به گزارش خبرنگار مهر، آنهایی که شامگاه دوشنبه 18 بهمنماه از سالن اصلی مرکز همایشهای برج میلاد بیرون میآمدند، ناباورانه فیلمی را دیده بودند که نه در حد و اندازه نام کارگردانش بود و نه تبلیغاتی که پیش از نمایش فیلم و در تمام این سالها شنیده بودند.
"فرزند صبح" حتی اگر بهروز افخمی موافق نباشد در کارنامه او باقی میماند، عصبانیت، یاس و دلخوری اهالی رسانه و تماشاگران فیلم ربطی به این ندارد که افخمی از تدوین، صدا یا موسیقی فیلمش راضی نیست. فیلم درباره شخصیتی است که افخمی بارها ارادت و علاقهاش را به او ثابت کرده و با میل و رضایت قلبی و کاملا آگاهانه برای ساخت فیلمی درباره دوران کودکی امام خمینی(ره) اقدام کرده است.
هفت سال طول کشید تا "فرزند صبح" ساخته شود، بودجهای بسیار بیشتر از یک فیلم سینمایی معمولی خرج این فیلم شده، تعدادی از بازیگران شناخته شده و حرفهای در آن بازی کردهاند و عواملش کاملا حرفهای هستند، از چنین پروژهای چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا نمیتوان انتظار داشت که بهروز افخمی کارگردان "عروس"، "شوکران" و "تختی" قاعده روایتگری را بداند.
ارائه تصویری متفاوت از امام خمینی (ره) به عنوان یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران خطای این کارگردان است، مشکل عمده فیلم ضعف روایت، ریتم ملالآور و لحن چندپاره آن است. فیلم با نمایی خوب شروع میشود، روحالله جوان عمامهاش را با طمانیه میبنند، چهره هادی حیدری صلابت و جذابیت دارد و مکث کارگردان بر این عمل شروعی خوب برای روایت قصه مردی است که مهمترین فراز تاریخ ایران را به خود اختصاص میدهد، ورود روحالله به خانه پدری و مرور خاطرههای گذشته میتوانست قصه را آغاز کند، اما "فرزند صبح" پس از این نما چه چیزی به مخاطب میدهد؟
میزان اطلاعاتی که نویسنده و کارگردان "فرزند صبح" درباره شخصیت اصلیاش به مخاطب میدهد فراتر از نکتههایی نیست که بسیاری از ما میدانیم، در حالی که زندگی امام خمینی (ره) در مقاطع مختلف فراز و فرود بسیار داشته و حتی در روایتی کلاسیک میتوان فیلمی پر از حادثه و ماجرا بر اساس آن ساخت.
رفت و برگشت زمانی و پیوند زدن کودکی به میانسالی و روزهای پایانی عمر حضرت امام خمینی (ره) تمهیدی جذاب برای روایت بخشهای کلیدی زندگی امام بوده که از دست رفته است، بخش عمده فیلم را تصاویر کودکی امام تشکیل داده که بار دراماتیک ندارند، اصرار افخمی برای تاکید روی سکانسها و کش دار کردن آنها غریب به نظر میرسد.
نمیتوان گفت فیلمی که نزدیک به دو میلیارد تومان هزینه داشته از کمبود امکانات یا زمان کافی لطمه خورده، افخمی از معدود کارگردانهای سینمای ایران است که برای فیلمی بیش از شش سال وقت صرف کرده بیآنکه زیر فشار خاصی باشد. بودجه هم در مراحل مختلف به پروژه تزریق شده است. افخمی حتی حمایت رسانهها را هم در این سالها از دست نداد و در دعواهای اخیر بین تهیهکننده و کارگردان، رسانهایها همراهش بودند.
طبیعی است در این شرایط توقع میرود فیلم دست کم ایرادهایی از این دست که "فرزند صبح" دارد نداشته باشد، دیدن دکل برق فشار قوی در یکی از نماهای فیلم و قطع شدن این نما به نمایی که خانواده "روحالله " زیر نور چراغ نفتی غذا میخورند ربطی به تدوین، موسیقی و صداگذاری ندارد. دیدن جاده و خودروهای امروزی در انتهای کادر در نمایی که ماموران، امام خمینی را به تهران میبرند چه توجیهی دارد؟
"فرزند صبح" چیزی نبود که سینمای ایران هفت سال برایش انتظار کشید، برخورد تند و توهین به کارگردان یا دامن زدن به دعوای او و تهیهکننده درمان این ماجرا نیست. همانطور که اصرار افخمی برای حذف این پروژه از کارنامهاش جواب نمیدهد، او سالها پیش زمانی که یک فیلم اکشن را برای پویا فیلم ساخت، در نیمه راه از پروژه کنار کشید و در نهایت "عقرب" به عنوان کارگروهی روی پرده سینماها رفت، اما قصه "فرزند صبح" با "عقرب" تفاوت دارد، این قصه به سادگی فراموش نمیشود.
بهروز افخمی کارگردانی حرفهای و خوش ذوق است، فیلمهای خوبی ساخته و جایگاهی تثبیت شده در سینمای ایران دارد اما "فرزند صبح" یک پروژه ناموفق است، یک شکست است که به سادگی از کارنامه کارگردانش حذف نمیشود.
نظر شما