۲۵ دی ۱۳۸۹، ۱۲:۱۸

اندیشه و متفکران پیشرو-1/

متفکران پیشرو در جهان ما کم شده‌اند

متفکران پیشرو در جهان ما کم شده‌اند

کارشناس ادبی و فلسفی با اشاره به کم شدن متفکران پیشرو در جهان معاصر گفت: جامعه بشری در مجموع به تن‌آسایی میل کرده و امکانات نوینی که موجب تسهیلات زندگی شده ذهن او را از پویایی و ابداع و ابتکار و سازندگیهای متعالی، به‌خصوص درحوزه‏های علوم انسانی وهنری باز داشته‌اند.

دکتر محمد بقایی (ماکان) در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد شاخص‏های پیشروان اندیشه و اینکه چه مشخصه‎هایی، شخصی را در حوزه‏ای از تفکر پیشرو می‎کند گفت: درحوزه تفکر دوگونه چهره‎های شاخص سربرمی‏آورند. نخست کسانی که اندیشه‌هایشان آمیزه‏ای از تأثیرافکار متفکران پیش از آنان است، این گروه از اندیشمندان هرچند نامبردار می‏شوند و از ترکیب اندیشه‎های پیشین ، دستگاه تازه‎ایی می‎آفرینند ولی در قیاس با چهره‎هایی که برای نخستین بار اندیشه‏ای را مطرح می‏سازند از اعتبار کمتری برخوردارند.

وی افزود: بنابراین متفکران نوع دوم پیوسته در تاریخ تفکر بشری از اعتبار بیشتری برخوردار بوده‏اند. برای مثال در حوزه فلسفه علاوه بر افلاطون و ارسطو می‏توان از دکارت بطور مشخص نام برد که فلسفه را از بیخ و بن نقد کرد و آن را در طریقی تازه قرار داد. بطوریکه هیچ یک از اندیشمندان پیش از او به چنان تفکری دست نیافت. از اینروست که امروز فلسفه به پیش و بعد از دکارت قابل تقسیم است. دردیگر رشته‎ها نیز چنین است. برای مثال شعر فارسی را می‎توان به پیش و پس از نیما تقسیم کرد و چنین است در نقاشی که با پدید آمدن چهره‎ای مانند رافائل، تاریخ نقاشی به پیش و پس از او تقسیم شد. 

بقایی درمورد شرایط به‌وجود آمدن این پیشروان هم اظهارداشت: آگاهی از علوم زمان خود که می‎توان آن را به گستردگی اطلاعات تعبیر کرد، زیرساختهای اجتماعی و محیطی که در مجموع سبب می‏شوند تا فرد اندیشمند خود را از منظری تازه مورد توجه قرار دهد. یعنی در مجموع می‎توان گفت که عوامل محیطی، تاریخی و علمی سه رکن اساسی پدید آمدن اندیشه‏های تازه است.

این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و ادبیات درمورد شیوه موجه و درست گفتگو و ارتباط فکری با این متفکران پیشرو نیز گفت: پرداختن به اندیشه‏های هر اندیشمند در واقع نوعی گفتگو با تاریخ است زیرا اندیشنده خود را در شرایط فکری و تاریخی اندیشمند مورد نظر خود قرار می‏دهد، شبیه این گفتگوهای باطنی را می‏توان در حوزه فلسفه درآثار آکویناس قدیس و در حوزه ادبیات داستانی در آثار ولتر و مارک تواین شاهد آورد.

این کارشناس ادبی و فلسفی در مورد کمیت این متفکران پیشرو در جهان معاصر همچنین گفت: حقیقت این است که پس از انقلاب صنعتی ذهن بشر در حوزه تحقیق و تأمل و ژرف نگری در حوزه علوم انسانی و همچنین هنری به میزان قابل توجهی رو به رخوت رفته است. شاهد این مدعا خلق آثاری در این زمینه‏هاست که به هیچ رو ارزش آثار مشابه پیشین را ندارند. یعنی گمان نمی‏رود دیگر میکل آنژ، حافظ و بتهون دیگری پدید آید .

بقایی درپایان یادآورشد:  اما در زمینه‎های فناوری و صنعت قضیه طور دیگری است ،جامعه شناسان از این مقایسه به این نتیجه رسیده‏اند که جامعه بشری در مجموع به تن آسایی میل کرده و با پدید آمدن امکانات نوینی که موجب تسهیلات زندگی شده ذهن او از پویایی و ابداع و ابتکار و سازندگیهای متعالی ، به خصوص درحوزه‏های علوم انسانی وهنری باز داشته شده است.

کد خبر 1232155

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha