به گزارش خبرنگار مهر، نشست"ادبیات تطبیقی"در روزدوم مجمع بینالمللی استادان زبان وادب فارسی با حضورپژوهشگرانی از ایران، سوریه، تاجیکستان، آذربایجان، صربستان، پاکستان و بنگلادش صبح چهارشنبه 28 دی ماه در محل تالار علامه امینی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
وی ابتدا با اشاره به تجلی عقاید فلسفی خیام در شعرهایش و میزان شناخت غربیها از این آراء گفت: بیش از 1.5 قرن است که خیام به عنوان چهرای برجسته در میان اروپائیان حضور موثر دارد و در تائید این مدعا همین بس که ترجمه فیتزجرالد از رباعیات او تاکنون بیش از 300 بار چاپ شده است.
اناری بزچلویی افزود: عربها از طریق غربیها بود که خیام را شناختند و اندیشههای او را با ترجمههای منظوم، منثور و عامیانهای که از رباعیات او به دست دادند، به ملتهای عرب ارائه کردند؛ این توجه بیش از حد مترجمان عرب به خیام نشانگر مقبولیت او در میان اعراب است و ادیبان بنام عرب کوشیدهاند خود را از سرچشمه اندیشههای متعالی این شاعر و اندیشمند ایرانی سیراب کنند.
ترجمه احمد رامی بهترین برگردان از رباعیات خیام است
این استاد دانشگاه سپس گفت: رباعیات خیام درمجموع 32 بار به صورت منظوم،17 بار به صورت منثور و7 بار به صورت عامیانه به عربی ترجمه شده است که بی شک باید ترجمه احمد رامی (مصر) را بهترین و معتبرترین آنها دانست.
وی در توضیح این مدعا به قرائت ابیاتی از رباعیات خیام و برگردان این مترجم مصری از آنها پرداخت و افزود: ترجمه رامی بیشتر از سایر ترجمهها توانسته خود را به روح شعر خیام نزدیک کند؛ در واقع او هم فلسفه خیام را به خوبی درک کرده و هم توان عربی بالایی داشته و همین باعث شده یک رستاخیز در ترجمههای رامی از رباعیات خیام روی دهد.
اقبال آرزو داشت تهران به جای ژنو مرکز زمین باشد
در ادامه نشست "ادبیات تطبیقی" سیده فلیحه زهرا کاظمی (پاکستان) با ارائه مقالهای تحت عنوان "اقبال لاهوری در راستای فردوسی طوسی" ابتدا به ارزش کلامی شعر فردوسی و علاقه علامه محمد اقبال لاهوری به این شاعر حماسه سرا پرداخت و با برشمردن مثالهایی از قرابت این دو شاعر پارسیگوی، گفت: فردوسی بارها در شاهنامه عشق خود را به اهل بیت (ع) و رسول اکرم (ص) بیان میکند و اقبال هم مانند او عاشق این سلاله پاک بود.
وی افزود: اقبال از جان و دل به ایران عشق میورزید و پیوسته از ایران و مشرقزمین سخن میگفت و آرزو داشت تهران به جای ژنو مرکز زمین باشد. او زبان اردو را برای بیان منظور خود کامل نمیدانست و همواره به فردوسی غبطه میخورد و از او به عنوان خداوند تنزیل و وحی یاد میکرد.
فلیحه زهرا کاظمی اضافه کرد: فردوسی و اقبال هر دو به افتخار شاعر ملی نائل آمدند و این توانایی خود را در راه صَلاح مملکت خود به کار گرفتند. البته فردوسی همیشه از میهن ایرانی نام میبرد ولی اقبال ترجیح میدهد از ملت اسلامی سخن بگوید.
این پژوهشگر پاکستانی گفت: امروز در زبان فارسی بسیاری از اشعار فردوسی و اقبال حکم ضربالمثل پیدا کرده است؛ "نوشدارو پس از مرگ سهراب" و "توانا بود هر که دانا بود" (از فردوسی) و "روزی که جانگداز بود، اول پرسش نماز بود" و "در دل مسلم مقام مصطفی، آبروی ما ز نام مصطفی" (اقبال) از این جمله است.
در ادامه این نشست ابوموسی محمد عارف بالله (بنگلادش) با موضوع "تاثیر منطقالطیر عطار بر پدمانی ملک محمد جیبی و علاول" سخنرانی کرد که به دلیل عدم تسلط او به زبان فارسی امکان یادداشت برداری از سخنرانی او توسط خبرنگاران فراهم نشد.
نظر شما