۱۲ بهمن ۱۳۸۹، ۹:۳۶

منشی پوری در گفتگو با مهر:

ریشه و هویت قیام مصر/ آمریکا اسیر برزخ سیاست خارجی

ریشه و هویت قیام مصر/ آمریکا اسیر برزخ سیاست خارجی

یک استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو معتقد است واقعیتهای کنونی خاورمیانه و شمال آفریقا نشان می‌دهد که نتایج و تبعات اشتباهات سیاست خارجی امریکا در این مناطق در حال بروز، ظهور و تثبیت است.

تحولات مصر در تحلیلی ساده نشان از بی توجهی به خواست و منافع ملی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی دارد. در واقع وقتی منافع ملی مطرح می‌شود این تردید وجود دارد که منافع گروهی به جای منافع ملی مطرح و اعمال شود. نادیده گرفتن خواست عموم در سیاست داخلی و سیاست خارجی که از آن به عنوان تداوم سیاست داخلی یاد می‌شود مهمترین عامل تحولات اخیر شمال افریقا و خاورمیانه به ویژه مصر و تونس به شمار می‌رود.

دکتر محمود منشی پوری استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو است. حوزه‌های تخصصی مطالعات وی، خاورمیانه و شمال افریقا، حقوق بشر، هویت و جهانی شدن در جوامع اسلامی است. وی ویراستار "حقوق بشر در عصر جهانی شدن" و مؤلف کتاب "سیاست جهانی" است. آنچه در ادامه می‌آید گفتگوی خبرگزاری مهر در مورد تحولات و وقایع شمال افریقا با این اندیشمند معاصر است.
 
*خبرگزاری مهر: نظامهای بسته و دیکتاتوری همواره از سمت و سویی ضربه می‌خورند که در محاسبات بلند مدت آنها لحاظ نشده است یعنی مردم و جنبشهای اجتماعی. تحولات اخیر شمال افریقا و خاورمیانه به ویژه در تونس و مصر طبعاً دارای ابعاد داخلی و خارجی هستند. یکی از عوامل تأثیرگذار خارجی در شکل‌گیری این تحولات و وقایع، سیاست خارجی امریکا در این مناطق است. به نظر شما چه عواملی در شکل‌گیری این تحولات از منظر داخلی و خارجی قابل بحث و بررسی هستند؟
 
منشی پوری: نگاهی گذرا به واقعیتهای کنونی خاورمیانه نشان می‌دهد که نتایج و تبعات اشتباهات سیاست خارجی آمریکا در این منطقه در حال نمود، ظهور و تثبیت است. برخی چیزها تغییر کرده است و برخی چیزها ثابت مانده است. فلسطینی‌ها بی خانمان هستند و در پی استقلال هستند. به رغم محکومیتهای جهانی علیه اسرائیل هیچ چشم اندازی روشنی علیه اقدامات مرگبار اسرائیل علیه فلسطینیان پس از انتفاضه سال 1987 و محاصره غزه دیده نمی‌شود.
 
ایالات متحده امریکا به عنوان یگانه قدرت فرا منطقه‌ای و به یمن و با اتکا به برتری نیروی نظامی در این منطقه اقدام و عمل می‌کند. این کشور در حالی به افغانستان و عراق حمله می‌کند که تداوم و بقای کشورهای حامی غرب را که رژیمهایی معیوب (کژکارکرد) و فاسد هستند را تضمین می‌کند.تداوم و بقای سیاسی این رژیمها و قدرت آنها ناشی از حمایت آنها از سیاست خارجی امریکا است. در عوض ایالات متحده امریکا اعمال فشار سیاسی و دیپلماتیک ولو ناچیز و اندک نیز به این کشورها برای اعمال اصلاحات انجام نداده است. ولی این کشورها در بلند مدت در مقابل نارضایتی و طغیانهای داخلی آسیب پذیر هستند.
 
نمونه بارز این دورویی و رویکرد دوگانه امریکا در مصر امروزی وجود دارد. مبارک و رژیم او علاقه و توجهی به مردم خود نشان نداده است. او درصدد دائمی کردن رژیم فاسد خود بوده است. قدرت او متکی بر قدرت خارجی و حمایتهای خارجی امریکا از اوست. به یاد داشته باشیم که امریکا سالانه 1.3 میلیارد دلار به این کشور کمک مالی می‌کند. پشتیبانی و حمایت امریکا از رژیمهای فاسد و ناکارآمد باعث شده تا جنبشهای اجتماعی اصلاح طلب نوعی بیزاری و بی اعتمادی نسبت به سیاست خارجی امریکا در منطقه داشته باشند.
 
* علاوه بر عوامل خارجی و سیاستهای اشتباه ایالات متحده امریکا در این مناطق مطمئناً عوامل داخلی نیز در این میان مؤثر هستند. به نظر شما چه عوامل داخلی اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را می‌توان برای ناآرامی‌های اخیر در کشورهای شمال آفریقا به ویژه مصر برشمرد؟
 
- بیش از 30 درصد از مردم مصر زیر خط فقر زندگی می‌کنند. علاوه بر این، توسعه نامتوازن به ظهور طبقه‌ای مؤثر در میان طبقه متوسط کم درآمد (که اکثریت هستند) منجر شده است و شهرهای فقیری چون قاهره و اسکندریه نتیجه چنین توسعه نامتوازنی بوده است. پس از سال 1991 میلادی، بر اساس رهنمودهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، مصر سیاستها و خط مشی‌های نولیبرال زیادی را تقبل کرده است. سیاستهای خصوصی سازی در این کشور منجر به اعتصاب و تظاهرات کارگران شده است.
 
این قصه و داستان در همین جا به پایان نمی‌رسد. برای اولین بار در دوران پس از جنگ، در خاورمیانه و شمال آفریقا هویت مشترک عربی روانه خیابانهای جهان عرب شده است. روایت و داستان جدید در مورد ایالات متحده امریکا و جنگهای منطقه‌ای آن و مداخلات نظامی آن نیست. این داستان و روایت جدید در مورد مناقشه اعراب و اسرائیل و کودتاهای نظامی و کشتار و قتل عام نیز نیست.
 
روایت جدید در مورد اولین شورش مدرن اعراب علیه فقر، بیکاری و بحران اقتصادی عمومی است. هیچ رهبر ایدئولوژیک و سیاسی در این میان وجود ندارد. صرف نظر از اینکه این وقایع را در مرحله کنونی جنبشی اجتماعی بنامیم، این وقایع نوعی اعتراضهای خیابانی هستند که حاکی از احساس هویت مشترک عربی از یک سو و ناامیدی از نظامهای سیاسی ناکارآمد و اقتصادهای شکست خورده و ورشکسته از سوی دیگر هستند.
 
امروزه نتایج سیاستهای اشتباه امریکا به ثمر نشسته است. طرفداران اصلاح و تغییر در خاورمیانه باید نگاه خود را معطوف مرحله دوم کنند.
 
این لحظه از تاریخ درباره شبکه‌های اجتماعی نیست، بلکه درباره خیابانهای عربی و دنیای عرب است که در مقایسه به سالهای پیشین پرتر و فقیرتر شده‌اند. در مورد اینکه نگاه و تحلیلهای خود را معطوف به محرومیت و عقیم بودن اقتصاد و رنجش مردم دنیای عرب کنیم، کمی دیر شده است. خیابانهای عربی منفجر شده است. شکاف میان حکومت امریکا و مردم مصر هرگز چنین زیاد نبوده است. در حالی که دولت اوباما از رژیم مبارک می‌خواهد که اصلاحات مورد نیاز بیشتری را اعمال کند، مردم مصر و معترضان به اعتراض خود ادامه می‌دهند و شعار می‌دهند که "مبارک کشور را ترک کن".
 
ایالات متحده خود را در نوعی برزخ و دوراهی کلاسیک سیاست خارجی می‌بیند: یعنی خود را میان حمایت از رژیم مقتدری که سالیان متمادی آنرا مورد حمایت قرار داده (از سال 1981 این رژیم را حمایت کرده است) و حمایت از معترضانی که بیشتر آنها جوان، تحصیلکرده و بیکار هستند می‌بیند. تاریخ نشان داده که امریکا خود را در طرف اشتباه قرار داده است. برای نمونه حمایت از شاه ایران، مارکوس در فیلیپین، بن علی در تونس و در حال حاضر حمایت از حسنی مبارک نشان از این اشتباه بوده و هست. امروزه نتایج سیاستهای اشتباه امریکا به ثمر نشسته است. طرفداران اصلاح و تغییر در خاورمیانه باید نگاه خود را معطوف مرحله دوم کنند.
کد خبر 1243911

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha