دکتر علی محمد صابری در مورد متفکران پیشرو و شاخصهای مهمی که یک فرد را پیشرو میکند به خبرنگار مهر گفت: یکی از شرایط این است که مکتب سازی در اندیشه داشته باشد یعنی صاحب یک نظام فکری باشد، نظامی که ریشه در اندیشههای پیشین داشته باشد تفکر التقاطی نباشد بلکه یک تفکر نو باشد.
وی افزود: دوم اینکه دارای منظومه فکری باشد، منظومه فکری غیر از مکتب فکری است یعنی اندیشهاش بتواند در هر زمینهای رسوخ کند. برای مثال در رشته فلسفه، فکرش در فلسفه تاریخ، فلسفه سیاست یا فلسفه هنر یا در هر زمینه فکری دیگر نفوذ کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی تربیت دبیر مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم(ص) در ادامه تصریح کرد: سوم، مقام تزکیه و تهذیب نفس است که تزکیه و تهذیب، عقل و عشق را به یکدیگر متصل و مکمل یکدیگر میشوند. در واقع آن عارف، حکیم یا فیلسوف میتواند در مقام تزکیه و تهذیب نفس علاوه بر علم حصولی از علم شهودی نیز برخوردار شود.
این محقق و پِژوهشگر حوزه عرفان اسلامی مشخصه چهارم پیشروان تفکر را مطالعه و تحقیق اندیشههای پیشین عنوان کرد و گفت: توجه به متون مرجع نه مطالعه آثار دست چندم برای مثال تفسیرهایی که از افلاطون شده که البته رجوع به این تفسیرها هم مفید است اما فرد پیشرو باید خودش صاحب تفسیر باشد. بعد از تفسیر مقام تعبیر است درهمان متن به غیر از اینکه یک متن فلسفی یا حکمی یا عرفانی را تفسیر میکند آن را به حقیقت اولیهاش بازگرداند نه اینکه آن را از این حقیقت دور کند.
وی یادآور شد: تفسیر، باز و شکوفا کردن متن و اندیشه است، اندیشه حکیم و فیلسوف را به گفتگو مینشیند اما تعبیر به حقیقت اولیه برگرداندن است. فیلسوف و حکیم در گفتگویی که با خود و دیگران دارد به تفکر فلسفی و علمی مینشیند که در واقع این خود یکنوع تفلسف و فلسفه است نه اینکه فلسفه دانی است. یک متفکر پیشرو تنها تاریخ فلسفه نمیخواند بلکه پژوهش فلسفه میکند فکر را به فلسفیدن مشغول میکند که تراوش ذهنی فیلسوف را برمیانگیزد تفکری که از حیرت شروع و به کشف حقیقت منتهی میشود.
صابری در مورد شیوه موجه و درست گفتگو و ارتباط فکری با این پیشروان اندیشه نیز گفت: اگر این پیشروان عارف هستند و از علم لدنی برخوردارند باید نخست تحت تربیت اینها باشیم یعنی دست ارادت و بندگی به عرفا و حکمای حقیقی بدهیم. درمقام تزکیه و تهذیب نفس به سراغشان برویم و تحت تربیتشان قرار بگیریم زیرا آنها معلم روح هم هستند.
وی ادامه داد: اگر حکیم و عارف نیستند و تنها فیلسوفند و تفلسف دارند باید به متون دسته اولشان و بعد هم به مفسرانشان رجوع کنیم. در واقع نشستهای علمی در مقام پرسش و پاسخ نباشد یک گفتگوی فلسفی باشد که از استقراء فلسفی و علمی از سیر جزئی به یک امر کلی حرکت کند یعنی مفاهیم جزئی را بررسی کنیم تا به یک حقیقت کلی دست یابیم.
صابری در ادامه تأکید کرد: انسان تربیت یافته و خودساخته که تابع وحی باشد کم داریم، هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی در یک سیر نزولی قرارگرفتهایم .
نظر شما