب از چهره آنها کنار رفت و مردم فهمیدند که این افراد درست در مقابل حادثه عاشورا حرکت می کنند. کف زدن هورا کشیدن، سوت کشیدن که برای مردم ما بسیار تعیین کننده بود. این حوادث برای مردم ما مثل شوکی بود که آنها را تکان داد. مردم ما اینطور هستند یعنی در مقاطع خاص وقتی احساس کنند که رهبری نیاز به کمک و حمایت دارد به صحنه آمدند بدون اینکه کسی در خواست کند 18 تیر سال 78 که غائله ای شروع شد و مردم به یکباره احساس کردند که رهبری نیاز به حمایت دارند و فتنه گران به دنبال براندازی هستند.
حماسه 23 تیر را بوجود آوردند حجم انبوهی از مردم بدون اطلاع قبلی و دعوت از آنها خود به خیابانها آمدند و فتنه را خنثی کردند. در ماجرای عاشورای 88 همین صحنه تکرار شد. مردم دیدند انقلاب عظیمی که بعد از 15 قرن بر اساس جهاد و مبارزه بسیاری از مردان بزرگ در یک صف طولانی بعد از شیخ طوسی تا زمان آیت الله بروجردی و امام راحل همواره شخصیت های بزرگ به دنبال احیای حکومت دینی بودند اما نتوانستند.
گفتمان دینی برای زمان ما نیست از زمان شیخ طوسی تا زمان ما شهید نوری برای همین شهید شد. کاشانی در مقابل مصدق گفتمان دینی داشت. فدائیان اسلام، مرحوم شهید مدرس برای گفتمان دینی جهاد کرد. ایستادگی در برابر رضا خان تلاش برای احیای گفتمان دینی بود و همینطور سید جمال الدین اسد آبادی، یک صف طولانی از رهبران چه روحانی و چه غیر روحانی در مسیر تاریخ قرار داشتند برای احیای گفتمان دینی در جامعه که محقق نشد!
هنر امام (ره) این بود که بعد از 15 قرن توانست گفتمان دینی را در جامعه محقق کند. گفتمان نبوی و علوی را در جامعه پیاده کند. مردم ما 98 درصد مسلمان هستند نمی شود جامعه به اسلام معتقد باشد و دنبال حکومت دینی نباشد. برای اینکه دین تنها جزء نیازهای فردی نیست دین باید در همه اجزاء زندگی انسان نقش داشته باشد.
*چرا برخی از سیاسیون معتقدند که دین باید از سیاست جدا باشد؟
-این انحراف است این حرف غلطی است اصلا پیامبر می فرماید هیچ چیزی نبود که شما را به بهشت نزدیک کند و از جهنم دور کند مگر شما را امر کردند. اصلا نگاه قرآن نگاه حکومتی است. مگر بدون حکومت می توان احکام اسلام را پیاده کرد. مگر بدون قدرت می توان فساد را نابود کرد. معنا ندارد پیامبر مکه را فتح کند بعد بگوید ما مشغول ذکر و دعا می شویم و ابوسفیان ها بیایند حکومت کنند اینکه قض غرض می شود. سیره پیامبر حکومت کردن بوده است. این به علما منتقل شده و علمای دین این حق را دارند.
*به نظر شما آیا قدرت فساد می آورد؟
-بله، قدرت فساد می آورد، دنیا فساد می آورد، اولاد فساد می آورد، پول فساد می آورد، اما اینها مانند چاقو می ماند یک چاقوی جراحی می کند و غده سرطانی را بیرون می آورد و یک چاقویی شکم یک بیگناهی را می درد. قدرت ابزار است هدف نیست. ما اصالته القدرتی نیستیم ما نگاهمان به قدرت ابزاری است می گوییم دنیا وسیله ای برای رسین به کمال است. دنیا وسیله ای برای کمال است، قدرت وسیله ای برای رشد است. حاکم باید نگاه ابزاری قدرت بکند حق ندارد از قدرت سوء استفاده کند.
این همان حرفی است که روشنفکران غربی می گفتند که سیاست عین خدعه و کلک است. بله! سیاست معاویه عین خدعه و کلک است. ولی امیرالمومنین می فرماید معاویه حلیه می کند. کلک میسازد.اگر حیله و تزویر مکروه نبود من حیله گرترین عرب هستم و می توانستم با ترفندهایی قدرت را حفظ کنم ولی بنا نیست با هر شیوه ای عمل کنم.
بنابراین ما اصاله القدرتی - اصاله الذتی نیستیم. حکومت دینی قدرت را ابزار می داند وهدف را کمال می داند نه لذت و سود. مردم ما احساس کردند این سرمایه عظیمی که زمان پیامبر تا امروز برایش خون داده شده تا به اینجا رسیده وجه المصالحه عده ای قرار گرفته است.
یعنی دیدند یک مشت آشوبگر و فتنه گر در خیابانها راه افتادند و می خواهند سرنوشت این انقلاب را دوباره به سرنوشت انقلاب های قبلی دچار کنند. اینجا بود که مردم از درون جوشش پیدا کردند و 9 دی حماسه ای بود غیر قابل پیش بینی همه سلایق مختلف در صحنه حضور داشتند افرادی در آن راهپیمایی حضور داشتند که شاید کمتر در این مراسم ها شرکت می کردند.
*علت اصلی این حضور پرشور چیست؟
-چون مردم ما احساس خطر جدی کردند. مردم ما اگر احساس خطر جدی کنند به هر شکل ممکن به صحنه می آیند و ابراز وجود می کنند و آمدند این خار و خاشاک را به دریا ریختند. مثلا یک بازرگانی می گفت بازار تا قبل از این مسئله قفل شده بود اما به محض اینکه این اتفاق افتاد ورق برگشت اصلا دنیا نگاهش به ما عوض شد درست است که آنها در ظاهر اعتراف نمی کنند ولی تاثیر خود را در معادلات می گذارند.
9 دی حماسه ای بی نظیر و یا کم نظیر بود البته کم نظیر باید بگویم چون در انقلاب از این حماسه ها زیاد داشتیم. 9 دی نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود و می توان آن را از ایام الله دانست. مردم با حضور در هر صحنه رهبری را تقویت کردند و به آرمان های رهبری صحه گذاشتند و از ایشان حمایت کردند دیدگاه های رهبری را تایید کردند و انقلاب را در دنیا سرافراز کردند چون پیامد آنی فتنه در دنیا اثر خیلی منفی برای ما به جای گذاشت. یعنی اعتبار ما را پایین آورد میزان مانور ما را در عرصه بین المللی کاهش داده بود. و در همه صحنه ها برد ما را کم کرده بود این حماسه دوباره ما را به حالت اصلی خود بازگرداند.
*در مورد فراز و نشیب انقلاب اسلامی و تاثیر فتنه در آن توضیح دهید.
-البته این فراز و فرود انقلاب نیست فراز و فرود انقلاب این است که از مسیر خود خارج شود مثل درانقلاب فرانسه شما یک سیری را می بینید که ابتدا لوئی شانزدهم آمد بعد هم سلطنت را تایید کردند آخرش هم رسید به ناپلئون و امروز هم که دست سارکوزی افتاده است.
وقتی فرآیند را می بینید این انقلاب اولیه ای که از بانیان لیبرالیسم هستند دیگر نیست. یا در انقلاب الجزایر یک میلیون کشته شدند مردم از مساجد و محافل دینی برخواستند ولی یک روز هم اسلام در الجزایر حکومت نکرد. یا در انقلاب اکتبر شوروی می بینید که ابتدا باز همان کسانی که دست بر قدرت داشتند بر سر کار آمدند یعنی محافظه کاران بعد نوبت به لنین و استالین رسید و یک قتل عامل های خونین انجام گرفت و سرانجام گورباچف آمد و فاتحه انقلاب ها را خواند و رفت.
اما انقلاب اسلامی ایران در آن مدار اصلی خود حرکت کرده است و آن برخورداری از رهبری اسلامی است.یعنی هم امام و هم مقام معظم رهبری همه استانداردهای رهبری دینی را دارند.
این انقلاب یک پیوند و همبستگی عمیق را بین مردم و رهبری می بینیم که این پیوند در طول 32 سال چه در عصر خمینی و چه در عصر خامنه ای استوار بوده است و این بروز و ظهرو را در هر عرصه ها می بینیم و این انقلاب تداوم خواهد داشت.
من به همین عنوان تاکید می کنم که علت معجزه علت مبقیه است. همان چیزی که باعث بوجود آمدن انقلاب شده باعث بقای انقلاب هم خواهد بود و همان چیزی که باعث بقای انقلاب است باعث استمرار و استکمال انقلاب هم خواهد بود. باید به این اصل همیشه مردم توجه داشته باشند. حتی اگر خواص بریدند مردم نباید تحت تاثیر خواص قرار گیرند. شخص ملاک نیست، مردم باید معیار ها را بشناسند.
در عصر غیبت وقبل از پیروزی انقلاب این کارمقداری سخت بود مراجع و بزرگانی که در خط مبارزه مستقیم با ظالمین قرار داشتند آنها بودند. اما در عصر حاکمیت دینی ملاک سنجش ارزش افراد واحزاب میزان انطباق گفتار آنها با گفتار ولی فقیه است.
و الا همه می نویسند که ما پایبند به قانون اساسی هستیم گفتمان رهبری چند شاخصه دارد که مردم باید اینها را در افراد احزار کنند و ببیند که این فرد مشروعیت الهی را قبول دارد یا خیر. یعنی منشاء مشروعیت رهبری ازخداست یا از شورا و حزب.
*آینده انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
-بالاخره این انقلاب حافظی دارد و آن را حفظ خواهد کرد. بحمدالله خبرگان ما هستند انشاءالله عمر رهبری به بلندای آفتاب باشد و اگر خدای نخواسته اتفاقی در آینده های دور افتاد باز خبرگان هستند و افراد دیگری هستند که این انقلاب را هدایت کنند.
همانطور که بعد از امام راحل این نگرانی جدی وجود داشت که چه اتفاقی خواهد افتاد و همه فتنه گران دنبال این حادثه بودند اما خداوند به نحو احسن این انقلاب را حفظ کرد باز هم این صیانت را از انقلاب خداوند ادامه خواهد داد. منتها به شرط همراهی مردم یعنی خداوند بیشترین جایی را که از نظر تجربه تاریخی و قرآنی لطفش را برای مردم جاری می کند جایی است که مردم با رهبری دین همراه باشد.
همانطور که خداند در مورد امیرالمومنین می فرماید یعنی این پیوستگی و پیوند رهبری البته آن پیوند انجام نگرفت. ولی اصل پیوند را خداوند از آسمان برکات خود را به مردم نازل می کرد ولی مردم نیامدند و مورد غضب قرار گرفتند.
امت مرحومه تبدیل به امت ملعونه می شود اما در عصر ما هم امام از امتش راضی است و هم رهبری این افتخار ملت ماست و تا مادامیکه مردم در این صراط هستند خداوند آنها را تنها نخواهد گذاشت و همیشه آنها را مورد لطف خود قرار می دهد.
*به نظر شما هم اکنون آتش فتنه خاموش شده است؟
-فتنه تمام نشده است البته این آتش زیر خاکستر نیست ولی ما گفتمان های غیر دینی داریم. یعنی جریان نهضت آزادی با جریان فتنه متفاوت است منتها آن هم فتنه ای بود در دوره خودش بعد جریان بنی صدر مطرح شد بعد داستان منتظری مطرح شد در برابر امام راحل بعد داستان اصلاح طلبان مطرح شد. اصلاح طلبان به نبال استحاله نظام بودند بعد داستان فتنه ها مطرح شد.
*احتمال اینکه در دوره یازدهم ریاست جمهور اصلاح طلبان بر سر کار بیایند به چه میزان است؟
-ببنید مردم ما خیلی آبدیده شدند. ما باید گفتمان دین را کاملا در جامعه تئوریزه کنیم .البته این تکصدایی نیست. اما اگر شما حکومت دینی می خواهید به معنای این نیست که چند سکولار هم بیاورید در عرصه قرار دهید که تک صدایی نباشد.
حکومت دینی شرایطی دارد مهمترین شرطش رهبری الهی با استانداردهایش است. دوم حضور مردم در صحنه است. سومین شرط برخورداری از مدیران صالح است. مگر می شود نمایندگان مجلس سکولار باشند یعنی 100 نماینده سکولار باشند و شما حکومت دین داشته باشید آنوقت همیشه شما چالش خواهید داشت همیشه آنها با خارج پیوند می بندند که حکومت را در دست خود بگیرند.
اما انقلاب اسلامی ایران در آن مدار اصلی خود حرکت کرده است و آن برخورداری از رهبری اسلامی است.یعنی هم امام و هم مقام معظم رهبری همه استانداردهای رهبری دینی را دارند.
این انقلاب یک پیوند و همبستگی عمیق را بین مردم و رهبری می بینیم که این پیوند در طول 32 سال چه در عصر خمینی و چه در عصر خامنه ای استوار بوده است و این بروز و ظهرو را در هر عرصه ها می بینیم و این انقلاب تداوم خواهد داشت.
من به همین عنوان تاکید می کنم که علت معجزه علت مبقیه است. همان چیزی که باعث بوجود آمدن انقلاب شده باعث بقای انقلاب هم خواهد بود و همان چیزی که باعث بقای انقلاب است باعث استمرار و استکمال انقلاب هم خواهد بود. باید به این اصل همیشه مردم توجه داشته باشند. حتی اگر خواص بریدند مردم نباید تحت تاثیر خواص قرار گیرند. شخص ملاک نیست، مردم باید معیار ها را بشناسند.
در عصر غیبت وقبل از پیروزی انقلاب این کارمقداری سخت بود مراجع و بزرگانی که در خط مبارزه مستقیم با ظالمین قرار داشتند آنها بودند. اما در عصر حاکمیت دینی ملاک سنجش ارزش افراد واحزاب میزان انطباق گفتار آنها با گفتار ولی فقیه است.
و الا همه می نویسند که ما پایبند به قانون اساسی هستیم گفتمان رهبری چند شاخصه دارد که مردم باید اینها را در افراد احزار کنند و ببیند که این فرد مشروعیت الهی را قبول دارد یا خیر. یعنی منشاء مشروعیت رهبری ازخداست یا از شورا و حزب.
*آینده انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
-بالاخره این انقلاب حافظی دارد و آن را حفظ خواهد کرد. بحمدالله خبرگان ما هستند انشاءالله عمر رهبری به بلندای آفتاب باشد و اگر خدای نخواسته اتفاقی در آینده های دور افتاد باز خبرگان هستند و افراد دیگری هستند که این انقلاب را هدایت کنند.
همانطور که بعد از امام راحل این نگرانی جدی وجود داشت که چه اتفاقی خواهد افتاد و همه فتنه گران دنبال این حادثه بودند اما خداوند به نحو احسن این انقلاب را حفظ کرد باز هم این صیانت را از انقلاب خداوند ادامه خواهد داد. منتها به شرط همراهی مردم یعنی خداوند بیشترین جایی را که از نظر تجربه تاریخی و قرآنی لطفش را برای مردم جاری می کند جایی است که مردم با رهبری دین همراه باشد.
همانطور که خداند در مورد امیرالمومنین می فرماید یعنی این پیوستگی و پیوند رهبری البته آن پیوند انجام نگرفت. ولی اصل پیوند را خداوند از آسمان برکات خود را به مردم نازل می کرد ولی مردم نیامدند و مورد غضب قرار گرفتند.
امت مرحومه تبدیل به امت ملعونه می شود اما در عصر ما هم امام از امتش راضی است و هم رهبری این افتخار ملت ماست و تا مادامیکه مردم در این صراط هستند خداوند آنها را تنها نخواهد گذاشت و همیشه آنها را مورد لطف خود قرار می دهد.
*به نظر شما هم اکنون آتش فتنه خاموش شده است؟
-فتنه تمام نشده است البته این آتش زیر خاکستر نیست ولی ما گفتمان های غیر دینی داریم. یعنی جریان نهضت آزادی با جریان فتنه متفاوت است منتها آن هم فتنه ای بود در دوره خودش بعد جریان بنی صدر مطرح شد بعد داستان منتظری مطرح شد در برابر امام راحل بعد داستان اصلاح طلبان مطرح شد. اصلاح طلبان به نبال استحاله نظام بودند بعد داستان فتنه ها مطرح شد.
*احتمال اینکه در دوره یازدهم ریاست جمهور اصلاح طلبان بر سر کار بیایند به چه میزان است؟
-ببنید مردم ما خیلی آبدیده شدند. ما باید گفتمان دین را کاملا در جامعه تئوریزه کنیم .البته این تکصدایی نیست. اما اگر شما حکومت دینی می خواهید به معنای این نیست که چند سکولار هم بیاورید در عرصه قرار دهید که تک صدایی نباشد.
حکومت دینی شرایطی دارد مهمترین شرطش رهبری الهی با استانداردهایش است. دوم حضور مردم در صحنه است. سومین شرط برخورداری از مدیران صالح است. مگر می شود نمایندگان مجلس سکولار باشند یعنی 100 نماینده سکولار باشند و شما حکومت دین داشته باشید آنوقت همیشه شما چالش خواهید داشت همیشه آنها با خارج پیوند می بندند که حکومت را در دست خود بگیرند.
نظر شما