به گزارش خبرنگار مهر، 19 دیماه سال 65 گردان فجر از لشکر هفت ولیعصر (عج) برای عملیات کربلای پنج به شلمچه اعزام شد اما خبر رسید که باید شب را در جاده صفوی بمانند و فردا نیمه های شب برای عملیات اعزام شوند. ساعت هشت صبح بود که رزمندگان گردان با صدای هواپیماهای عراق از خواب بیدار شدند.
هواپیماها چند باری دور بچه های گردان چرخ زدند و پس از چند لحظه راکتهای حاوی مواد شیمیایی را به سمت رزمندگان ایرانی شلیک کردند.
بازماندگان آن فاجعه انسانی می گویند: شهید داود دانایی جانشین فرمانده گردان به علت نزدیک بودن به محل اصابت موشک موهای سر و صورتش ریخته بود ولی ماسک نزده بود و می دوید تا بچه ها ماسکهایشان را بزنند. فاجعه عظیمی بود بچه ها همچون گلهای نرگس روی زمین افتاده بودند و ناله می کردند.
یکی از بچه ها به نام "ایوب جعفری" بیشتر بدنش تاول زده و دچار ضایعه تنفسی شده و پشت بدنش یک تاول بزرگ زده بود که نمی توانست بخوابد و روی شکمش هم پر از تاول بود و فقط ناله می کرد و یا زهرا(س) و یا حسین(ع) می گفت. به راستی دیدن این بچه ها در بیمارستان سخت بود.
هر روز چند نفر از بچه ها شهید می شدند تا اینکه در کمتر از دو یا سه روز 90 نفر به شهادت رسیدند.
اما امروز 24 سال است که همرزمان و جانبازان باقی مانده از گردان فجر ستادی تشکیل داده اند و اواخر دیماه همزمان با سالروز شهادت این عزیزان خانواده شهدا را برای برگزاری یادواره شهدا همراهی می کنند.
جاده ای که در مسیر اهواز- خرمشهر واقع شده و انتهای آن به شلمچه می رسد. این جاده را بچه های کربلای پنج خیلی خوب می شناسند. در آن روزگار این جاده را جاده آنتنی می نامیدند؛ جاده ای که عمود بر مرز ایران و عراق است اما پس از آن که شهید سیدمحسن صفوی، فرمانده مهندسی جنگ، در این جاده به شهادت رسید جاده آنتنی را جاده شهید صفوی نامیدند.
آنهایی که هر سال پا به جاده صفوی می گذارند کفشها را در آورده و با وضوی عشق وارد جاده می شوند. جاده شهید صفوی دیگر رد پای میهمانان خود را می شناسد. زن، مرد، پیر، جوان و کودک همه می آیند؛ انگار گردان فجر همین دیروز به شهادت رسیده اند. ولی افسوس نمی توان جای پای مسئولان را در میان گل و لای جاده دید. همه آنها سالهاست شهدا را فرموش کرده اند.
محل قتلگاه گردان فجر بهبهان - شلمچه
باز هم 24 دیماه و یادواره شهدای گردان فجر بهبهان، بازهم راننده های اتوبوسهایی که در میدان شهربهبهان فریاد می زنند "جاده شهید صفوی نبود..." آری نبود. هیچکس نبود جز خانواده های شهدا و هر سال نبودند و نیستند جز خانواده های شهدا. انگار نه گردانی بوده و نه جاده ای و قربانیان سلاحهای شیمیایی...
خانواده ای شهدا هر سال پیرتر می شوند و بیماری مانع از حضورشان در این یادواره می شود ولی با هر زحمتی است خود را می رسانند.
ولی امسال با سالهای دیگر یک فرق دارد و آن این است که دیگر نفسهای بهشتی معلم بهبهانی سید عنایت الله ناصری را حس نمی کنیم. سید شهید با تحمل سالها مصدومیت شیمیایی به خیل شهدای گردان فجر پیوست.
پایان سال 87 بود وقتی که برای مصاحبه با شهید ناصری به بیمارستان بقیه الله تهران رفتم. شب عید نوروز بود و شهید ناصری یکسال از بیمارستان خارج نشده بود. اگر ماسک اکسیژن از او جدا می شد نفسی برای زندگی نداشت از او پرسیدم چه آرزویی داری گفت: شهادت که مانند عسل برایم شیرین است. گفتم: آقا معلم، بچه های مدرسه در بهبهان سلام رساندند... و او در جواب چشمهایش بارانی شد و گفت: دلم برای کلاس تنگ شده... لعنت بر تو صدام.
هر چند که دیگر شهید ناصری میان بازماندگان گردان فجر بهبهان نیست ولی آنهایی که مانده اند و با هزار سلام و صلوات نفس می کشند دل خوشی از اوضاع و احوال ندارند.
یکی از جانبازان شیمیایی بازمانده از قافله شهدای فجر در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: به خدا در بسیاری از مراسمات و یادواره ها ما را دعوت نمی کنند انگار دیگر فراموش شده ایم. همین برنامه حضور خانواده شهدا در جاده شهید صفوی هم به همت سپاه و بچه های گردان برگزار می شود.
وی گفت: جانبازان شیمیایی در بهبهان بی شمارند. یکی 20 درصد و آن یکی 30 درصد ولی وضعیت جسمی خوبی ندارند. حال و احوال ما در سطح جانباز 70 درصد است ولی درصدمان 25 است. آخر هم نفهمیدیم ملاک درصد برای چه بوده است.
جانبازان شیمیایی بازمانده از گردان فجر بهبهان سالهاست دیگر چشم به راه مسئولان نیستند و با سرفه های خشک روزگار می گذرانند ولی آنچه باقی می ماند ایثار و ترویج فرهنگ ایثار است که جامعه به آن نیاز دارد. پس نگذاریم ترویج این فرهنگ اینگونه به نسلهای آینده منتقل شود.
به یاد شهدای شیمیایی گردان فجر بهبهان شهید رضا شجاعی، لطف الله دهشی، رحمت الله مواساتی، مجید نگاهداری، عبدالله خواجه اسدی، شیرخوان پارسایی، علی فتح خادمی، احمد آقایی، کیامرث چاری زاده، عبدالحمید تقی زاده، سید عبدالله عزیزی سوق، سیف الله موسوی سوق، حجت الله نعمت الهی، علی ضا مواساتی قنواتیی، علی ضا نحوی، سیف لله آقاجری، عین لله شبانه، محسن خاکی، اسدالله محلی، محمدرضا آقاجری، محمود علی پور، تابان، محسن رضایی، حسین طیبی، کمال جنازی، اردشیر گله ارزنده، محمد نگاهداری، عبدالله صباغان، حسین مسکینی، عبدالکریم باولی بهمئی، حسین شجاعی، علی صالح نیا، امیر درخشان، یدالله طیبی، عبدالحسین ستونه، آتش پنجه، حبیب الله شمایلی، عبدالله مهربان، علی رضا ثوی، حسین همتی، منصور نوربرپور، حجت الله مرتضوی، علی گل شقاق، محسن ذاکرزاده، ابوالقاسم دهدارپور، شهید داردان، سیروس محسنی، علی حسنی پور، عبدالمجید بهادری، علی حسینی پور، احمد پورموسویون، عطاالله اکبری، کریم آرمیون، ظفرعلی کشتکاران، رضا کاووسی، مجید عاصی، خدامراد حدادی فرد، داوددانایی، احمدرضا غلامی، کیسخرو محمدی، عبدالرسول دیفرخش، عبدالصاحب صحابی، علی مومن طیبی، خیرالله سلیمانی فر روحشان شاد.
---------------------------------
گزارش: سید هادی کسایی زاده
نظر شما