به گزارش خبرگزاری مهر، هائیتی شبه جزیره ای واقع در دریای کارائیب، سرزمینی که 80 درصد از ده میلیون سکنه آن با درآمدی روزانه، کمتر از دو دلار امرار معاش می کنند. سرزمینی که زخمهای عمیق شلاق استعمار بر پیکر آن هنوز التیام نیافته، در 12 ژانویه 2010 به مصیبت زلزله ای عظیم با شدت 7.3 ریشتر دچار گشت که ارمغان آن بالغ بر 250هزار نفر کشته و 1.3 میلیون نفر بی خانمان بود اما این پایان ماجرا نبود وقوع چند طوفان ویرانگر و درنهایت شیوع بیماری مهلک وبا، دست کم تاکنون جان قریب به سه هزار تن را ستانده است.
براستی، برگزاری انتخابات مهم ریاست جمهوری در مستعمره سابق فرانسه در چنین شرایط اسفناکی، می تواند کور سوی امید را دردل مردمان محروم آن بیفروزد و یا پاسخ به مطامع کسانی است که ازآب گل آلود ماهی گرفته وتهدیدی را تبدیل به فرصت و سواستفاده از شرایط پیشامده نمایند؟
همان روزهای بعد از وقوع زلزله، مطالبی در برخی رسانه ها منتشر شد، حاکی از آنکه زلزله مذکور، نتیجه آزمایش سلاح مخوف هارپ از سوی ایالات متحده است، سلاحی که آن را متعلق به گروه بیلدربرگ یا همان اربابان جهان می دانند. البته صحت و سقم این فرضیه، هیچگاه ثابت نشد. اما اشغال هائیتی بنام کمک های بشردوستانه از سوی نظامیان آمریکایی بلافاصله بعد از وقوع زلزله و حفظ این حضور طی یکسال گذشته، حداقل واقعیت مطامع نامشروع ایالات متحده را در این کشور بر بسیاری روشن ساخته است. به موازات این امر، برخی بر این باورند که هدف غایی، حفظ حضورآمریکا در منطقه آمریکای مرکزی و کارائیب با تکیه بر قدرت نظامی و فراهم ساختن بستر مناسب برای مداخلات آتی در کشورهای منطقه است.
به هر روی، انتخابات برای گزینش رئیس جمهور جدید هائیتی با حضور 18 نامزد در 28 نوامبر 2010 برگزار شد، 4.6 میلیون نفر از اتباع هائیتی در آن مشارکت جستند تا علاوه بر انتخاب جانشین رنه پروال، رئیس جمهور کنونی کشور نسبت به انتخاب 11 سناتور از مجموع 30 سناتور مجلس سنا و 99 نماینده مجلس نمایندگان اقدام ورزند.
رقابت اصلی در این انتخابات میان سه نامزد اصلی به شرح ذیل بود:
1- خانم میرانده مانیگات( Mirlande Manigat )هفتاد ساله و بانوی نخست کشور درسال 1988، در دورانی که همسرش Leslie رئیس جمهور بود و بعد از 120 روز بواسطه کودتای نظامی از قدرت خلع گردید و نامبرده دوران تبعید خود را در ونزوئلا سپری نمود.
وی نامزد حزب دست راستی مخالف بنام اجلاس دموکراتهای مترقی ملی گرا (RNDP) است و یک شخص مستقل و اصلاح طلب در بحبوحه فساد و رسوایی مبتلا به دولت کنونی رنه پروال است. وی در این انتخابات حائز 31.4 درصد کل آرا ماخوذه گردید.
خانم مانیگات، بیگانه با بخش پنهان سیاست هائیتی نیست، لسلی مانیگاتف، همسر وی در انتخابات جنجالی سال 1988 و تحت لوای فرماندهی نظامی به عنوان رئیس جمهور انتخاب گردید و متعاقب آن با وقوع کودتای نظامی از قدرت خلع شد.
خانم مانیگات درسال2006، موفق به کسب یک کرسی درمجلس سنا هائیتی شده، اما دراعتراض به ممانعت از ورود همسرش به دور دوم انتخابات که نتیجه آن منتفع شدن رنه پروال، رئیس جمهور کنونی هائیتی است کناره گرفت.
2- کلستین( Jude Celestin ) چهل و هشت ساله، نامزد حزب حاکم، موسوم به حزب اتحاد دولتی توانست 22.5 درصد آرا را کسب کند.
دو نامزد فوق الاشاره به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری که قرار است در 16 ژانویه 2010 برگزار شود راه یافتند. اما با وضعیت موجود، امیدی به برگزاری دور دوم انتخابات نیست وشرایط سیاسی آتی در هاله ای از ابهام است، علاوه بر آن برخی شنیده ها حکایت از آن دارد که برگزاری دوردوم انتخابات بازهم به تاخیر خواهد افتاد. در این میان مشکل این است که بر اساس قانون اساسی کنونی هائیتی، رئیس جمهور تا 7 فوریه رسما صاحب قدرت است و چنانچه تا آن زمان ، فردی جایگزین نگردد، عملا قوه مجریه با خلاء اساسی مواجه خواهد شد .
مواد 134 و 135 قانون اساسی کنونی هائیتی، پیش بینی چنین شرایطی را ننموده است. دوره ریاست جمهوری در هائیتی 5 سال است و شخص رئیس جمهور می تواند حداکثر برای یک دوره پنج ساله دیگر بطور متناوب انتخاب شود.
در این میان نامزد سومی هم بنام مایکل مارتلی(Michel Martelly )، چهل و نه ساله وجود داشت که از وی به عنوان Sweet Micky یاد می شود. وی با وجود شهرت توانست 21.8 درصد آرا و رتبه سوم را بدست آورد.
نکته قابل توجه آنکه، ناظران آمریکایی هم، این انتخابات را مملو از قانون شکنی دانسته و از جامعه بین الملل خواستند تا از پذیرش این کمدی آشکار امتناع ورزد. گزارشهای متعددی خبراز پرکردن صندوقهای رای با آراء جعلی در حوزه های انتخاباتی هائیتی و عدم موفقیت شمار زیادی از مردم برای ریختن آراء شان به صندوق ها داشت. با این اوصاف و علیرغم شکایات متعدد مبنی بر بروز تقلب و تقاضای باطل نمودن انتخابات، شورای نظارت بر انتخابات هائیتی (CEP)، نتایج حاصله را رسما تایید کرد و متعاقب آن، با به خیابان آمدن هزاران نفر در پایتخت و برخی شهرهای دیگر، موجی از خشونت در نقاط مختلف کشور به پا خواست و در نهایت منجر به کشته شدن چهار نفر و زخمی شدن دهها تن گردید.
این خشونت، نخستین بار از سوی طرفداران مایکل مارتلی براه افتاد، آنان ادعا کردند نتایج انتخابات به نفع Celestin تقلب گردیده و این بخشی از توطئه CEP ورنه پروال با هدف تضمین تداوم حاکمیت حزب INITE در قدرت است.در نقطه مقابل هم خانم مانیگات، با ابراز ناخرسندی از آمار اعلام شده گفت: براساس معیار وی، این رقم منطبق با واقعیت نیست، چرا که به نظر می رسد رقم آراء می بایست بالاتر از این باشد.
وی از تصمیم خویش مبنی بر عدم مشارکت در شمارش مجددا آرا حمایت نمود و گفت: تنها حاضر به دستیابی به توافق برای تقسیم قدرت و در نتیجه خروج از بحران است.
او افزود: اکنون در وضعیتی هستیم که نه ارتباطی با قانون اساسی و نه قانون انتخابات کشور دارد. من خواهان آن هستم کشورم را در مسیر صحیح دموکراسی ببینم و شخصا وضعیت موجود مرا نگران می کند.
با بروز خشونت ها، رئیس جمهور هائیتی و هیئت مشترک سازمان کشورهای آمریکایی و کاریکوم از مردم هائیتی خواستند تا آرامش خویش را حفظ و از اقلام به خشونت بپرهیزند.
در این بین هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده نیز گفت: هائیتی می بایست به درخواست سناتور دموکرات آمریکایی پاتریک لای، کسی که از واشنگتن درخواست تعلیق کمک مستقیم به دولت هائیتی را تا زمان تضمین نتایج عادلانه و دموکرات انتخابات را نموده توجه کند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد گفت: مشکلات بدتر از آن است که در ابتدا گزارش گردید. اما هیئت مشترک ناظران انتخاباتی بر این باور بود که این مشکلات، انتخابات را بی ارزش نمی نماید.
سابقه حضور و دخالت ایالات متحده در هائیتی از صبغه طولانی برخوردار است. در قرن نوزدهم ، به رسمتی شناختن و یا نشناختن حاکمیت هائیتی، محل نزاع در درون هیئت حاکمه ایالات متحده بود تا آنکه در جریان جنگهای داخلی آمریکا، آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت توانست بدون مناقشه، کشور هائیتی را به رسمیت بشناسد.
در 28 جولای 1915 بهنگام ریاست جمهوری وودرو ویلسون در آمریکا ، تعداد 330 تفنگدار دریایی این کشور به بهانه دفاع از منافع شرکت های آمریکایی وارد پایتخت هائیتی شدند و این حضور تا سال 1934 تداوم یافت. موقعیت راهبردی هائیتی در قرن بیستم باعث رقابت قدرتهای بزرگ به منظور سیطره بر آن گردید.
طی چند دهه گذشته، ایالات متحده ، شریک نخست تجاری اعم از صادرات و واردات و مهمترین منبع مساعدت خارجی برای هائیتی و متقابلا ایالات متحده، اولین هدف مهاجران هائیتی بوده است. در مجموع به لحاظ نفوذ سیاسی و اقتصادی در هائیتی، ایالات متحده در مقایسه با سایر کشورها از همه قدرتمندتر ظاهر گشته است.
شرایط اسفناک بخش قابل توجهی از مردم هائیتی که اکنون سقفی بر سر ندارند، بیم و هراس از ابتلا به وبا و سایر بیماریهای فراگیر، ناامنی، قتل، سرقت، حضور نیروهای بیگانه بویژه آمریکایی، دخالت قدرتهای خارجی از جمله ایالات متحده، کانادا و فرانسه شرایطی را در هائیتی ایجاد نموده که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، جز به سخره گرفتن روندهای معمول دموکراتیک، مفهوم دیگری ندارد.
به نظرمی رسد برخی قدرتهای خارجی خواهان بازگشت آرامش به کشوری که تامین امنیت وتداوم روند بازسازی درآن اولویت اصلی بشمار می آید نیستند و ترجیح آنها، پیشبرد منافع نامشروع در شرایط ناامنی و بی ثباتی هائیتی است.
درشرایط بغرنج کنونی، آمریکا هرگونه کمک و اقدام درهائیتی را به انحصارخویش درآورده، قاعدتا درچنین فضایی، مسئولیت مستقیم هر رویداد، بحران، کمبود، ناامنی، نابودی منابع، شیوع بیماریها و تضعیف حاکمیت ملی هائیتی برعهده ایالات متحده است.
گفتنی است نیروهای آمریکایی، کانادایی و فرانسوی درسال 2004 و پس از خروج آریستید، نیز وارد خاک هائیتی شده بودند. اگر چه باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در توجیه حضور نیروهای آمریکایی در خاک هائیتی اعلام نموده این امر به دلیل کمک رسانی به هزاران آمریکایی مقیم در هائیتی ، کمک به مردم فقیر این کشور، رابطه همسایگی و قرابت و نیز رسالت آمریکا در کمک به مردم فقیر این کشور ، رابطه همسایگی و قرابت و نیز رسالت آمریکا در کمک به دیگران به هنگام بروز مصائب است، با اینحال شواهد دلالت بر آن دارد که هزینه اصلی حضور نیروهای خارجی و احتمال عدم شکل گیری دولت آتی هائیتی را صرفا مردم این کشور خواهند پرداخت.
نظر شما