حجت الاسلام محمد موسوی در مورد شاخصههای متفکر پیشرو به خبرنگار مهر گفت: کسی پیشرو در اندیشه و تفکراست که در زمینه علم خود، براساس مبانی بتواند پیشرفتهای شگرفی حاصل و یا با تغییر مبنا، مسیر آن علم و اندیشه را تغییر بدهد.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد در مورد شیوه درست گفتگو و ارتباط فکری با این متفکران پیشرو اظهار داشت: به صرف اینکه اندیشمندی، حرف جدید و خلاف نظریات رایج آورده باشد نباید در برابر آن موضع گیری شود. انتظاری که از متفکران دیگر میرود این است که وقتی با حرف جدید مواجه شدند بر اساس ملاکها و معیارهای علمی برخورد کنند نه اینکه چون با عادتها و شنیدههای قبلی آنها مخالف است آن را رد کنند. البته هیچ کس دلیل مخالفت خود را با فکر نو، مخالفت با شنیده های معمول نمیداند اما در عمل ولو ناخواسته بسیار پیش می آید که عامل اصلی مخالفت با یک اندیشه جدید، تنها مخالفت با عادتهای ذهنی و انس با آنها است.
این نویسنده و محقق در ادامه تصریح کرد: در جهان معاصر به سبب برخی امور از تعداد متفکران پیشرو کم شده است. از جمله علتهای آن اینکه نوعی حس گرایی در بسیاری از فلسفهها و اندیشههای غربی و مقلدان شرقی آنها و به تبع در طیف وسیعی از مردم وجود دارد و به یک معنا دچار رکود شدهاند.
موسوی گفت: رکود به معنای اینکه پیشرفت حقیقی در این زمینه رخ نداده نه به معنای اینکه حرف جدیدی نیست. امثال کانت و دکارت با اینکه پیشرو و عقل گرا بودند و حرفهای جدیدی زدند ولی مبنای فکری را به گونهای بنا گذاشتند که حس گرایی میان اندیشمندان بعدی غرب رشد کرد اگرچه خودشان هم نمیخواستند اینچنین شود.
وی افزود: همچنین به سبب رشد فناوری و سرعت تبادل اطلاعات ممکن است به ذهن بسیاری افراد القاء شود همانطور که فناوری به سرعت پیشرفت میکند در حوزه های معرفتی هم میتوان به سرعت رشد نمود. در حالی که رشد حقیقی و مطلوب در زمینه معرفت، متوقف بر تکامل واقعی و حرکت جوهری نفس انسانی در مسیر خاصی است تا به مرتبه ادراکات عقلی برسد.
استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: در ابعاد مختلف، هر روز شاهدیم نظریه جدیدی ارائه میشود ولی حرفهای روزنامهای و بازاری و شعاری که عمرشان به اندازه عمر روزنامه است و روز دیگر حرف دیگری مطرح میشود و در فاصله کوتاهی نقض و رد شده و به فراموشی سپرده میشود. متفکر پیشرو حقیقی کسی است که مانند افلاطون و ارسطو و ابن سینا و ملاصدرا و یا مثل دکارت و کانت در زمینه علم خود، حرفی برای گفتن داشته باشد که طی قرون و اعصار قابل مطرح شدن باشد.
وی گفت: این به آن معنا نیست که حرف اینها را دربست بپذیریم. پذیرفتن چیز دیگری است. ولی از این جهت که حرفهای معاصران قابل مطرح شدن برای هر فرهنگ و زمانی باشد، متفکران پیشرو کم شدهاند.
نظر شما