۲۷ دی ۱۳۸۹، ۹:۱۵

مدرسه ایرانی - 9/

ضعف پرسشگری در مدارس/ کتابهای آموزشی کمکی به تقویت تفکر نمی‌کنند

ضعف پرسشگری در مدارس/ کتابهای آموزشی کمکی به تقویت تفکر نمی‌کنند

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره اینکه معلم باید در صدد تقویت پرسشگری در دانش آموز بوده و تنها به یادگیری صرف توجه نکند، گفت: متون آموزشی کمکی به تقویت تفکر نمی‌کنند، مسائلی چون عدم معلم محوری صرف و مشارکت دانش‌آموز باید لحاظ شوند.

دکتر قاسم پورحسن در گفتگو با خبرگزاری مهر، با اشاره به اینکه یکی از مباحث مهمی که درباره تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش در دنیا وجود دارد در قالب دو نظریه اصلی قابل تبیین است، گفت: این دو نظریه در واقع دو پارادایم مسلط محسوب می‌شوند. رویکرد نخست نظریه یادگیری است که هم‌اکنون در بسیاری از کشورها وجود دارد که من آن را روش و هدف سنتی برای آموزش و پرورش می‌دانم.

وی افزود: رویکرد دوم مبتنی بر تفکر است که کشورهای اندکی به آن اقبال نشان داده‌اند و با وجود اینکه دیدگاه دوم در سطح نظریه‌پردازی بعنوان دیدگاه معتبر و کارآمد در آموزش و پرورش تلقی می‌شود اما باز می‌توان گفت تعداد کمی از کشورها به آن اقبال نشان داده‌اند.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه تمام مناقشات در ارتباط با اهداف آموزش و پرورش بر محور همین دو دیدگاه متمرکزند، یادآور شد: به رغم تمام کوششهایی که در ارتباط با بازسازی متون و مدارس در ایران صورت گرفته است، اما باز نظریه یادگیری بعنوان یک رهیافت بی‌بدیل و منحصر به فرد در تمام دورانها بر جامعه ما مسلط بوده است.

وی ادامه داد: مهمترین مسئله در آموزش و پرورش تفکر است که می‌توان آن را در سه قلمرو مورد بحث و بررسی قرار داد. قلمرو نخست در ارتباط با موضوع تفکر، "پرسشگری" است که در نظریه یادگیری مورد غفلت واقع شده است. پرسش و پرسشگری تنها یک لفظ نیست. مجموعه‌ای از مسائل مربوط به فضا، گرایشها و حالتها باید در کنار هم قرار بگیرند تا این امکان فراهم شود که دانش‌آموزان توان یا حق پرسشگری در یک نظام آموزشی را بیایند.

این استاد فلسفه افزود: قلمرو دوم "منطق مکالمه" است، به این معنا که در تمامی حوزه‌های آموزش، معلم حضور و تسلط دارد و بنابراین به هیچ وجه امکان گفتگوی مبتنی بر منطق میان دانش‌آموزان و معلم وجود ندارد. قلمرو سوم در ارتباط با تفکر، "استقلال در فکر" به عنوان بخشی از نگره تفکر است. چون همانگونه که شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت خود عنوان کرده‌اند مهمترین هدف تعلیم و تربیت از نظر اسلام بالندگی و شکوفایی استعداد انسانهاست و نه از حفظ کردن و از برکردن صرف.  

پورحسن در پاسخ به این سؤال که کدام یک از این رهیافتها در زمینه آموزش و پرورش باید مدنظر قرار گیرند، تصریح کرد: در آموزشهای یادگیری‌محور، حجم بسیاری از داده‌ها و معلومات به دانش‌آموزان عرضه می‌شود و آنها به سرعت این داده‌ها و معلومات را فرامی‌گیرند و البته به سرعت هم آنها را فراموش می‌کنند. به همین دلیل است که وقتی استادی در مقطع کارشناسی سؤالی را از دانشجویان می‌پرسد که آنها بارها با آن برخورد داشته‌اند، این دانشجویان نمی‌توانند پاسخ آن را بدهند. بنابراین وقتی هدف یادگیری باشد نباید انتظار داشت که دانش‌آموز صاحب تفکر و استقلال فکر باشد، در حالی که اگر هدف آموزش و پرورش، تفکر باشد، وضعیت کاملاً متفاوت خواهد بود.

این پژوهشگر فلسفه با تأکید دوباره بر تفکر و شکوفایی استعدادها به عنوان هدف آموزش گفت: از آنجایی که کشورها اقبال کمتری به مسئله تفکر در امر آموزش و پرورش نشان داده‌اند، امروزه گرایش بیشتری به نظریه و دیدگاه تلفیقی پیدا شده است. اما در نظریه تفکر، یادگیری به طور مطلق کنار گذاشته نمی‌شود و بنابراین به نظر من نظریه تلفیق می‌تواند در کنار نظریه دوم مورد بررسی قرار گیرد.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به آسیبها و چالشهایی پرداخت که در مدارس ایران وجود دارند و گفت: این آسیبها را می‌توان در پنج دسته مورد بررسی قرار داد. نخستین آسیب به "متون آموزشی" بازمی‌گردد چرا که به نظر می‌رسد در حال حاضر متونی که بتوانند به هدف دوم یعنی توانایی تفکر در دانش‌آموزان کمک کنند، به جد با مشکل مواجهند. این متون به اندازه کافی توانایی بر انگیختن تفکر در بچه‌ها را ندارند و فقط تابعی منظم از حفظ کردن مداومند.

وی افزود: ما باید از همان ابتدا به تدریج به دانش‌آموزان منابعی را معرفی کنیم که بتوانند با مراجعه به آنها به تفکر بپردازند. در حالی که اگر فقط متن‌محوری، آن هم بر مبنای عرضه اطلاعات در آموزش و پرورش مدنظر قرار گیرد، بدون آنکه به پرسشگری توجه شود، مشکلات بسیاری به وجود خواهد آمد.

"رویکرد انتزاعی به آموزش"، دومین آسیبی بود که پورحسن به آن اشاره کرد و گفت: این رویکرد انتزاعی سبب خستگی دانش‌آموزان می‌شود و بنابراین ضروری است که رویکردهای انضمامی جایگزین آنها شوند. به نظر می‌رسد که حتی در آموزش دروسی چون ریاضیات هم بتوان به طور انضمامی عمل کرد، همین طور در دورسی مانند فیزیک، شیمی و زبان انگلیسی. هم‌اکنون آموزش زبان انگلیسی در مدارس ما نحوی محور است و نه بر مبنای دیالوگ؛ در حالیکه زبان فقط نحو نیست و روحی که بر آن حاکم است نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.

این استاد فلسفه افزود: مسئله "پژوهش" آسیب سومی است که می‌توان به آن اشاره کرد. ما در مدارس خود پژوهش‌محور نیستیم و حتی معلمان و استادان فکر می‌کنند که پژوهش یک کار تکراری است. آسیب چهارم به "روش تدریس" ما مربوط است. اما باید توجه داشت که روش تدریس ذوقی نیست بلکه قاعده‌مند است. معلم نباید فقط و تنها در صدد القای مطالب به دانش‌آموزان باشد بلکه باید بکوشد طرح پرسش کند. بنابراین در روش تدریس مسائل مهمی مانند عدم معلم محوری صرف، مشارکت دانش‌آموزان، پرسشگری و مانند آن باید لحاظ شوند.

وی پنجمین آسیب را در زمینه آموزش و پرورش در مدارس ایران در ارتباط با نگاهی دانست که جامعه به موضوع آموزش و پرورش دارد و گفت: متأسفانه نگاهی علمی به آموزش و پرورش در ایران وجود ندارد. این نگاه بیشتر ذوقی است و متولیان و مسئولان از آخرین نظریات در این حوزه غفلت می‌کنند. ضمن اینکه متأسفانه آن قدر مسئله آموزش و پرورش مورد بی‌توجهی قرار گرفته که در نتیجه آن متفکران ما نیز کمتر به این موضوعات پرداخته‌اند.

پورحسن در ادامه با اشاره به اینکه وضعیت موجود مدارس در ایران به هیچ وجه رضایت‌بخش نیست، گفت: با وجود حجم انبوه اطلاعاتی که در مدارس به دانش‌آموزان ارائه می شود باز می‌بینیم خروجی این مدارس در دانشگاهها بسیار نحیف هستند چرا که این دانش‌آموزان تا پایان مقطع دبیرستان فقط در حال حفظ کردن هستند بدون آنکه تفکر را بیاموزند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: مدارس مطلوب باید چهار ویژگی اصلی را دارا باشند به این معنا که علاوه بر بازسازی اهداف، باید روشهای مورد استفاده در این مدارس نیز بازسازی شوند. همچنین در این راستا لازم است که به تحولات نظام آموزش و پرورش در دنیا توجه شده و در نهایت این مدارس باید به بالندگی و استقلال فکری منجر شوند.

پورحسن در پایان با اشاره به مباحثی که پیرامون آموزشهای رسمی و غیررسمی وجود دارند، گفت: چندان با این دیدگاهها موافق نیستم. به اعتقاد من نظام آموزش و پرورش در ایران باید متحول شود و به بیان دیگر ضرورت دارد اصلاحی بنیادین در نظام آموزش و پرورش ما صورت گیرد.

کد خبر 1232629

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha