15 نفر بودند، از جوان 21 ساله تا مرد 65 ساله، از دانشجو گرفته تا بازاری و کشاورز، دستبندهای پلاستیکی جریان خون را کند کرده بود. چشمهایشان را به گلهای قالی دوخته بودند تا عکاسان تصویری از آنها منتشر نکنند، انگار به دنبال آبرویشان در لابلای نخهای قالی می گشتند. آنها نه قاتل بودند و نه سارق، به قول خودشان تا کنون لقمه حرام سرسفره خانواده نبرده بودند. برایشان این دستبند شاید اولین و آخرین بندی بود که به دلیل بی اطلاعی، غفلت و رویای رسیدن به تمام آرزوهای دنیوی اسیر آن شدند. بندی که سالهاست به نام تجارت الکترونیک و به کام شرکتهای هرمی برای ایرانیان دام گسترده است.
نخست در اوایل دهه 80 تجارت الماس یا همان دیاموند بود که با زرق و برق خیره کننده ای وارد بازار مجازی ایران شد. پس از آن پرایم بانک یا همان تجارت طلا و بعد شرکتهایی مانند گلد گوئیست و ... چتر تبلیغات خود را باز کردند. تبلیغات چنان گسترده و وهم برنگیز و وسوسه آور بود که پای نمایندگان مجلس، هنرمندان، فوتبالیستها و چهرههای سیاسی را نیز به ماجرا باز کرد.
با وجود هشدارها و اطلاع رسانی پیرامون سوداگری و فعالیت غیرقانونی این شرکتها از سوی دستگاههای امنیتی و انتظامی بودند افرادی که در دام فریب گردانندگان این شرکتها گرفتار و با توجهیات آنان قانع شوند چنانچه وقتی برغیر شرعی بودن فعالیت و تجارت شرکتهای هرمی تاکید شد مدیران هرمی با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی ایرانیان و جعل دستخط مراجع عظام سعی کردند فعالیتهای غیرقانونی خود را تطهیر کنند.
قانون ممنوعیت فعالیت شرکتهای هرمی در سال 84 به وزارت دادگستری ابلاغ و همه فعالیتهای هرمی به عنوان یکی از مصادیق اخلال در نظم اقتصادی برشمرده شد. بر اساس این قانون، افرادی که با قصد ضربه زدن به نظام وارد چنین فعالیتهایی شوند مفسد فیالارض شناخته شده و مجازات اعدام برایشان تعیین میشود. همچنین اگر فعالان اصلی این شرکتها قصد ضربهزدن به نظام را نداشته باشند به حبس از پنج تا 25 سال و 100 ضربه شلاق در انظار عمومی و فعالان خردهپا به حبس از 6 ماه تا سه سال و جزای نقدی معادل دوبرابر اموال نامشروع حاصله محکوم میشوند.
برآوردها حاکی از آن است که بیش از دو میلیون نفر در ایران فریب کوئست را خوردهاند و اکثر آنان مالباخته هستند و تنها دو درصد از سرشبکهها و لیدرهای کوئست منافع و سودهای کلانی به دست آورده اند. اغلب اعضایی که گرفتار شرکتهای هرمی شدهاند دارای سنین 18 تا 22 سال هستند حال آنکه این سن بهترین زمان برای تحصیل و شکوفایی استعدادهاست اما صرف این کار بیهوده و خانمان برانداز میشود.
همچنین طی چهار سال اخیر 79 درصد منابع درآمدی شرکتهای هرمی دنیا از پول ایرانیها تامین شده که از طریق صرافیهای غیرمجاز و رابطان ایرانی از کشور خارج شده است. به عنوان مثال یک صراف که قبلاً حلوافروش بوده، خانهای هفت میلیارد تومانی خریداری کرده و یک میلیارد تومان برای بازسازی آن صرف کرده است. وی در منزلش یک قهوهخانه سنتی دایر کرده و 170 هزار خانواده اهوازی را فریب داده است.
بهمن ماه سال جاری عملیات شبانه نیروهای اطلاعاتی برای پلمپ 50 دفتر فعال شرکتهای هرمی و دستگیری بیش از یکهزار عضو اصلی این شرکتها برای چندمین بار در سال جاری انجام شد. گفتگو با افرادی که ندانسته و با وسوسه و ترفند تبلیغات سیاه به دام هرمیها افتاده اند همچنان این سوال را بی جواب می گذارد که چگونه این افراد بخشی از سرمایه زندگی شان را بر روی تجارتی ناشناخته، بدون مدرک و سند رسمی و قانونی سرمایه گذاری می کنند.
به من گفته بودند کوئست هرمی نیست
پیمان جوانی شیرازی 27 ساله با ظاهری آراسته در حالی که از غافلگیر شدنش در خانه یکی از سر شاخه های شرکت "QI " مضطرب و وحشت زده شده است در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: شغلم آزاد است و مدرک کارشناسی دارم. در مورد شرکتهای هرمی از تمامی هشدارها به خوبی مطلع بودم و یقین داشتم شرکت" QI" شرکت هرمی نیست چون به ازای پول محصول دریافت می کنیم و نوعی" network" و تجارت جدید است. مدت چهارماه است که در تهران دوره های آموزش بازاریابی برای جلب مشتری می بینم. تمامی افرادی که در این خانه هستند هر کدام از شهرستانهای مختلف جذب شدند تا مشتریهای شرکت را در تمامی کشور بیشتر و بیشتر کنند.
پیمان بغض گلویش را گرفته بود و دائم سرش پایین بود. دستبندهای پلاستیکی او را از تمامی رویاهایی که در ذهنش ساخته بود را نقش بر آب کرد. وقتی که پیمان را از ساختمان به داخل اتوبوس محکومان می بردند در حالی که گریه می کرد گفت: دیگر به آخر خط رسیدم نمی دانستم چقدر راه را اشتباه رفتم.
من در شهرم کاسب آبرو داری هستم
نعمت الله 45 ساله اهل مشهد، به گفته خودش 15 سال است که فروشگاه بوتیک دارد و از معتمدین بازار است. می گوید: سرم به کاسبی ام گرم بود که یکی از دوستانم به من پیشنهاد کرد که در شرکت "QI" عضو شوم. گفتم: من از شغلم راضی ام، درآمدم هم بد نیست. بعد از چند روز دوباره آمد مغازه من و گفت: تو دوست نداری هر سال یک هفته به یکی از کشورهای اروپایی سفر کنی و سالیانه 60 میلیون تومان هم درآمد داشته باشی! گفتم: مگر می شود؟ گفت: بله ولی ابتدا باید عضو شرکت شوی بعد هم با هم می رویم تهران تا کار در شرکت را یاد بگیری. اگر هشت میلیون و 500 هزار تومان به شرکت بدهی هم عضو شرکت می شوی و هم در قالب یک تور تفریحی تا 30 سال هر سال به مدت یک هفته می توانی از میان 130 کشور تعیین شده به یک کشور سفر کنی.
من هم وقتی حساب و کتاب کردم دیدم خوب است و قیمت مناسبی دارد. به هر قیمتی بود پول را با بهره بالا قرض کردم و دادم. بعد هم به من گفتند اگر خوب کار کنی می توانی در مدت دو ماه پول خود را دوباره به دست آوری. وقتی موضوع را به پسرم گفتم او هم به من هشدار داد که پدرجان این شرکتها همه اش دروغ است و پول و آبرویت را از دست می دهی ولی گوش نکردم. بعد از چند ماه هر چه تلاش کردم نتوانستم زیرگروه پیدا کنم وقتی خواستم پولم را پس بگیرم به من ندادند تا اینکه به دنبال سر شاخه تا تهران آمدم و امشب دستگیر شدم.
نعمت الله دستانش می لرزید و دائم سرفه می کرد. می گفت: آسم دارم. ماموران دستبندش را باز کردند تا آبی به سرو صورتش بزند و اسپری اش را بزند. می گفت: تنها از آبرویم می ترسم. خدا کند کسی نفهمد...
وقتی به نعمت الله گفتم مگر از هشدارها و غیرقانونی بودن شرکتهای هرمی توسط رسانه ها مطلع نبودی گفت: من کاسب هستم و وقت نمی کنم اخبار و روزنامه ها ورق بزنم!
تمام سرمایه بازنشستگی ام را در راه کوئست دادم
"محمود" یکی دیگر از دستگیرشدگان است که از شهر کلاچای به تهران آمده و در دام این شرکت گرفتار شده است. می گوید: 25 روز است هشت میلیون و 500 هزار تومان دادم و عضو شرکت "QI" شده ام. حقیقت این است که یکی از دوستانم به من گفت تجارتی سراغ دارم که وضع مالی ات را خیلی خوب می کند و هیچ شباهتی به شرکتهای هرمی و گلد کوئست ندارد، بعد هم کلی برایم توضیح داد تا قبول کردم. هر چند که بازنشسته بودم ولی با هزار بدبختی تمام سرمایه ام را در این راه گذاشتم.
محمود 20 روز بود از خانواده اش دل کنده و برای آموزش کسب درآمد در شرکت هرمی به تهران آمده است. پیرمرد در پاسخ به اینکه چرا بدون پرس و جو داخل شرکت هرمی شده است پاسخ داد: من نمی دانستم هرمی است، گفته بودند در ازای پولتان به سفر می روید.
شاید در میان افراد داخل این آپارتمان تنها یک نفر می دانست که این راه به کجا منتهی می شود که او یکی از سرشاخه ها بود. جالب اینجاست وقتی از او سوال کردم چند زیر مجموعه دار دارد گفت: من چند روز است که عضو شده ام در حالی که ماموران اطلاعات از داخل رایانه نام این شخص را با بیش از 50 زیر مجموعه پیدا کردند.
حکم قاضی در کمتر از 5 ساعت/ هرمیها نا امید شده اند
هر چند که دستگاه قضائی هنوز نتوانسته با قاطعیت با تمامی اعضای شرکتهای هرمی برخورد کند ولی نیروهای اطلاعاتی از کوچکترین تحرکات شرکتهای هرمی باخبرند و به گفته یک منبع آگاه آنقدر فاصله بروکراسی اداری میان نیروهای اطلاعاتی و دستگاه قضائی کم است که می توانند در کمتر از 24 ساعت یکهزار نفر از اعضای شرکتهای هرمی را بازداشت کرده و در کمتر از پنج ساعت حکم قاضی را دریافت کنند. به گفته یکی از سر شاخه های شرکتهای هرمی موفقیت دستگاههای امنیتی و انتظامی در مقابله با شرکتهای هرمی سبب شده مدیران اصلی این شرکتها به خصوص کوئست از فعالیت در ایران ناامید شوند.
----------------
گزارش از سید هادی کسایی زاده
نظر شما