به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان "فرشته آبی" نوشته هاینریش مان با ترجمه محمود حدادی در قالب نشست هفتگی نقد و بررسی نشر پارسه بعدازظهر روز چهارشنبه 6 بهمن با حضور رضا نجفی، محمود حدادی و علی عبداللهی در انتشارات کتاب پارسه برگزار شد.
رضا نجفی مترجم و دبیر جلسات نقد و بررسی نشر پارسه در این جلسه گفت: شاید نتوان هاینریش مان را در یک مکتب ادبی محدود کرد. او گرایشهای مختلفی داشته است و نویسندهای است که آثارش از جهات مختلف جای تعمق دارد. مان "فرشته آبی" را در دروهای نگاشت که حکومت آلمان قیصری بوده و دچار خودکامگی بوده است و به تبع آن این خودکامگی در نظام آموزشی آلمان نیز وجود داشت.
وی افزود: در سیستم آموزشی آلمان آن دوره، خودکشی میان دانشآموزان رواج داشته و انتقاد از وضعیت جاری در مدارس آن دوره، در آثار نویسندگانی چون هاینریش مان و هرمان هسه به خوبی مشهود است. مضمونی که در بسیاری از نوشتههای مان وجود دارد نکوهش استبداد است. مان متولد 1871 بوده و درسال 1950 بدرود حیات گفته است.
این مترجم گفت: شهرت مان تا حدودی زیر سایه برادرش توماس مان است و از این جهت به او ظلم شده است ولی یکی از نویسندگان مهم و مطرح آلمانی است. او همان طور که در آلمان مورد بی توجهی قرار گرفته در ایران نیز مورد بی مهری واقع شده است. در آن مقطع زمانی وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آلمان بسیار بد بود ولی از نظر ادبیات بسیار رشد کرد که به دهه بیست طلایی معروف شد.
نویسنده کتاب " از کافکا تا گراس" گفت: اولین آثار هاینریش مان با شکست روبرو شد. او مدتی در ایتالیا اقامت گزید و این اقامت تاثیر زیادی بر آثار او گذاشت. مان مدتها تحت تاثیر افکار نیچه بود که این تاثیر در آثارش نیز دیده میشود. ولی کم کم دیدگاههای آزادیخواهانه پیدا کرد. توماس مان با اینکه از هاینرش مان مشهورتر است ولی این تحول ایدئولوژیک در او دیرتر رخ داده و توماس با تاخیر به این نگاه آزادیگرایانه رسید.
نجفی ادامه داد: هاینرش مان 20 رمان، چند مجموعه داستان و مقاله منتشر کرده است و از آغاز مفاهیم تعهد اجتماعی و آرمانهای عصر روشنگری در آثارش وجود دارد. برخلاف بسیاری از نویسندگان آلمانی، سبک روانشناسی نیز در آثارش دیده میشود.
وی درباره رمان "فرشته آبی" گفت: مان در این کتاب به نوعی قدرتخواهی که به خودویرانگری میانجامد پرداخته است. او این کتاب را قبل از قدرت گرفتن هیتلر نوشته است. جالب است که این میل قدرتخواهی در اساطیر و رمانتیکهای آلمانی نیز وجود دارد. مان معتقد است خودکامگی این نیست که یک زورگو، زورگویی کند بلکه روحیه خودکامگی در تک تک افراد جامعه وجود دارد. فاشیسم نیز نه از قدرت که از یک ضعف داخلی به وجود میآید و همیشه محکوم به زوال است.
نظر شما