۴ آبان ۱۳۸۳، ۱۰:۰۴

ضرورت تفسير نوين از قرآن (10)

تفسير هرمنوتيكي از قرآن مناقشه برانگيز است

تفسير هرمنوتيكي از قرآن مناقشه برانگيز است

دكتر قاسم پور حسن، استاد دانشكده علوم قرآني تهران در گفت و گو با خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" گفت: اگر مباحث هرمنوتيكي در حيطه نزاع علمي بماند قابل استقبال است ، در غير اين صورت مباحث و پيامدهاي آن براي ما مفيد نيست .

وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا متن مقدس الهي تفسير انساني مي شود و اساسا آيا متن مقدس احتياج به تفسير دارد گفت : اميرالمومنين(ع) روايتي دارد كه تقريبا بين مفسرين از شهرت بسزايي برخوردار است و در تبيين مفاد وحي هم آنچه كه از مصحف ايشان گزارش مي شود اين روايت دخالت هم داشته است. روايت اين است كه هرآيه خداوندي در حقيقت حداقل چهار ركن معنا را به خود اختصاص مي دهد : ظاهر و باطن و حد و مطلع. اين چهار ركن در روايت ديگري از امام صادق (ع) نيز ديده مي شود كه ايشان هم در تكميل روايتي كه موجود هست عنوان مي فرمايند: ما در حقيقت مي توانيم چهار مرتبه از وحي را به عنوان يك متن مقدس بدانيم. مرتبه اول مربوط به عوام است كه اختصاص به ظاهر عبارات دارد. مرتبه دوم فراتر از عبارات و مربوط به روح قرآن است كه ما امروزه از آن به تاويل ياد مي كنيم و اين مرتبه به خواص  اختصاص دارد . مرتبه سوم مربوط به كساني است كه صاحب ذوق و دقت اند و مرتبه چهارم مخصوص اهل ظرائف است. بنابراين ما رواياتي در تاييد اين معنا داريم كه علاوه بر ركن نخستين لفظ متون مقدس كه البته همين وضعيت در مسيحيت هم موجود بود ما با اركان ديگر نيز مواجه هستيم.

دكتر پورحسن در ادامه با تاكيد بر اين مطلب كه معمولا مفسرين بين ركن اول دانايي، كه مربوط به تفسير است، و مرحله دوم دانايي، كه مربوط به تاويل است، تفاوت بسيار زيادي گذاشته اند اظهار داشت : علامه طباطبايي در مقدمه تفسيرالميزان عنوان مي كند كه تفسير يعني كشف مداليل و مقاصد متن مقدس و وحي خداوند است. با اين توجه، ايشان چنين عنوان مي كند كه چنين روندي از تفسير را ما از زمان رسول اكرم (ص) تا كنون داشتيم. سپس ايشان به دسته بندي تفاسير مي پردازد و چند رويكرد مهم را ذكر مي كند.

استاد دانشكده علوم قرآني تصريح كرد: اما نكته اي را كه درباب مسيحيت عنوان كردم اين بود كه نخستين بار مسيحيان براي اين كه بشارت ظهور حضرت عيسي (ع) و اثبات حقانيت مسيحيت را درون آيات تورات اثبات كنند، دست به تاويل آيات زدند. مهمترين رويكرد اين تاويل، نامه اي است كه پولس - يكي از حواريون حضرت عيسي(ع) - به قرنتيان مي نويسد و در آن نامه عنوان مي كند كه مراد از دو لفظ سخره و ابر حضرت عيسي(ع) است. اين مسئله گسترش پيدا مي كند و تا زمان آگوستينوس مقدس ادامه پيدا مي كند و حتي آگوستينوس نيز عنوان مي كند كه هر متن مقدسي مي تواند چهار معنا داشته باشد : يعني معناي باطن و معناي ظاهر و معناي اخلاقي و معناي تمثيلي. به هر حال من معتقد هستم كه در همه مكاتب الهي و اديان الهي كه در هر سه دين اسلام و مسيحيت و يهوديت موجود بودند نسبت به متن مقدس خداوند اين رويكردهاي مختلف را در فهم عميق تر آيات داشتند.

وي با تاكيد برشكل گيري تفسير در تمدن اسلامي گفت : علاوه بر تمام اين رويكردها و معاني كه عنوان كرديم، علامه طباطبايي عنوان مي كند از هر كدام از آيات خداوند قصد يا قصدهايي داشته كه آنها در ارتباط با زمينه اي است كه آن آيات نازل شدند و آن زمينه نيازهاي زندگي معنوي انسانها بوده است. بنابراين لازمه دست يافتن به حقيقت معنوي، فهم عميق تر و دقيق تر آيات است كه ما از آنها به تفسير و تاويل تعبير مي كنيم.

وي درباره روزآمد ونوين بودن تفاسير نيز اظهار داشت : شهيد مطهري درباب تفسير قرآن نكته بديعي دارد كه مي فرمايد از دوره پيامبر اكرم (ص) تا كنون تفاسير رو به تكامل است. در مقابل اين نظر، ديدگاه ديگري معتقد است كه مخاطبين دوره اول چون با وحي در ارتباط بودند دقيق تر و عميق تر آيات را مي فهميدند. ما در اينجا با دو ديدگاه روبه رو هستيم يكي معتقد به غني شدن تفاسير است و ديگري مخاطبين زمان نزول را از فهم دقيق تري نسبت به اكنون مي داند. تقريبا مي شود گفت كه در دوره جديد يعني از صد و پنجاه سال پيش تصور مسلمانان اين بود كه با توجه به پيشرفت علمي كه در دنيا واقع شده چگونه خداوند در آيات مختلفي سخن از كامل بودن آيات مي زند؟

دكتر پورحسن در ادامه افزود : پيرو آياتي كه در قرآن هست اين مورد نيز مطرح شده كه آيا تمام شئون و جوانب حيات آدمي را خداوند تا ابديت مطرح كرده است يا خير؟ به همين دليل است كه تفاسيري مانند جواهرالقرآن از مرحوم طنطاوي شكل مي گيرد كه ما امروزه تحت عنوان تفسير علمي مي بينيم.  ايشان معتقد است كه ما نمي خواهيم تفاسير آيات را با دگرگوني هايي كه به وجود مي آيد تغيير دهيم، بلكه مي خواهيم منطبق كنيم. يعني هر دستاورد و هر تحولي كه به وجود مي آيد خداوند از آن تحول در آيات الهي خبر داده است. رويكردي كه امروزه شكل گرفته يعني، تفسير علمي، تفسير اجتماعي، تفسير ادبي تا حدودي به سوي همان روزآمد كردن قرآن پيش مي رود. لذا علامه طباطبايي درباره اين كه ما آيات را مورد تطبيق قرار دهيم نكته اي را گوشزد مي كند كه ما نبايد دچار تطبيق شويم. تطبيق اصطلاحي است كه به معني تحميل آراء بيرون از آيات بر آيات است و لذا ايشان معتقد است كه ديدگاه فلاسفه، متكلمين و طبيعيون و حتي علماي علم كه لزوما هر كدام از آيات با يك پديده خاصي از مباحث اجتماعي و سياسي منطبق باشد كه ما امروزه در بحث آزادي و حقوق بشر و دموكراسي و تقريبا برخي از انديشمندان انجام مي دهند نوعي تطبيق است. ما نبايد آرايمان را از بيرون بر آيات تحميل كنيم.

وي درباره اين كه ما سه ديدگاه درباره روزآمد كردن تفاسير داريم گفت : ديدگاه اول اين است كه هر پديده اي و حادثه اي كه اتفاق مي افتد ما به دنبال تطبيق آن ديدگاه با آيات باشيم. ديدگاه دوم اين است كه ما بگوييم كتاب قرآن صرفا يك كتاب اخلاقي و كتاب عبادي است كه اين نظر نيز جانب تفريط و فرو كاستن از قرآن است. ديدگاه سوم ديدگاه تفصيل است. اين ديدگاه بينابيني است كه ما در حقيقت هر آنچه را كه از مضامين انساني و اجتماعي از قرآن مطرح مي كنيم مربوط به بالندگي انسان است. بنابراين يك معناي روزآمد بودن اين مي تواند باشد كه آنچه را كه جزو حوائج و اقتضائات و نيازها و انتظارات هر دوره است را بتوانيم بر اساس فهمي كه از آيات قرآن مي توانيم داشته باشيم آن را سازگار بكنيم. از نظر من اين معناي درستي است و در حقيقت در برخي تفاسير مانند تفسير الميزان اين مسئله را بسيار مي بينيم.

دكتر پور حسن درباره استفاده از دانشهايي مانند هرمنوتيك در تفسير قرآن اظهار داشت : هرمنوتيك يك ابزار است، همچنان كه تفسير در جهت كشف مقاصد مطرح مي شود. امروزه در روش هاي تفسيري از روش هرمنوتيك نيز بسيار استفاده مي شود. هرمنوتيك در حقيقت تاكيد بر اين مي كند كه آيا متن الهي را بدون قصد خداوند بايد درك كنيم يا اين كه اين متن در گذار زمان مي بايست بدون مولف نگريسته شود. مفسر و فهم كننده دو هماوردي است كه در دو افق شكل گرفته است. يكي افقي مربوط به مواريث و دوران گذشته است و افق ديگري كه گادامر از ان به عنوان امتزاج افق تعبيرمي كند  و ما از اين عنوان در تفسير اسلامي تعبير به فضا مي كنيم. فضاي فهم متكلمان و فضاي فهم اشاعره. لذا ما دو فضا داريم يكي فضاي متن است كه البته در اين مورد مناقشه بسيار است كه به طور مثال محمدالغزالي مصري كه مربوط به دوره معاصر است عنوان مي كند كه فضاي نزول آيات عمدتا مربوط به دوره خاصي بوده و دوره اي بود كه با بنيه اعراب سازگار بود. لذا ايشان در باب رجم معتقد است كه بنيه عرب با رجم سازوگار بوده امروزه انسان ها با اين مسئله سازوگار نيستند و ما مي توانيم راه ديگري براي حكم خداوندي تعبير كنيم.

وي در پايان تاكيد كرد: بنابراين ما در ديدگاه هرمنوتيك با چند گونگي تفسير و زايش واژگان و آفرينش زباني مواجه هستيم. طبيعتا مشكلات بسياري تحت عنوان نسبيت و رد نظريه قطعيت را به وجود خواهد آورد. لذا هرمنوتيك دانشي مناقشه برانگيز خواهد بود.  اگر ما از دانش هرمنوتيك ديدگاه قطعيت راداشته باشيم آن چنان كه ديلتاي و شلايرماخر مي گويند با تفسير اسلامي نزديك مي شود اما با ديدگاهي ديگر نمي توايم به قصد مولف نزديك شويم و اين با نظرات ما تفاوت دارد. اگر اين مسائل در حيطه نزاع علمي بماند قابل استقبال است .

 

کد خبر 124026

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha